اید ئولوژی فرقه مجاهدین باز هم قربانی گرفت؟!!

ایدئولوژی فرقه مجاهدین باز هم قربانی گرفت؟!!
جمشيد طهماسبی
با کمال تاسف مطلع شدم یکی دیگرازقربانیان دستگاه ایدئولوژیکی آقای رجوی «قدیر خشت زر» خودکشی کرده،اگر چه با توجه به سابقه خودکشی های قبلی،وضعیت وخیم
روحی او چنين خبری دورازانتظار نبود،اما برای من ضربه ای هولناک بود.
جامعه شناس استاد دانشگاه برلین واز فعالان (Ilse Schimpf-Herken) پروفسور
موسسه «پاول فرایه» که در زمینه حقوق بشر درسطح بین المللی فعالیت وتحقیق می کند می گوید:
اولین گام برای کاستن از رنج وفشارهای روحی قربانیان ظلم واعمال خوشونت آمیز، سخن گفتن وبحث علنی وعمومی در این باره است.
اما مجاهدین با راه اندازی، شانتاژ،فحاشی، مارک زدن وحتی ضرب وشتم و تهدید بر کشتن تلاش می کنند تا قربانيان خود را به سکوت بکشانند، وبا کمال تاسف باید گفت که در این رابطه نیز تا به حال به حد زیادی موفق بوده اند.
وتنها تعداد محدودی با به جان خریدن همه اینها، این شهامت وازخود گذشتگی را پیدا کردند که زبان به رازهای مگو بگشایند.
قدیر خشت زر در سال 68 بعد از عملیات فروغ جاویدان در منطقه مریوان در حالی که سرباز بود توسط نیروهای عراقی دستگیروبعد تحویل مجاهدین داده شد.
اما مجاهدین ازاوخواستند که بگوید درجریان عملیات فروغ جاویدان به سازمان پیوسته خودش می گفت:
«به من یک نوشته دادند که از روی آن جلوی دوربین بخوانم که جزو ارتشیان آزاده ای هستم که به مجاهدین پیوسته ام »
قدیر که تیپی اجتماعی بود، ودر حال وهوای زندگی خودش بعد از به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک تحت فشارهای روحی وروانی شدید وغیر قابل تحمل قرا گرفت که خودش از آن در مصاحبه های رادیو ئی که در سوئد داشت به نام « انقلاب جنسی یاد می کند»
به همین دلیل تعادلش را از دست داده بود ویکبار در عراق دست به خودکشی می زند تا جایی که ديگر قابل کنترل نبود در چنين وضعيت نا متعادلی او را در کمال نا مردی به اردوگاه های عراق در رمادی می فرستند.
واز آنجا ابتدا به ترکیه و بلاخره توسط un به سوئد فرستاده می شود از بدو ورود تحت درمان قرار می گیرد ولی بنا به تشخیص پزشکان به دلیل ضربات روحی سنگین که به او وارد شده بود غیر قابل درمان وبرگشت به حالت عادی تشخیص داده می شود.
درسوئد نیز چند بار دست به خودکشی می زند ولی هر بار نجاتش می دهند تا اینکه این باردرکمال تاسف با خوردن مقدار زیادی قرص از پای در می آید وآنقدر جسدش درخانه می ماند تا بو می کند.
اگر چه او نه اولين نفر ونه آخرين نفر از اين دسته قربانيان دستگاه آقای رجوی است که اغلب هم به همین شکل به زندگی خود پايان دادند، ازجمله عبدالرضا سلیمانی که در فنلاند خودش را از طبقه پنجم به پايين پرت کرد ودر دم جان سپرد، ناصر جوانشیر که در جلولای عراق با وارد کردن ضربه وزنه به سرش دست به خودکشی زد،محمد افتخاری که خودش را با بنزین در قرارگاه اشرف به آتش کشید و آلان محمدی دختر نوجوانی که از اروپا با فريب ديدار خانواده به عراق کشيده شد وبه دليل اجازه برگشت ندادن به او با شليک گلوله به فشارهایی که رويش بود پايان داد.
و دهها نفر دیگر که غریبانه ودر گوشه ای گمنام اقدام به خودکشی کردند وکسی هم خبر دار نشد.
راستی قاتل این بی گناهان کیست ؟!!اگر چه رهبری مجاهدین وآقای رجوی از این سربه نیست شدنها، نه تنها نگران نبود ونیستند بلکه استقبال هم می کند چرا که خیالشان راحت می شود، که دیگر صدا وزبانی که ممکن است روزی باز شود وبا بیان واقعیت های تلخ ودردناک خواب ايشان را آشفته سازد برای هميشه خاموش شده.
اما دور نیست روزی که در پیشگاه مردم ایران وهزاران قربانی به پای میز محاکمه کشیده شوند.
به امید آن روز

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا