«در حال حاضر احتیاجی نیست که زیاد روی من وقت بگذارید. میدانم که جای من فقط در زیر خاک است. در این مرحله و مراحل بعد میدانم که صرف سازمان نیست که برای مسائل من وقت بگذارد تا آنها را حل کند. سازمان باید مرا به قتل برساند. این حق من است و این خواست خلق است.»
لیلا زمردیان همسر تشکیلاتی شریف واقفی
هر چند تاکنون در کتابها و مقالات گوناگونی جایگاه خانواده در گروه تروریستی مجاهدین مورد بررسی قرار گرفته، اما به نظر میرسد، هیچ کدام از آنها نتواند به اندازه جمله نقل شده بالا که متعلق به لیلا زمردیان، همسر تشکیلاتی مجید شریفواقفی است، نقش و جایگاه همسر و روابط خانوادگی را در این گروه نشان دهد.
نامه زمردیان قبل از ترور شریفواقفی نوشته شده و در آن ترسها و نگرانیهای او به خوبی دیده میشود. بیارزش دانستن خود و بالاتر بودن جایگاه سازمان از خویشتن محتوایی است که در نامه او به وضوح دیده میشود. گویی سازمانی که در نام خود خلق ایران را یدک میکشید، حال بعد از کمتر از یک دهه یکی از اعضایش را به جایی رسانده بود که باید بین احساسات و خواستههای خود و سازمان یکی را انتخاب میکرد و در نهایت از خود به دلیل قرار گرفتن احساساتش در برابر سازمان انتقاد کرده و خویش را لایق مرگ بداند.
نوشتههای به جامانده از لیلا زمردیان در کنار خاطرات احمد احمد از اعضای سابق گروه مجاهدین در دوران پهلوی که چگونگی جدایی همسرش فاطمه فرتوکزاده از او توسط مجاهدین را روایت میکند، نشان دهنده ریشههای تصمیمهای دهشتناک گروه مجاهدین مانند طلاقهای اجباری، برداشتن رحم زنان، جدایی فرزندان از والدین در اردوگاه اشرف، جاسوسی همسران از یکدیگر و بسیاری از موارد دیگر است.
در واقع در حالی برخی از افراد انحرافات ایجاد شده در نظام خانواده در گروه تروریستی مجاهدین را به زندگی پادگانی در عراق و نیازهای گروه برای انسجامبخشی عنوان میکنند که بررسی تاریخ این گروه نشان میدهد که از همان ابتدا اعضای اولیه و بنیانگذاران دیدگاه خوبی نسبت به تشکیل خانواده نداشته و آن را مانعی برای مبارزات میدانستند.
حتی بعدها نیز که گروه مجاهدین تشکیل خانواده را میپذیرد، این مسئله را بر اساس نیازهای تشکیلاتی تعریف و سعی میکند تا از نظام خانواده به مثابه پوششی برای فعالیتهای خود استفاده کند. بررسی جایگاه نظام خانواده در گروه مجاهدین نشان میدهد به دلیل استقرار نظم توتالیتر در این گروه ، روابط همسران با یکدیگر و روابط والدین با فرزندان نه به عنوان حوزه شخصی بلکه جزیی از روابط تشکیلاتی تعریف میشود. همین مسئله سبب میشود تا گروه مجاهدین اجازه انواع دخالت در زندگی افراد را به خود داده و همسران را وادار به تکنویسی علیه یکدیگر کند.
هر چند گروه مجاهدین در دوران پهلوی به بهانه مبارزه علیه رژیم ایجاد شد اما به گونهای پایهگذاری شد که سازمان به هدفی در خود تبدیل شده و اطاعت بیقید و شرط از دستورات تشکیلاتی و انحلال فردیت اعضا از ویژگیهای بارز آن است. ویژگی آشکار گروه مجاهدین این است که از فرد فرد اعضایش وفاداری میخواهد.
تداوم سلطه گروه بدون داشتن اعضای سربه راه ناممکن است.
گروه مجاهدین میکوشد با هدف ساختن انسانی سازمانی اعضا را به گونهای سازمان دهد که هرگونه تعلق شخصی را در آنها از بین ببرد. براساس این چارچوب افراد هیچ استقلال شخصیتی از خود نداشته و باید تمامی تعلقات و وابستگیهای شخصی خود را اعم از گذشته خانوادگی و احساس تعلق به پدر و مادر تا عشق ورزیدن به همسر و فرزندان را به نفع تشکیلات کنار بگذارند. در چنین دیدگاهی راه رستگاری اعضا در گوش سپردن محض و بدون فکر به دستورات مسعود و مریم رجوی بوده و هر چیزی که سبب شود که حتی لحظهای تردید فکری در این روند ایجاد شود، طرد شود. اجرای این دیدگاه در گروه مجاهدین سبب میشود تا فرد در عمل به جایی برسد که تمام پیوندهای عاطفیاش را با خانواده قطع کرده و به موجودی بیعاطفه و تشکیلاتی تبدیل شود تا هر زمان که سازمان لازم بداند، خود را فدایی اهداف آن کند.
دکتر سیدمحسن موسویزاده