از آن زمان که رجوی دریافت می تواند در سر هر بزنگاهی با توسل به انواع ترفند و نقشه های ما فوق شیطانی و صرف هزینه از منابع ملی و خیانت در تمام ابعاد از مهلکه بگریزد و به جان و سرنوشت یاران و نزدیکان خود بی تفاوت باشد؛ لقب رهبر همیشه فراری را از آن خود کرد .
اولین فرار خفت بار این موش کثیف فرار از مهلکه ای بود که با خیانت بنی صدر رقم خورد. از ۷ مرداد۱۳۶۰ سخن می گویم که رجوی به بهانه فراری دادن بنی صدر توانست از ایران بگریزد .
این فرار خفت بار موش همیشه ترسو بعد از آن اتفاق افتاد که مردم در مقابل عملیات نظامی، رژه و خودنمایی اوباش های وابسته به سازمان مجاهدین واکنش نشان داده و دست رد بر سینه غوغاسالاری بنی صدر و دارودسته رجوی زدند. هر چند که متعاقب این اقدام بنیصدر رجوی را به عنوان نخستوزیر خود برگزید و حتی او را مسئول تشكیل شورای ملی مقاومت برای برپایی دولت موقت آینده نمود.
اما رجوی در این باره چیز دیگری به این مضمون گفت :
” بلافاصله بعد از نخستین ضربهی نظامی و سلب ثبات و بیآینده كردن رژیم…، ما میبایست راهكار ارائه میدادیم. با این دیدگاه بود كه به آقای بنیصدر… پیشنهاد تشكیل شورای ملی مقاومت را دادیم و مورد تائید ایشان هم قرار گرفت … به این ترتیب با تأسیس شورای ملی مقاومت، آلترناتیو ما در قبال رژیم… هم مشخص می شد و بُعد سیاسی حركتمان با بُعد نظامی آن مطابق و متوازن می گردید … ”
این ادا و اصول ده روز بیشتر دوام نیاورد و بنیصدر و مسعود رجوی تصمیم به فرار از ایران گرفتند. زیرا خروش مردم ایران بعد از وقوع انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی و شركت عظیم مردم در انتخابات ریاستجمهوری آب سردی بود بر هر گونه امید و آرزوهای رجوی و بنیصدر. روایتهای گوناگونی از این فرار خفت بار نقل شده است اما قصد ندارم درباره آن بنویسم زیرا نه شجاعت است و نه تهور ، تاریخ پر است از فرارهای از این دست! آنچه که در این گفتار قصد دارم به آن بپردازم فرصت طلبی و رندی مزدوری است که از فردای پیروزی انقلاب ساز مخالفت و تمامیت خواهی سر داد بی آنکه ذره ای به خون هزاران جوان پاکبازی که در راه به ثمر نشستن انقلاب ریخته شده بود بهایی بدهد. او از این جهت خائن است که به آرمانهای ملت خیانت و در مسیر رشد وتعالی آن مانع تراشی کرد. دهها هزار جوان را فریفت و آنها را بجای همگام نمودن در پیشرفت کشور رو در روی انقلاب قرار داد. او آنقدر بزدل و ترسو بود که شهامت نکرد در راستای آشوبی که بپا نموده بود بماند و مقاومت کند. رجوی بعد از فرار وقیحانه اعتراف کرد که سازمانش توانست، بنیصدر را پس از برکناری در یکی از خانه های سازمانی در مرکز تهران پنهان نماید. این سخن همواره در یاد تاریخ به عنوان اقرار رسمی ثبت خواهد شد که گروهی غیر قانونی، رئیس جمهوری که قسم خورده بود حافظ ایران و اسلام باشد اما به واسطه خیانت خلع شده بود را فراری داده است .
و از اینکه توانسته بنیصدر را به مدت ۵ هفته پنهان نماید بگونه ای که کسی نتواند از محل اختفای او آگاه شود به آن افتخار کند. اعترافات خیانت بار اثبات می کند سازمان مجاهدین با آگاهی و سازماندهی قبلی مبادرت به این اقدام نموده بودند و وقایع ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تنها فضایی به وجود آورد که دسیسه های از قبل طراحی شده آشکار و علنی گردد .
در چنین فضایی بود که رجوی اوضاع را پس دید و فرار را بر قرار ترجیح داد .
رجوی بعد از فرار و طی کنفرانس های خبری مختلف اذعان نمود به فرانسه آمده تا جنگ علیه جمهوری اسلامی را از پاریس ادامه دهد!! و بارها تکرار کرد ما به این جا آمده ایم تا مقاومت خود را سازماندهی نمائیم .
اما نتیجه این همه بلوا به کجا انجامید ؟ رجوی خائن در سخت ترین شرایط اعضا خود در ایران را تنها گذاشت. زنش را به کشتن داد ، با فراغ بال در اور سوراواز پاریس پایگاه ساخت، هفت ماه پس از مرگ زنش با دختر ۱۷ ساله بنی صدر ازدواج نمود. اما جاه طلبی و ریاست پیشگی او تمامی نداشت. سال ۶۴ تصمیم به سوء استفاده از زنان گرفت و با عنوانِ دادن آزادی به زنان، دوران انقلاب رهایی و رهیدگی را بسازد و با همسر ربایی سومین حجله خود را بپا می کند تا بگوید هنوز شاخ است و شاخ کُشی می کند. تا اینکه زمان در فرانسه برای رجوی ها از حرکت ایستاد. فشارهای فرانسه مبنی بر ترک پاریس باعث شد رجوی با ترس و لرز فراوان دوباره نقشه فرار را طراحی کند و برای تصاحب ثروت و قدرت به سوی عراق بیاید تا اینبار شاید بتواند در کوهستانها آتش بیفروزد. رجوی بعد از محکم کردن جای پایش در عراق و ارضای بخشی از قدرت طلبی خود و پس از امضای چند قرارداد خائنانه با صدام از جمله صلح نکبت بار که در حقیقت تیول بردگی و حقارت خودش بود برای اعضای نفرین شده آیه ها و احادیث می خواند و رجزهای مقاومت و پایداری سر می داد. و باز از عواقب فرار و در جا زدن داد سخن می داد و فراریان را از عقوبت اخروی و نفرین پروردگار می ترساند. با جعل آیه های قرآنی و مثال های شکمی و ساختگی می گفت هرکس فرار کند و یا به مقاومت پشت کند بر اساس آیه قران خوک و خنزیر خواهد شد اما بتدریج آن روی سکه رو شد و داغ و درفش زندانهای مجاهدین از زندانهای گوانتانامو سبقت گرفت و شهره جهانیان شد ، سال به سال بر تعداد برگه های تعهد افزوده می شد که در صورت فرار و یا جدایی اعدام در انتظار اعضا خواهد بود ….
در نهایت این رهبری که عنوان پرطمطراق شیر همیشه بیدار را یدک می کشید در سال ۱۳۷۰ بعد از شروع جنگ آمریکا باز هم فرار را بر قرار ترجیح داد و از ترس جانش به مرزهای اردن پناه برد. بعد از آرام شدن اوضاع دوباره برگشت و برای خود پناهگاه ضد تخریب ساخت اما در نهایت قدرت قاهره الهی تمام بازیهای منافقانه رجوی را بر هم زد. با آغاز جنگ نیروهای ائتلاف علیه عراق، رجوی که آن همه رجز مقاومت و خوک و خنزیز شدن برای اعضا فراری می خواند. اواخر سال ۱۳۸۱هنوز جنگ شروع نشده دو باره در رفت. تا عنوان برترین سر کرده فراری دنیا را از آن خود کند و تاکنون نیزاز زنده یا مرده بودنش خبری در بین نباشد. حالا هر از گاهی این موش فراری روی کاغذهای نشخوار شده اعلامیه و پیام می دهد که جز مزخرفات یک روانی روانپریش عنوان دیگری نمی توان بر آن نهاد. اکنون از آن همه ادعا و کبکبه و دبدبه رجوی تعدادی پیرزن و پیرمرد مریض و لکنده در زندان مانز آلبانی! بجا مانده و یک عمر لعن ونفرین بر بانیان این مصیبت که آرزوها و آمال ملتی را در این ۴۰ سال به یغما داده و حالا رذیلانه از خونخوارترین حکومت دنیا انتظار اقدام علیه میهن و مردم آنرا را دارد .
سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلا ــــ این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنّت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت .