جبر و اختیار در دستگاه فلسفی رجوی
انسان ِ درون ِ روابط فرقهای مجاهدین، انسان ِ مجبور به اختیار است (البته اختیار ِ تنها راهی که موجود است). حق ندارد بگوید من این کار را میکنم، بهخاطر اینکه شما میگویید، بلکه باید بگوید من این کاری را که شما میخواهید، با میل و اختیار خود انجام میدهم!
تفکر اقناعی!
همین چند روز پیش بود که در اشرف، مسؤول اول این گروه تعویض گردید. از نظر مجاهدین، معنی انتخابات همین جابجایی است که با موافقت همه اعضاء باید صورت گیرد (یا بهعبارتی همه اعضا باید؟ موافقت کنند!) و اگر به آنها بگویی این کاری که شما میکنید اسمش انتخابات نیست، بلکه یک انتصاب با توافق تمام اعضاء است، برآشفته میشوند و دهان به فحاشیهای همیشگی باز میکنند.
البته حق هم دارند، زیرا که دریافت متفاوت و مجردی از انتخابات و انتخاب آزادانه ندارند و از ابتدا در فرهنگی پرورش یافتهاند که تفکر اقناعی را جایگزین انتخاب آگاهانه و آزادانه نموده است.
قبل از اینکه به بررسی مکانیزم تفکر اقناعی بپردازیم، برای روشنتر شدن ِ مغایرت ِ رأیگیری درون مجاهدین با یک انتخاب آزادانه و دموکراتیک، بیان چند نکته ضروری بهنظر میرسد:
1- مهمترین نکته این است که کاندیداهای احراز یک منصب سازمانی، همواره از بالا به پایین معرفی (ابلاغ) شدهاند. برگزیدن آنها اصولاً بر اساس معیارها و ضوابط درونگروهی است و تنها ملاک برای این گزینش این است که چه کسی کار را به نحو بهتری (آنگونه که مورد خواست سلسله مراتب بالایی است) پیش خواهد برد و مایه بیشتری خواهد گذارد. در حالی که در انتخابات احزاب، اشخاص برنامهها و ایدههای مشخص خود را ارایه میدهند و در رقابت با سایرین برای احراز دبیرکلی بهاصطلاح از پایین به بالا تلاش مینمایند. دقیقاً بههمین علت هم هست که هیچوقت یک دبیرکل، نمیتواند حائز مطلق آرای موافق باشد و قطعاً مخالفانی در فراکسیون و یا در میان هواداران رقبایش دارد. و باز به همین علت است که درون مجاهدین از رقابت و فراکسیون اثری نیست. بنابراین نیروها باید به کسی رأی دهند که همان کاندیدای مورد نظر شورای رهبری و مورد تأیید رجوی و مریم است و مطلقاً فرقی نمیکند که X و یا Y باشد.
2- این نوع از انتخابات (جابجایی) مطلقاً تأثیری در لایههای پایین ندارد که بهدلیل اثرات آن، وادرا به موضعگیری شوند و یا به موافقت و مخالفت بپردازند. از این رو تنها عدهای در لایه بالا و آن هم کسانی که با فرد مورد نظر از نزدیک کار کرده و یا در یک قسم قرار دارند، در پروسه انتخاب فرد به بیان نظرات و بعضاً انتقادات خود میپردازند. نتیجه این رویه نیز این است که اساساً این انتخاب، یک انتخاب جمعی نیست، بلکه مربوط به گزینش و بهکار گماردن یک فرد در لایه تصمیم گیرندگان میباشد.
اتفاق قابل توجهی که در این روند بهوقوع میپیوندد، اعمال تفکر اقناعی است. بدین معنی که تشکیلات ضابطه مشخصی دارد که هیچکس در انتها، مخالف و یا منتقد باقی نماند و مسؤولین هر قسمت موظف هستند که در صورت وجود چنین شخصی او را کاملاً اقناع و موافق و همراه سازند و اصل بر این است که رأیگیری مطلقاً بدون مخالف و یکدست صورت گیرد!
پاسخ به این سؤال که چنین رأیگیری، چه ضرورتی دارد و چه مسألهای را حل میکند، مقولهای مجزا است که به اختصار میتوان گفت، پاسخی فرمالیستی به منتقدین مجاهدین درباره عدم وجود فضای دموکراتیک است و این اتفاق صرفاً ذیل رجوی صورت میپذیرد و ساحت وی از اینگونه امور مبرا است!!
در دورهای که فهیمه اروانی بهعنوان همردیف مسؤول اول سازمان (مریم) قرار گرفت، فهمیه طی گزارشی به رجوی از تلاش شبانهروزی برای یکدست کردن اذهان سخن بهمیان آورد. و آن را بهعنوان محور کارهای پیش رو معرفی نمود و بهعنوان ضرورتی انکارناپذیر در پیشبرد اهداف انقلاب ایدئولوژیک از آن یاد کرد!
تفکر اقناعی، اعم از رأیگیری برای مسؤول اول بوده و اساساً انسانشناسی و فلسفه مجاهدین بر آن استوار شده است و در کلیه امور تشکیلات ساری و جاری است.
