بعد از به قدرت رسیدن مریم رجوی در تشکیلات سازمان و یدک کشیدن زن سوم رجوی دیگر عرصه بر او باز شد و هر بار در نشست های اشرف می خواست خودی نشان دهد که بله ما هم برای خودمان کسی هستیم. مریم رجوی ابتدا به مسئولین زن گفته بود از نفرات طوری کار بکشید که وقتی شب برای خواب می روند مانند جنازه روی تخت خود به خواب بروند و زمانی برای فکر کردن نداشته باشند. این تزی بود که مریم رجوی در مناسبات به راه انداخت و اکنون هم این تز را ادامه می دهد. البته قبل از سرنگونی صدام این ریل اجرا می شد و بعد از سرنگونی صدام به اوج خودش رسید چون دیگر خبری از تجهیزات نظامی نبود که افراد را هر روز در مورد رسیدگی به آنها سرگرم کنند و می بایست وقت افراد را پر می کرد به همین خاطر تصمیم گرفته شد همه نفرات دوباره وارد آموزش شوند از نفراتی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند همه افراد باید درگیر آموزش می شدند کسی حق نداشت که بیکار باشد از ساختمان سازی گرفته تا درست کردن پارک و درست کردن زمین فوتبال گرفته تا درست کردن سوله برای نشست های رجوی و …. مریم رجوی سعی نمود که این گونه وقت همه نفرات را پر کند تا دیگر کسی در مورد بازگشت به اشرف و ماندگاری در آنجا و اینکه رجوی در کجاست سئوالی نکند. هر کسی که آموزشش تمام می شد سریعاٌ به قسمت دیگری برای آموزش می رفت و فقط نفرات آشپزخانه بودند که آموزش نداشتند و درگیر کارشان بودند.
بعد از تخلیه اشرف و رفتن به لیبرتی باز هم تز مریم رجوی را پیاده نمودند و زمین خالی را می کندند و با سطل سنگ جابجا می کردند ولی مسئولین اجازه خرید فرغون و غیره را نمی دادند و عنوان می کردند که نیروهای عراقی مانع ورود اقلام به لیبرتی می شود نفراتی که از لیبرتی خارج شدند عنوان می کردند که بیگاری کشیدن در لیبرتی یک امر عادی است و با دست خالی باید زمین را بکنیم و بعد از کندن چند روز دیگر عنوان می کنند که باید آنجا را پر کنیم البته زنان کاری نمی کنند و این مردان هستند که باید در گرمای عراق جان بکنند. هر روز دستگاه تبلیغاتی رجوی از کار کردن نفرات فیلم می گرفت و سعی می کرد نشان دهد که مجاهدین در حال ساختن لیبرتی هستند این در حالی بود که از قبل مشخص بود لیبرتی محل استقرار دائمی نیست و دیگر چه نیازی به ساختن و گلکاری و کارهای دیگر بود.
وقتی نفرات از لیبرتی عراق به آلبانی رفتند یکی از معضلات مریم رجوی پر کردن وقت نفرات بود به همین خاطر با هماهنگی دولت آمریکا و آلبانی و جلوگیری از فرار نیروها اعضای خود را به محلی دورتر از پایتخت آلبانی بردند تا دیگر کسی جرات خارج شدن نکند و اشرف سه را بنیان نهاد. در این راستا اشرف سه محل مناسبی بود برای بیگاری کشیدن دو باره از نفرات روحیه باخته تا با کار کشیدن دیگر کسی به فکر عقبگرد به اروپا و ترک کردن اشرف در عراق نیفتد. البته این ظاهر قضیه بود و برای این که فضای تبلیغاتی خود را کامل کنند مریم رجوی از فرانسه به اشرف سه آمد تا در برنامه سر زدن به ساخت و سازها شرکت کند و چند فیلم یادگاری بگیرد و نشان دهد که در امر ساختمان سازی هم می تواند نفراتش را سر کار بگذارد.
در ضمن مانند اشرف برای اینکه بقیه نفراتش را سر کار بگذارد تعدادی را با کامپیوتر سر کار گذاشت و نفرات فکر کنند که اکنون چه معادله چند مجهولی را حل می کنند. در یک کلام می توان گفت که مریم رجوی درسهای بیگاری کشیدن را به خوبی یاد گرفته است و می داند که چگونه افرادش را سر کار بگذارد. اکنون سئوالی که وجود دارد با توجه به خرجهای هنگفتی که سازمان در اشرف سه می کند منابع درآمدی آن از کجاست ، حتماٌ مسئولین سازمان خواهند گفت از کمک های به اصطلاح مردمی و.. می باشد ولی چیزی که نمود بیرونی دارد همه کمک های مالی سازمان توسط عربستان و غرب تامین می شود. سازمانی که توان پویایی ندارد و از طرف ایرانیان خارج از کشور مورد تنفر است چگونه می تواند اینقدر دست باز در دادن پول به لابی های خود و برای مراسم های مریم رجوی پول خرج کند این مشخص است که منابع درآمدی سازمان از کشورهایی است که حاضرند در مقابل خیانت وجاسوسی سازمان برایشان پول خرج کنند.
اما چیزی که باید گفت اینکه چگونه نفرات با توجه به شناختی که از مریم رجوی و سیستم بیگاری کشیدن مناسبات دارند هم چنان در آنجا باقی ماندند و حاضر نیستند جدا بشوند این مسئله البته ریشه در سیستم مغزشویی سازمان دارد که دیگر نفرات قدرت فکر کردن ندارند و اگر هم داشتند اجازه فکر کردن ندارند و به همین خاطر حاضرند مانند نیروهای پل پت ( خمرهای سرخ ) فقط دستور را اجرا کنند و برایشان هم مهم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد.
هادی شبانی