صداقت مجاهدی …

همواره در سازمان از کلمات، مفاهیم و معانی کاذبی استخراج می شود، خودشان، نیز می گویند که فرهنگ و ادبیات مجاهدی با جامعه عادی فرق می کند. اضافه می کردند که ریشه بعضی از این کلمات از زندان شاه و ساواک شروع شده است. مثلا:
” کار جمعی”،” واقعا که “،”غذای ملی”،” آرشیو غذا”،” دپو”،” لباس شهر”،” بچه ها”،” بچه های یگان”،” بچه خواهر مریم”،” جیم و دوران”،” نون وحشی”،” نرینه وحشی”،” مادینه متمدن”،” خواهر شورای رهبری”، ” زن و زندگی”،” خواهر X “،” نشست”،” عملیات جاری”،” دیگ”،” فاکت”،” نشست رهبری”، نقطه آغاز”،” روسیاه کردن خود”،” مفت خوری”،” تیغ کشیدن”،” کار یک ما همینه”،” محفل زدن”،” گند زدن به مناسبات”،” شعبه وزارت اطلاعات”،” تحت برخورد”،” برخورد تشکیلاتی”،” تضاد داری”،” مناسبات پاک مجاهدین”،” لمپنیزم”،” حریم وحرمت”،” فضات خوب نیست”،” در خود”،” بیرون از خود”،” درون قبر”، ” مارک زدن”،” حرمت مسئول”،” خاک تو سرما”،” فضای پاسیو”،” خرابکاری در مناسبات”،” شخم زدن در مناسبات”،” سرنگونی پشت ما مانده است”،” وصل شدن”،” لحظه”،” لحظه دار شدن”،” بچه های یگان”،” سیخ زدن”،” سرلوحه مکتب مجاهدین صداقت و فداست”،” نفوذی”،” پاسدار”، ” انقلاب خواهر مریم”، ” بندهای انقلاب الف و ب و ج و…
هرکدام از این واژه های سرکاری و من در آوردی مجاهدین، برای تک تک ما اعضای سابق، صدها خاطره تلخ به همراه دارد، ما سالها با تک تک این واژه ها زندگی کردیم، شکنجه شدیم، زجر کشیدیم، مغز شوئی شدیم، عمرمان تباه شده است.
مسعود رجوی در خلال سالهای متمادی با این ابزار ما را مغزشوئی کرد. او با تک تک این کلمات ما را ساعت ها شکنجه روحی و جسمی کرده است.
” صداقت مجاهدی”، هم یکی از این نوع کلمات و خزعبلات است، می گفتند صداقت یعنی یکی کردن درون با بیرون از خود! درون با جمع! درون با رهبری!
در حقیقت صداقت مجاهدی، ابزاری بود برای تخلیه فرد، برای اعتراف گرفتن، برای جاسوس پروری علیه جمع.” صداقت”، در مجاهدین یعنی عین ریاکاری، دروغ و فریب کاری.
سالها در مجاهدین، یک حرف راست نشنیدم. همیشه تشکیلات در فکر دروغ پراکنی و ترویج دوگانگی بود، بطوریکه هیچ وقت نمی توانستی بفهمی که راست با دروغ چه فرقی دارد؟
صداقت، ستون هر مناسبات انسانی است، صداقت به مناسبات جمعی رنگ و بوی دوستی و محبت می دهد. مسعود چون چوپان دروغگو بود، در زمان بحران یاری نشد و تنها ماند! بی صداقتی رجوی مناسباتش را متلاشی کرد، مسعود و مریم با دوروئی و دروغ، منبع سلامت ذهنی و روانی اعضاء را که همان صداقت، اعتماد و اطمینان بود، نابود کردند.
در سازمان همیشه:
در دلم بود سئوالی که صداقت یعنی …
همه گفتند صداقت زیباست،
همه گفتند صداقت پاکیست،
پس چرا هیچ کسی صادق نیست؟
همه در همهمه های دلشان،
سخنی می گویند،
و زبان چیز دگر،
حرکت ها همه تعیین شده از پیش،
آنجا، چهره ها جور دگر می نگرند …
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا