آیا غیبت رجوی یا همان آموزگار نسل فدا!!! خود اعلام پایان راه است ؟
اگر مسعود رجوی زنده باشد، آیا بهتر نیست که با اعلام یک غلط کردم ، پرونده ی این مبارزه ی کذائی را می بست؟
مسعود رجوی که به تنهائی ، عرضه ی نگه داشتن بند تنبان خودش را هم ندارد، به مبارزه چه …
امروز در آلبانی کرونا نیست که تک تک اعضاء را به کام مرگ می کشد ، بلکه سیاست های ابلهانه مسعود رجوی و مریم است که بچه ها را یکی پس از دیگری به زیر خاک می برد. واقعیت این است که میدان اصلی مبارزه رجوی با اعضاست. تجربه حضور ما در سازمان نیز نشان داد که رجوی هیچ جنگی با رژیم ایران ندارد، که اگر داشت باید در این نیم قرن گذشته آثاری از این جنگ می دیدیم ، هر کس از سازمان جدا می شود ، پرده از جنایاتی بر می دارد که بخوبی نشان می دهد، سازمان سالها فقط با اعضاء جنگیده است.
البته پرواضح است که اگر رجوی بیاید و اعلام کند که این پایان راه است و همه آزاد هستند که از این پس، خودشان سرنوشت خود را مشخص کنند، باید دکان سه نبش مبارزه را بسته و شکست را قبول کند! اما از پرروئی و وقاحتی که ما از شخص مسعود رجوی و مریم ، سراغ داریم، آنها اهل انتقاد از خود و ابراز پشیمانی نیستند، باید پوزه ی او با دستان خانواده ها و جداشده ها و منتقدان بخاک مالیده شود و دست بسته در برابر عدالت قرار گیرد تا به اشتباهات خودش ، چشمش باز شود.
رجوی پس از شکست در فروغ جاویدان ! به سراشیب روشی غلط فروغلطید که خاص او بود، یعنی بطور منظم سلب مسئولیت از خویش کردن و گناه اشتباهات را به گردن این وآن انداختن… به همین روال هر بار با سبعیت بیشتر سرکوب ها را ادامه داد تا کاربه این جا برسد که امروز در سازمان مجاهدین شاهد آن هستیم . واقعا باید برای رجوی و سازمان سرکوبگرش تاسف خورد ، چرا که برای بقای ننگین خود و تشکیلاتش ، هرگز ارزشی برای داوری مردم و اعضاء و افکار عمومی قائل نشد، همین عدم توجه ها باعث شد که چهره ی درخشان مجاهدین در فاز سیاسی، در نزد مردم ایران وافکار عمومی ، امروز تیره و تاریک جلوه کند.
نگارنده که نزدیک 10 سال در مناسبات رجوی بود، هرگز ندیدم که رجوی به کسی اجازه بدهد به گفتگو و مناظره ی آزادانه با او بپردازد. سیاست های رجوی هرگز به درد هیچ دورانی نخورد، از گذشته تا حال و تا به آینده ، افکار و سیاست های رجوی هیچ دردی را درمان نکرد.
یادم می آید مسعود رجوی در نشست های طعمه گفت :
دیگر دوران عوض شده است و هر کس امروز ، توان و کشش مبارزه را ندارد، باید برود و گورش را گم کند و ما هیچ کمکی به هیچ کس نمی کنیم!…
خیلی ها خواستند بروند و گورشان را گم کنند!!! البته گور رجوی را ! اما باز به بند و زندان کشیده شدند! رجوی حتی جرات پذیرش گفته های خودش را هم هرگز نداشت!
مرگ بر این رهبران که اراذلی هستند که دندان های تیز و پنجه های کفتار گونه ی خود را از خلق پنهان کردند.
عمر و جوانی همه را تلف کردند و اکنون در آلبانی با سالخوردگانی مواجه هستیم که در بن بست آلبانی ، افسرده شدند ، بی هیچ لذتی از زندگی…
رجوی در بهترین حالت ، مانند شتری است که به خراس بسته شده و فقط در دایره ای که طناب عصار اجازه می دهد ، می چرخد…
خطاب به مسعود رجوی و مریم و سایر سران سرکوبگر باید بگویم که تا دیرتر از دیر نشده، شکست را قبول کرده و بدانید که نه تنها در میان اعضای سازمان ، بلکه در میان مردم ایران نیز هیچ جایگاهی ندارید، دربهای زندان مانز و اسارتگاه اشرف 3 را باز کرده و دیگر بیش از این از خون بیگناهان ارتزاق نکند…
فرید