این تفکر از دل توهم مطلقبینی بیرون میآید و پایه آن بر این نظریه استوار شده است که چون من حق هستم، پس باید سایرین من را پذیرفته و انتخابی که من انجام میدهم، انتخاب آنها باشد.
بر مبنای همین دستگاه فکری است که میبینیم از نیروها، بهطور متناوب تعهداتی برای پایبندی و بیعت مجدد اخذ میشود. در واقع این امر نمادی است از اطمینان خاطر از اقناعشدگی افراد که البته ترجمان دقیق آن همان مجبور بودن آنها به اختیار همان چیزی است که برای آنها انتخاب شده است!
یکی از نیروهای مجاهدین در پاسخ به برخی از افشاگریها اینگونه نوشته است: « با وجود اين تصميم در درو نم وقتي وارد سازمان شدم دو بار ازمن متعهد بودن به مبارزه با شرايط طلاق، پايبندي به ضوابط ارتش وعمليات جاري گرفته شد که آيا با وجود اين شرايط ومبارزه تا سرنگوني رژيم وشرايط عراق حاضر به قبول مبارزه هستم يا نه ؟ »
این فرد بنا به ادعای خودش تصمیم درونی (اختیار) داشته است، اما این اصلاً آن چیزی نیست که مطلوب مجاهدین باشد، بلکه میبایست شرایطی را بپذیرد که از نظر جوهری دقیقاً مغایر با خواست و تصمیم اختیاری خودش بوده است و از این نظر، سیستم سازمانی، امر ِ جهتدهی (مصادره) اختیار وی به اجبارهای تشکیلاتی را بر عهده دارد و البته وظیفۀ اقناع نیرو به سمت نقطۀ دلخواه خود را دارد.
در حالی که از منظر اختیار انسانی، الزاماً همه نمیبایست به یک نفر رأی دهند، یا تمامی اذهان نیابد یکدست باشد و یا الزاماً کسی که مبارزه را انتخاب کرد، حتماً از نقطهای عبور کند که تشکیلات برای وی مشخص نموده است.
دیدگاه فکری و فلسفی رجوی، اجبارهای متعاقب تصمیمگیری یک فرد را نیز از نتایج همان انتخاب میداند و بر همین اساس بارها شخص وی بهصراحت از کادرهای تشکیلاتی خود خواسته است که هیچ فرد مخالفی نباید در قسمت آنها وجود داشته باشد، آنقدر فشار بیاورید تا آنها اقناع شوند.
بهعنوان نمونه میتوان مبارزۀ حرفهای را مثال زد. کسی نمیتواند مبارزه را انتخاب کند و در کنار آن کار دیگری داشته باشد. بلکه هر کار دیگر نیز باید در خدمت این انتخاب باشد و با تعمیم این نمونه به سایر موضوعات، میتوان تفکر اقناعی را بهتر شناخت.
به یک نمونه دیگر از کارکرد این دستگاه فکری و البته در رابطه با مخالفتهایی که با مجاهدین میشود، توجه کنید: « استقراء ساختن قاعده است از جمع مشاهدات و پديده هاي يكسان و رسيدن به حكم كلي از جزئيات ، چنانكه از بررسي نمونههاي گوناگون عليه مجاهدين طي اين ساليان ، مزدوري اطلاعات آخوندي استنتاج شده است. اينك اين يك قاعده است ـ اظهر من الشمس ـ كه هركه عليه مجاهدين بگويد نفس سمومش از رذلگاه فاسد وزارت بدنام اطلاعات درميآيد، مبناي يك قاعده و يك اصل كه : هيچكس بخاطر خدا عليه مجاهدين نخواهد بود، نه بخاطر ثواب اخروي كه دقيقاً در پي جواب و مزد دنيوي، مزدوري! »
بدیهی است که این فرد قبل از هر چیز اقناع شده است که:
الف – هر مخالفتی با مجاهدین، از ناحیۀ حکومت ایران است.
ب – لذا به همین دلیل، محتویات و جوهرۀ آن مخالفت و یا انتقاد قابل تفکر نیست و نباید به آن توجه کرد.
ج – و بهطریق اولی، چون ما حق هستیم، هر چه سایرین بگویند قابل اعتناء نیست و ناصحیح میباشد.
یکی از جلوههای مهم تفکر اقناعی در تشکیلات، وجود عملیات جاری است که پیشتر گفته شد که بهعنوان یکی از ضوابط تشکیلاتی، برای اجرا و پایبندی به آن، از نیروها تعهد اخذ میشود.
کارکرد عملیات جاری این است که نیرو را اقناع کند به هر پدیده و یا اتفاقی که بهطور روزمره با انتخاب و سلیقه و خواست شخصی وی در تضاد باشد به نفع تشکیلات انتخاب کند.
بنا بر تمام آنچه که به صورت مختصر در مورد این دستگاه فکری گفته شد، باید گفت وقتی مجاهدین از انتخاب آگاهانه، رأیگیری و نظایر آن سخن میگویند، برداشتی است که خود از جبر و اختیار دارند. مثل انسانهای بدوی که هنگام دیدن اتومبیل در مقابل آن علف میریزند تا بخورد و از پای در نیاید.
ایران دیدبان