هم وغم باند رجوی این است که با لطایف الحیل بتواند خود را بعنوان آلترناتیو جا بزند که خارج از قانونمندی های تاریخ است وازاین رو، مقبول نمیافتد .
این جریان یا باید ازطرف سلطه گران جهان به سرکردگی حکومت آمریکا به رسمیت شناخته شود و یا توسط مردم.
برابر شواهد و قرائن موجود ، 4دسته ازاین اپوزیسیون نماهای راستگرا که عبارت باشند از سلطنت طلبان، فرشگردها ، جمعیت گذار ومجاهدین خلق ، کم وبیش مورد توجه امریکا هستند که گفته میشود که باند رجوی بلحاظ منفور بودن بیش از حد و نداشتن پایگاه درونی ، ضعیف ترین جریان دربین این وطن فروشان است وازاین رو آلترناتیوی که آمریکا بتواند حساب کافی بر روی آن بازکند، نیست.
نظر منفی مردم هم با شناخت خوبی که ازاین جریان دارد، روشن است و این مردم هرگز تصور آلترناتیو بودن فرقه ی رجوی را به مخیله ی خود راه نمیدهند.
موضوع را ازدیدگاه قلم بستان خود رجوی هم مطرح کرده وآن را بشکافیم :
” در هم شکستن راهبند تروریستی و خروج نام مجاهدین، از لیست آمریکا در ۷مهر۱۳۹۱، بزرگترین شکست را در جنگ سیاسی و بینالمللی با مجاهدین بهرژیم تحمیل کرد. ضربهای که رژیم هرگز نتوانست جبرانش کند ولی مجموعه تلاشهایی را انجام داد، از جمله سرمایهگذاری کیفاً سنگینتر و پرهزینهتر روی سیاست «آلترناتیو سازی» قلابی، «اپوزیسیون»های باسمهای و باد کردن افرادی وابسته یا در ارتباط با خود رژیم با هدف مخدوش کردن آلترناتیو واقعی برانداز “.
شما بعد از 8 سال همنشینی با آمریکا درخاک عراق و تاکید مداوم براینکه مستشاران آنها را شما نبودید که بقتل رساندید وبلکه اپورتونیست های چپ نمائی بودند که مدت قابل توجهی رهبریت سازمان شما در دست آنها بود ، انجام گرفته وشما ازاین اتهام بری هستید.
درکنار بیان این غلط کردم ها ، شما درعراق خدمات جاسوسی به نیروهای آمریکائی انجام دادید و موفق شدید که خود را در لیست تروریست های خوب قرار دهید که این نوع تروریزم کمال مطلوب آمریکاست وتنها تروریزمی بد است که دراصل تروریزم نبوده و من حیث المجموع در داخل نهضت های رهائی بخش قرار دارند وشما با این کار خود خروج رسمی خود از تروریزم بد و وارد شدن به صفوف تروریزم خوب را به ثبت رساندید و بس!
دوم اینکه حکومت ایران هیچ آلترناتیوی که ازاپوزیسیون غیر برانداز باشد ، نمیسازد و این ادعای شما صرفا دراین سطح وغیر متکی به مستندات باقی میماند.
دوباره :
” آلترناتیو بودن، یعنی فراتر از خواست سرنگونی رژیم حاکم، جایگزین مشخصی را هم برای آن، ارائه دادن. پس ادعای آلترناتیو از جانب نیرویی که در جبهه براندازی نیست، بیمعنی است. غیر علمی و ناممکن است که نیرویی در عین حال که خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه است، آن را بر مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران ترجیح بدهد. چنین ادعایی در شرایط مشخص ایران، نه صرفاً بر مبنای تحلیل بلکه مبتنی بر شواهد و مستندات، شیادانه است “.
