در نظام های سیاسی دنیا تعریف مشترکی برای رئیس جمهور وجود دارد. رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه و بالاترین مقام سیاسی در کشورهای دارای حکومت جمهوری است. او با رای مردم از میان نامزدهای ریاست جمهوری برای مدت معینی برگزیده می شود. و معنای حکومت جمهوری به تعریف کلی، شیوه حکومتی است که بر پایه مردمسالاری (دموکراسی) یا غیر دموکراسی، مردم آن حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی مستقیم یا غیرمستقیم آنان به گونهای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد تعیین و آنان نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت آنان اعمال مینمایند.
همان طور که در تعاریف بالا می بینیم تمام مردم یک سرزمین حق دارند تا در انتخاب فردی که قرار است زمام امور آن کشور را به دست بگیرد مشارکت داشته باشند
جمعیت اعضای سازمان مجاهدین خلق در سال 1372 در بهترین حالت بیشتر از 5 یا 6 هزار نفر نبوده است در حالی که جمعیت ایران طبق آمار رسمی سرشماری بین 55 تا 60 میلیون نفر بوده است. یعنی مجاهدین حدودا 0.009 درصد جمعیت آن روز مردم ایران بوده اند.
حال این سوال مطرح می شود که مسعود رجوی به چه حقی مریم را به عنوان رئیس جمهور دموکراتیک اسلامی ایران انتخاب و اعلام کرده است. آن شورای ملی مقاومت چه حقی دارند که از طرف مردم ایران برای آنها تصمیم بگیرند؟ اگر حتی خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم که تمام اعضای آن روز مجاهدین خلق با انتخاب مریم موافق بوده اند قطعا در نظام های سیاسی بین المللی هم قابل پذیرش نیست که 0.009 درصد مردم یک کشور برای تمام آنها تصمیم بگیرند. غیر از دیکتاتوری و قدرت طلبی، برای کارهای از این دست، چه نامی می توان انتخاب کرد؟ این کار تنها شعارهای خود مجاهدین مبنی بر طرفداری از دموکراسی و احترام به مردم را نقض کرده است و تاییدی است بر تجاوز به حقوق مردم ایران از سوی مجاهدین.