باز گلی پرپر شد!
رسول محمدنژاد، سیزدهم سپتامبر 2006
هر دم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد!
سازمان مجاهدین که در عراق و در کمپ اشرف، تنها تعدادی از نیروهای عضو و سطح پائین را باقی گذاشته و اکثر مسئولین رده بالا را همراه با مریم از عراق خارج کرده و رهبرش مسعود هم که مخفی شده و فعلاً حرفی و صدائی ازش نیست همچنان بدون هیچگونه پاسخگوئی به انبوه سئوالات مردم؛ سرش را پائین انداخته و کارش را میکند.
سازمان عادت دارد که هر چیزی را وارونه نشان دهد و این به شکل یک عمل روتین درآمده است. نمونه اش هم که کم نیست از خود کثافتکاری مریم و مسعود که به نام انقلاب ایدئولوژیک به خورد نیروها داده شد تا هر گونه شکست سیاسی و نظامی که آنرا یا به عنوان پیروزی بزرگ جلوه دادند و یا مسئولیت شکست را تماماً به گردن نیروهای پائین و حمل تناقض آنها انداختند.
اکنون که نیروهای سازمان در اشرف گیر انداخته شده اند و هیچ راه فراری را متصور نیستند و دستشان از همه جا کوتاه است، در اوج ناامیدی تنها راه رها شدن از این ورطه را در نیستی و مرگ جستجو میکنند.
تف بر چنین سازمانی که رهبرش یعنی مسعود که به ناحق بنیانگذاران را به چوبه اعدام سپرد از روز اول که بر این مسند نشست آن را از اهداف والای اولیه اش منحرف کرد و باعث نابودی جوانان و انحراف انقلاب ایران شد.
جوانان ایرانی اسیر در این قرارگاه باز هم یک قربانی دادند و آن یاسر اکبری نسب است که در روز جمعه 08/09/2006 با اقدام به خودسوزی، خود را از این زندگی در اسارت و همراه با زجر رهانید.
ضمن تسلیت به همه خانواده یاسر به خصوص پدرش مرتضی که از دوستان قدیمی ام هست آرزو میکنم که راهی برای بقیه جوانان محبوس در اشرف باز شود تا آنها بتوانند به دنیای آزاد بازگشته و زندگی نرمالی را دوباره آغاز کنند.
نکته ای که در این میان نمک بر این زخم میپاشد و داغ این ماتم را بیشتر عمیق میکند سعی سازمان در سوءاستفاده از این حوادث است.
سازمان در ادعائی بسیار عجیب مدعی شده است که خودسوزی یاسر در اعتراض به قرار داشتن نام سازمان در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا بوده است!!!
سازمان که به این نوع چپه گوئیها عادت دارد نمی آید جواب دهد که اگر واقعاً اینطور است چرا یاسر نه در برابر کسی یا کسانی و نه با دادن اطلاع به کسی یا کسانی اینکار را انجام داده است و نه حتی با نوشتن نامه ای از قصد خود کسی را باخبر کرده تا با خواندن و انتشار نامه جهان را با خبر کند. حتی وصیتنامه ای هم که در اینطور مواقع جزو ملزومات عمل بوده است نیز از او انتشار نیافته است و در انتشار خبر خودسوزی وی نیز فقط به چند دقیقه خبر کوتاه بسنده شد در حالی که همه میدانیم که سازمان همیشه کارش یک کلاغ و چهل کلاغ کردن است ولی عجیب است که چنین کار مهمی را که برای سازمان انجام شده در سکوت از آن رد میشود!!!
نمونه این گنده کردنها در خودکشی فیض مهدوی هم کاملاً عیان است. من ضمن محکوم کردن رژیم خمینی که با وارد آوردن فشار به زندانیان و عدم جدا کردن زندانیان سیاسی از عادی و قرار دادن آنان در محیطی که فشار روانی بر آنان وارد میکند طوری که حتی دست به خودکشی میزنند؛ این سئوال را از سازمان مجاهدین دارم که چطور آقای مهدوی میتوانستند با بیرون از زندان ارتباط اینچنینی داشته باشند و همه چیز را بگویند و رژیم را افشاء کنند ولی یاسر که در قرارگاه اشرف و در حضور خودتان بوده نتوانسته حتی یک وصیتنامه هم بنویسد و یا حتی با پدر یا برادرش هم حرف بزند؟
سازمان در اخبار امشب اعلام کرد که از کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل درخواست کرده است که برای تحقیق در مورد خودکشی آقای فیض مهدوی هیئتی را به ایران اعزام کند؛ سئوال من این است که چرا این خودکشی اینهمه بزرگ میشود ولی خودسوزی یاسر سرپوش گذاشته میشود؟
در اینجا از سازمان ملل میخواهم به درخواست سازمان عمل کند ولی همزمان هم هیئتی را برای تحقیق در مورد خودسوزی یاسر اکبری نسب به کمپ اشرف بفرستد و در محیطی امن و دور از تأثیرات سازمان و دور از کنترل مأمورین سازمان، با پدر و برادر وی گفتگو کند و واقعیت این خودسوزی را برملا کند.
من به عنوان یک عضو سابق که سالهای طولانی از عمرم را در این سازمان گذرانده ام و به اصول و عملکرد این سازمان آشنایی دارم اطمینان دارم که پدر و برادر یاسر هم اکنون تحت فشار فیزیکی و روانی بوده و اگر هم حرفی زده اند یا میزنند ناشی از فشارهای تشکیلات است و تا زمانی که در آن محیط و تحت کنترل سازمان هستند نمیتوانند حرف دلشان را بزنند.
امیدوارم که روزی همه جوانان بیگناه ما که در عراق اسیر دست این جانیان هستند راهی برای برون رفت و رسیدن به زندگی پیدا کنند و مجبور نشوند برای رهایی از فشارهای این تشکیلات دست به خودسوزی بزنند.
به امید آزادی همه و به امید روزی که همه سردمداران این سازمان که دستشان تا مرفق در خون جوانان این مملکت فرو رفته است همراه با همه دیگر تروریستها که در این سالهای طولانی آنها نیز همین جنایتها را در داخل ایران انجام داده اند در برابر یک دادگاه صالح قرار گرفته و به این مردم جواب دهند.
به امید آنروز
استکهلم/ 12/09/2006