بلی کسانی که تحلیل واقع بینانه تری ازاوضاع دارند و توازن قوای موجود را درک کرده ومیدانند که اقدامات آنها برای سرنگونی ، کار را بدتر ازاینکه هست خواهد کرد ، کار درستی انجام میدهند که ازاین غلط های رجوی سان نمیکنند:
گر درجهان دلی زتو خرم نمیشود / باری چنان مکن که شود خاطری هزین!
آری کار این دسته که درارزیابی قوای موجود وتوجه به پراکندگی صفوف شان ، مردم را به شورش های کور دعوت نمیکنند ، درستتر ودرراستای منافع ملی مردم ایران است.
برخلاف نظر شما ، تحلیل آنها درمقایسه با تحلیل شما، از هوشمندی و فراست بیشتر خبر میدهد ونشان میدهند که صداقت کم وبیشی در برابر واقعیات دارند. درعین حال که شما را هم به هیچ میگیرند!!!
سپس :
” هر نیروی جدی براندازی، چه رسد بهآلترناتیو لاجرم بهاستراتژی مشخصی برای تحقق براندازی نیاز دارد. استراتژی سرنگونی باید توضیح بدهد که با اهرم اصلی حفظ حاکمیت، یعنی سپاه پاسداران چکار میخواهد بکند؟ در برابر مجاهدین و استراتژی کانونهای شورشی، «آلترناتیو»های باسمهای، صحبت از «همراه کردن سپاه با خود» یا حتی حفظ سپاه برای ایجاد نظم در حاکمیت بعدی میکنند. آنچه که خبری از آن نیست، دو کلام حرف معقول در پاسخ بهاین سؤال است که چگونه میخواهید بدون انهدام سپاه جنایتکار محافظ رژیم، آن را سرنگون کنید “؟
اولا آنها با وجود ضعف های مفرطی که دارند ، صاف وساده اذعان دارند که درشرایط کنونی و بلحاظ توازن قدرت به چیزی جز آموختن ویاد دادن وظیفه مند نبوده و وکیل و قیم مردم نیستند.
اساسا وظیفه ی نیروهایی که خود را پیشرو و واقع نگر میدارند و درک میکنند که ضعیف هم هستند، چیز دیگری غیر از این نیست.
این نیروهای پیشرو که خود و امکانات کم خود را بهتر میشناسند ، برنامه هایی بمراتب عملی تر و مبسوط تری دارند که توازن قوای موجود وخطراتی که ایران را تهدید میکند، مانع انجام این برنامه هاست واین موانع نباید سبب خود انتحاری آنها باشد که مجاهدین رجوی قادر به درک این مسئله نیستند ازجهت اینکه صورت مسئله ی شان اشتباه است!
بازهم :
” مثلاً مجاهدین در پیشینهشان، گستردهترین فعالیت آگاهگرانه تاریخ ایران از جمله… با در هم شکستن ماشین جنگی رژیم با ارتش آزادیبخش ملی ایران، پرداخت …آیا مدعیان آلترناتیوهای قلابی هم میتوانند بیلانی از مایهگذاریها و فداکاریهایشان ارائه کنند و بگویند چه کردهاند که مردم بهخاطرش بهآنها اعتماد کنند “؟
شما با آن کارهای احمقانه و خائنانه ی خود ، نه تنها موفق به شکستن ماشین جنگی حکومت ایران نشدید، بلکه بر حمایت مردم ازآنها افزودید واگر دیگران این کار را نکردند، درست تر عمل نمودند.
ضمنا کسب اعتماد مردم با ترقه بازی ها، جاسوسی بنفع دشمنان خلق و آستان بوسی جهانخواران ممکن نیست واگر جریاناتی این مهم را درنظر گرفتند، عاقلانه تر از شما رفتار کردند.
جلب اعتماد مردم به پروسه ای دراز مدت نیاز دارد و کسی مثل شما که برای کسب قدرت خیالی اینهمه بی تابی نشان دهد ، سرش به سنگ کوبیده خواهد شد!
وحید