عوارض تشکیلاتی انتصاب صدیقه حسینی
ایران دیدبان
بارزترین ویژگی زنان مجاهدی که به شورای رهبری این گروه راه یافتهاند، وقاحت بیش از اندازه و لمپنیزم حاکم بر رفتار آنان میباشد.
رجوی، اسم این رفتار وقیحانه را آزادسازی انرژی از سوی این زنان گذاشته است. این آزادسازی انرژی در راستای دفاع از رجوی (تحت عنوان رهبر عقیدتی) و وادار کردن نیروها به اطاعت هرچه بیشتر (فرمانپذیری) است.
وظایف اعضای شورای رهبری، امر پوشیدهای نیست و رجوی در بیان فلسفۀ تشکیل این شورا، آنان را تکثیر شدههای مریم میداند که وی نیز بارزترین خصوصیتاش، درک و دریافت رهبری رجوی و دفاع از آن بوده است. با این تفاوت که مریم در برابر زرکش و سایر اعضای شورای مرکزی آن روز مجاهدین ایستاد و زمینههای حذف آنها را بهنفع رجوی فراهم کرد و نمونههای شبیهسازی شدۀ وی، وظیفۀ حذف کلیۀ معترضین در تمامی سطوح و لایهها را بر عهده دارند.
در میان اعضای شورای مدافعین رجوی (که رجوی هنگام انتصاب اولیه، آنها را کلفت معرفی کرد) رقابت شدیدی برای دست یافتن به مسؤول اولی وجود دارد و اعضاء با دقت هر چه بیشتر سعی میکنند با پردهدری هرچه بیشتر و رفتاری شبیه الواتهای چالهمیدانی، آزادسازی انرژی خود را بهنمایش بگذارند. این رفتار بیشترین تأثیر را در بهبود امتیازگیری آنان برای منصوب شدن به مسؤول اول کلفتهای رجوی دارد.
بی سبب نیست که برخی از اعضای اولیۀ این شورا، از گردونه خارج گردیدهاند و مدتها است در حاشیههای تشکیلات، تحت برخورد میباشند.
صدیقۀ حسینی که اخیراً به این سمت منصوب شده است، ید طولایی در وقاحت و دریدگی دارد و در نشستها (از سالها پیش) بیشرمانه با استفاده از رکیکترین الفاظ، نیروهای مسألهدار را مورد اهانت قرار میداده و حق رهبر ِ مفقودش را از آنها مطالبه میکرده است. تا اینکه در طول دو سال گذشته، وی با دیدن زنان ارتش امریکا، به یکباره انرژی فوقالعادهای آزاد کرده و عنان اختیار از کف داده و بیپرواترین برخوردها را برای جلوگیری از ریزش نیرو بهکار گرفته است.
برخوردهای خشونت بار و وقیحانۀ وی و اعمال فشار شدید از سوی او بر روی سایرین، سبب گردید تا وی سایر رقبا را پس زده و به رؤیاهای خود دست بیابد.
آنچه بهطور مشخص پس از انتصاب وی به مسؤول اولی گروه، در اردوگاه اشرف دریافت شد، این بود که رجوی حضوری مؤثر و قوی در این انتصاب دارد، تا آنجا که نیروها، حضور وی را در همان حوالی احساس کردند.
چنین انتصابی از سوی رجوی، دو پیام آشکار برای نیروها داشت:
1- اینکه همچنان و علیرغم خلع سلاح و وادادگی نیروها و بنبست عراق، بر شعارها و ادعاهای تروریستی و خشونتبار رجوی پافشاری خواهد شد.
2- همچنان منافع رجوی که اصلیترین آن جلوگیری از خروج نیروها جهت ممانعت از افشای هرچه بیشتر روابط درونی این گروه است، در اولویت دستگاه مجاهدین قرار دارد.
و البته از آنجا که رهبری عقبماندۀ مجاهدین، قادر به فهم درست میزان وخامت حال و اوضاعش نیست، بلافاصله عوارض این انتصاب خود را نمایان ساخت و هماکنون به مسألۀ روز تشکیلات این گروه تبدیل گردیده است.
عوارض این انتصاب بدین شرح است:
الف- نیروها که پس از خلع سلاح و حاکم شدن مناسبات بزمی به جای مناسبات رزمی، به تغییر روشها و دست برداشتن رجوی از رفتارهای دنکیشوتگونه امیدوار شده بودند، مجدداً خود را اسیر تخیلات رجوی دیده و بیآیندگی گروه و بلاتکلیفی خود را به نحو ملموستری حس کردهاند.
ب- رهبری مجاهدین که برای جلوگیری از ریزش نیرو، دست به تعدیل برخوردهای خشونتآمیز خود زده بود، ناگزیر و بر اثر این فضا با بروز روحیهباختگی و عدم همراهی نیروها با مجاهدین مواجه گردید. معضلی که اکنون میکوشند با انتصاب صدیقه حسینی و بهکار بستن روشهای وقیحانۀ وی، بر آن فائق آیند. همین امر موجب شده دستاندرکاران اشرف در برابر سؤالات بیپایان نیروها قرار گیرند.
خبرها حاکی از آن است که پس از این انتصاب، وضعیت اشرف رو به سوی بحران حاد میرود و نیروها به شدت از این انتصاب سرخورده و مأیوس هستند. تعداد زیادی از اعضاء تصمیم گرفتهاند که با پیدا شدن راه مناسب، اشرف را ترک کنند و به دوستان خود پیغام دادهاند که هیچ امیدی برای انتقال سازمان به اروپا و خلاص شدن از این وضعیت ندارند.
به خصوص خبر میرسد که در برخی از قرارگاهها، تمامی ادعاهای مجاهدین در مورد شکست حکومت ایران در انتخابات و وعدههای پوشالی رجوی به آنان، علناً مورد مضحکۀ نیروها قرار میگیرد.
در حال حاضر فوریترین دستور کار صدیقه حسینی، فائق آمدن بر وادادگی نیروها و فضای اعتراضی است که در اشرف بهوجود آمده و هر ساعت رو به تشدید میرود. فضایی که از ابتداییترین عوارض انتصاب وی به عنوان سرپرست مدافعان رجوی است.