جمال خاشقچی یکی از منتقدان ولیعهد رژیم ال سعود که نسبت به اعمال خشونت آمیز و قهری ولیعهد عربستان نقد مینمود و از ترس جان خود به امریکا پناهنده شده بود، در دوم اکتبر سال جاری در حالی که بنا به گفته سی آی ای (سازمان اطلاعات مرکزی امریکا) توسط برادر ولیعهد از طریق تماس تلفنی به او تضمین جانی داده شده بود برای تکمیل نمودن مدارک خود به سفارتخانه ان کشور در ترکیه مراجعه نمود ولی هیچگاه از این قتلگاه بیرون نیامد و بنا بر شواهد و مدارک مستدل دولت ترکیه وی در همانجا و در اولین لحظات ورودش توسط عواملی که مستقیما توسط بن سلمان (ولیعهد عربستان) رهبری میشدند کشته شده و جسد او نیز قطعه قطعه گشته و از آن مکان بیرون برده شده است.
مرگ جمال خاشقچی که گفته می شود به دستور ولیعهد خودسر عربستان انجام گرفته، توسط بسیاری از نهادهای امنیتی جهان مورد ارزیابی قرار گرفت. در روزهای گذشته سازمان سی آی ای مرگ او را مستقیما به بن سلمان مربوط دانسته و او را عامل اصلی در کشته شدن روزنامه نگار منتقد دولت متبوعش دانسته که البته طبق روال دولت رژیم کودک کش سعودی این نظریه سازمان اطلاعات امریکایی را که قویا بر این گفته خود اعتقاد دارد را رد نموده و دلائل آنها را واهی نامیده است. این در حالی است که گفته می شود صداهای ضبط شده ای از جریان کشته شدن خاشقچی در دست نیروهای امنیتی می باشد ماجرای قتل او را تأیید می کنند. روزنامه واشنگتن پست اولین مرجعی بود که با ماجرای قتل خاشقچی پرداخت.
مرگ یک منتقد در یک کشور ثالث در تمامی کشورها سر و صدای زیادی به پا نمود و اکثر دولتمردان و یا نهادهای حقوق بشری نسبت به این حرکت غیر انسانی انتقاد کردند و از کشور عامل یعنی عربستان خواستند در این مورد توضیح بدهد و از راز این جنایت پرده بردارد. سازمان ضد بشری مجاهدین که مستقیما توسط بن سلمان مورد حمایت مالی قرار دارد و از تمامی اعمال غیر انسانی انها حمایت می کند، با نادیده گرفتن این خبر از هر گونه موضع گیری امتناع کرد و در هیچ یک از برنامه و سایت های سراسر دروغ خود اشاره ای به این مسئله نکرد. این مدعیان حقوق بشر حتی زمانی که آمریت قتل این روزنامه نگار مشخص شده و روزنامه های معتبر امریکایی اقدام به پخش این خبر نمودند نیز به هیچ عنوان به ان نپرداختند.
رژیم کودک کش آل سعود پدر معنوی و حامی مالی سازمان تروریستی مجاهدین میباشد. براحتی می توان شباهتهای اراباب و نوکر را درک نمود که تمام توان و هدف آنها چیزی جز از بین بردن آزادی و محصور نمودن انسانها و عقایدشان در حال مطامع رهبران نبوده و نیست.
سران فرقه رجوی بیش از چهار دهه است که با به اسارت در اوردن هزاران انسان قدرت تفکر و تعقل را از آنها سلب کرده اند و حقوق اولیه آن ها را پایمال نموده اند.جالب اینجاست که این فرقه خیانتکار داعیه حقوق بشر و برقرار ی دموکراسی دارند و جالبتر اینکه با دشمنان ملت ایران همپیمان می شوندو از جنایاتشان بر علیه مردم ایران تمامت قد حمایت می کنند و کارنامه خود را هر روز سیاه تر می کنند.
نحوه برخورد این فرقه جنایتکار نیز شباهت زیادی به عملکرد آل سعود دارد. اخیرترین تصفیه های درون تشکیلاتی قتل مالک شراعی و آرش پورغلامی از اذهان ما پاک نخواهند شد. و می دانیم که هر روز از این گونه جنایات در فرقه اتفاق می افتد.
نهادهای حقوق بشری که چشم بر روی خیانتهای سازمان ضدبشری مجاهدین بسته اند، باید جوابگوی حقوق از دست رفته هزاران انسان اسر در چنگال این ها باشند و در برابر همه خیانتهای این سازمان مخوف در برابر عناصر زندانی و همچنین افراد جدا شده از این سازمان تروریستی که شدیدا مورد بی مهری کمیساریای پناهندگی قرار گرفته اند باشند که نمونه های ان در کشور آلبانی فراوان میباشد و آخرین آنها نیز همدستی این نهاد مثلا بین المللی با سازمان تروریستی مجاهدین در رابطه با قطع مقرری آنها که از این نهاد دریافت می کردند میباشد.
به امید رهایی تمامی زندانیان دربند سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق