هشیاری برای ادامه ی حماقت
ایران دیدبان
حسین خان فرشید که همچنان برای رفع و رجوع فرار از عراق، دغدغهها، اضطرابها و نگرانیهای مجاهدین را در قالب سؤال منعکس میکند، آخرین مشکل و مصیبت دار و دستهی رجوی را نیز در قالب یک سؤال مطرح کرده تا نشان دهد که زیاد هم جای نگرانی نیست.
پس از آغاز تور اروپایی اکبر گنجی، باند رجوی که بحران بیاعتباری خود را بیش از پیش در مقابل دیدگان خود میدید و در حالی که کار چاق کنهای این باند تروریستی باید مبالغ هنگفتی را برای انعکاس تحرکات خود در مطبوعات غربی هزینه کنند، مشاهده کردند که تمام رسانههای خارجی و نهادهایی که آنها بهدنبال گرفتن یک اظهارنظر کوچک در مورد مجاهدین از آنها میباشند، خودشان بهدنبال گنجی هستند و سعی دارند از او یک رهبر بسازند و بر باند رجوی معلوم شد که بیاعتباری آنها بیش از آن چیزی است که فکرش را میکردند، تلاش کردند که با انواع و اقسام نمایشات، در نمایشگاه صنایع! بورژه، خودی نشان دهند و اخبار مربوط به گنجی را کمرنگ کنند.
حسین خان پویا هم که از قضا مرعوب تبلیغات رسانههای استعمارگر! شده بود، حرکت گنجی را با عنوان جنبش دموکراسی خواهی به نظرخواهی میان تودههای هوادار مجاهدین گذاشت و همان 11 نفری که همواره در سایتهای مجاهدین مطلب میزنند و نظر میدهند، (نظرسنجیهای ایشان هیچگاه بیشتر از 11 نفر مشتری ندارد و این نشاندهندهی گستردگی پایگاه اجتماعی مجاهدین است) با شرکت در این نظرخواهی هر چه عقده از بیاعتباری مجاهدین و توجه به گنجی داشتند، با انواع و اقسام فحشها نثار وی کردند.
اما در این میان، یکی از این تودههای هوادار مجاهدین که متأثر است از نکته سنجی ایراندیدبان در مورد علت اصلی اینگونه نظرسنجیها که همان مسألهداری، بیروحیهگی و وادادگی نیروها بر اثر به گل نشستن دار و دستهی رجوی میباشد، اعتراض کرده و مینویسد:
« علی بیدی :
یک مسئله خارج از مو ضع هم اینجا مطرح کنم، چون سایت شکنحه گران دیدبان مقداری از نظره منو با تحریف تحت نام نامیدی هوادارن چاپ کرده بود… الاغهای آخوند اژه ای آن حرف من نه از روی ناامیدی بلکه از روی هشیاری یک هوادار بود چه کنم که در نفهمی به گوساله 999 تا سور زدین(گاو در نفهمی معروف هست ببین دیگه گوساله چقدر نفهم، البته این توضیح را واستون دادم که کمی… گیحه نروید) دیگه هم سعی نکنید ما را از گفتن نظرمون باز بدارید چون ما به شما اوباشا…»
[کل مطلب ادبی فوق از ایشان است و هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است]
نکته این نیست که این جناب از روی ناامیدی این حرفها را میزند یا از روی هشیاری – که خود پیدا است از زانوی تو – نکته اینجا است که در اوج بلاهت کوشیده وانمود کند که ایراندیدبان سعی دارد جلوی نظر دادنش را بگیرد!
این گفته البته بیانگر صحبتهای پشت پرده است و تلاش سایر وابستگان به مجاهدین را نشان میدهد که به اسم بهرهبرداری دشمن، در صددند تا هر چه بیشتر فضای اینگونه مطالب را که منعکس کنندهی یأس و ورشکستگی آنان است محدود نمایند. لاجرم باید گفت این مسألهای است مربوط به مجاهدین و کسانی که از آنها هواداری میکنند که همواره به نام سوءاستفادهی دشمن! سانسور و اختناق را توجیه میکنند و ربطی به کس دیگری ندارد.
گذشته از این، همه میدانند که تنها دعوای جداشدگان با باند رجوی بر سر آزادی و آزادی بیان است و اینکه مجاهدین با بهراه انداختن گشتاپو و تلقین انقلاب ایدئولوژیک میکوشند از نیروها، آدم ماشینی بسازند که قادر نباشد اظهار نظر کند.
استقبال ما از این نظرخواهیها مشهود است، چرا که سطر به سطر آن مختصات دقیقی از وضعیت باند بیآبرو و بیاعتبار رجوی به دست میدهد.