فرقه مجاهدین خلق از اینکه اعضای جداشده از این سازمان در آلبانی، افراد منتقد فعال شده و با همه ترفندهایی که رجوی برای سکوت آنها برنامه ریزی کرده بود، زانو نزده و یکی یکی در حال ایستادن هستند، به سوز و گداز افتاده است. در این شرایط فرقه رجوی داد و فغان سر داده که چرا وقتی در جستجوگر گوگل کلمات مجاهدین و آلبانی را جستجوی می کنیم با صدها مطلب علیه مجاهدین خلق مواجه می شویم. بهتر است از متن خود نوشته فرقه مجاهدین بخوانیم:
” … حجم سرسامآوری از مطالبی که تلاش میکنند این را القاء کنند که مجاهدین در آلبانی در حال پاشیدن، از بین رفتن، وارفتن و از طرفی رهبران آنها در حال زندانسازی برای اعضاء و محدود کردن نفرات خود هستند.
البته میشود همهٔ این تحلیلها یا اتهامات را راستیآزمایی کرد که در حوصله این مطلب نمیگنجد. از جمله اینکه افراد سازمان مجاهدین که پناهندگی خود را از کمیساریای عالی پناهندگان گرفته و به یک کشور اروپایی تحت قوانین اروپایی آمدهاند، چطور ممکن است توسط سازمان خود، زندانسازی شوند!” منبع: سایت سازمان مجاهدین خلق
اما در رابطه با موضع گیری” مرحوم مسعود رجوی و زوجه” در سایت اصلی مجاهدین خلق که چگونه می تواند این فرقه زندان سازی و زندانبانی در آلبانی راه بیندازد؟ پاسخ آن بسیار ساده است. آیا فرقه مجاهدین خلق اجازه می دهد سرزده و بدون اطلاع قبلی کمیساریای عالی پناهندگان و هیئت های بی طرف از زندان اشرف 3 در آلبانی بازدید کنند؟ آیا هم اکنون در زندان اشرف 3 در آلبانی قرنطینه وجود ندارد؟ افرادی که بخواهند از این سازمان جداشوند در کجا تحت برخورد و اذیت و آزار و فشار جسمی و روانی قرار می گیرند؟ حال مجاهدین خلق می توانند اسم این آزار و فشار روانی و جسمی را” تنبیه تشکیلاتی” بنامند ولی صورت مسئله فرقی نخواهد کرد. اگر فرقه مجاهدین زندان و زندانبان ندارد، پس چرا شما حتی اجازه نمی دهید خانواده های این قربانیان با این افراد ملاقات کنند؟ اما در گوشه دیگری از این سوز و گذاز مریم رجوی و قلم بدستان آن از انبوده مقالات انتقادی علیه سیاست های مجاهدین آمده است:
… غرض از این نوشته، زدن پنبهٔ اتهامات غیرمنطقی به مجاهدین در آلبانی نیست. بلکه غرض این است که لحظهیی از جریان محتوایی این مطالب خارج شده و به این بیاندیشیم که براستی این حجم غیرقابل باور از مطلب و بلاگ و صفحه علیه مجاهدین در آلبانی برای چیست؟
هر کس که دستی در کار انتشار مطلب دارد میداند که نوشتن یک مقاله و درج آن در یک وبسایت چه میزان هزینه را به یک سردبیر تحمیل میکند!
“از نوشته شدن تا ویراستاری، تا کار گرافیکی و سپس درج در وبسایت همه مراحلی است که نیاز به صرف زمان و پول دارد. همهٔ اینها که انجام شد، تازه اول کار است. اینکه چگونه آن مقاله یا مطلب را به گزینههای اول سرچ گوگل تبدیل کنید؟ این خود نیاز به یک فعالیت پیگیرانهٔ اینترنتی برای بالا بردن رتبهٔ مقاله دارد. از جمله هماهنگی میان این همه ارگان و این همه وبسایت، بلاگ، صفحات فیس بوک، و لینک دادن به یکدیگر جهت بالا بردن رتبه مقاله در سرچ گوگل، توئیت کردن آن و انتشار در شبکههای مجازی… همه و همه نیاز به یک سازماندهی و سیستمسازی بسیار قوی دارد!
بنابراین همچنانکه گفته شد، مواجه کردن یک مراجعهکننده به اینترنت با چنین حجمی از مطلب علیه مجاهدین، کار سادهیی که نیست هیچ، کاری بسیار سرسختانه، برنامهریزی شده و پیگیرانه است!…”
منبع: سایت سازمان مجاهدین خلق
به نظر می رسد نوشته فرقه مجاهدین خلق به اندازه کافی گویاست و از یک سوی انزوای این فرقه را در رسانه های اینترنتی و شبکه های مجازی نشان می دهد و از سوی دیگر مطالب روشنگرانه فراوانی که در مورد ماهیت سازمان مجاهدین توسط افراد منتقد وناراضی سازمان مجاهدین نوشته شده، این فرقه را به عجز و ناله مجبور کرده است.
نکته جالب این است که ذهن علیل مریم رجوی مثل شخصیت اصلی” دایی جان ناپلئون” بجای ریشه یابی و پرداختن به دلایل بن بست های سیاسی، استراتژیک سازمان مجاهدین خلق با ساده سازی،ساده اندیشی و خیال پردازی همراه با چاشنی خشونت همه چیز را به انگلیسی ها نسبت می دهد و می گوید چون در گوگل ما نام مجاهدین خلق را سرچ می کنیم ولی مطالب منتقدین می آید پس کار، کار حکومت جمهوری اسلامی است.
همچنین قلم بدست” مرحوم مسعود رجوی و زوجه” در همان مقاله تعجب خود را با ناله و فغان سر داده است که اگر شما سایر جریان های سیاسی دیگر را نیز در اینترنت جستجو کنید با وضعیت مشابه مجاهدین مواجه نمی شوید. از روی متن بخوانیم:
” … اگر شما نام جریانهای سیاسی دیگر را نیز در اینترنت سرچ کنید با چنین چیزی مواجه خواهید شد؟ حال سؤال اینجاست: براستی برای چه؟ صدها و صدها مقاله برای چه؟ صدها و صدها وبسایت و صفحه فیسبوک و وبلاگ و… برای چه؟
اگر مجاهدین در حال انحلال و اضمحلال در آلبانی هستند، چه نیاز به صرف این همه هزینه علیه آنهاست؟(مگر اینکه مخاطب مدعی شود این هزینهها توسط ارگانهای مردمی پرداخت شده است!)
“اگر مجاهدین آنچنان که در این مقالات میخوانیم افرادی شکستخورده، حیران و در حال ذوب در زندگی معمول بورژوایی و کندهشدن از صفوف مبارزه هستند، برای چه باید علیه آنها(راست یا دروغ) این همه فعالیت تبلیغاتی کرد؟
تنها گزینه باقیمانده برای مخاطب منصف این است که بگوید: نکند داستان چیز دیگر است؟
نکند مجاهدین در آلبانی نه در حال اضمحلال که خطرناکتر از قبل برای ولایت فقیهاند؟
نکند مجاهدین در آلبانی در حال تدارک آن چیزی هستند که در آیندهیی نزدیک میتواند برای نظام بنیادافکن باشد؟!
نکند مجاهدین در آلبانی نه در حال انحلال و فرورفتن بلکه در حال انسجام و فرارفتناند؟”
منبع: سایت سازمان مجاهدین خلق
می بینید که هذیان گویی قلم به دست” مرحوم مسعود رجوی و زوجه” به اوج خود رسیده است، چرا که فراموش کرده که این نتیجه گیری که” آینده نزدیک می تواند برای نظام بنیاد افکن باشد” تا به حال چهل سال طول کشیده است. اگر در گوگل و اینترنت و شبکه های اجتماعی انبوهی مطلب علیه فرقه مجاهدین وجود دارد، نه به این خاطر که تهدیدی برای حکومت هستند بلکه بدین خاطر است که صد ها قربانی در زندان اشرف 3 در آلبانی در اسارت قرار دارند و خانواده های آنان و منتقدین مجاهدین خلق حق دارند بپرسند، بنویسند و بگویند چرا از حق اولیه ملاقات این اسیران با خانواده های آنها محروم هستند.