چندی پیش رئیس جمهور ایران اعلام کرده بود نامه ای را خطاب به مردم امریکا خواهد نوشت و با آنان صحبت خواهد کرد و اخیراً هم بر روی سایت های مختلف گوشه هایی ازاین نامه آمده است و هر کس هم تحلیل و تفسیری ارائه نموده.اما مطالبی که در این باره بیان می شود باید دارای اسلوب و قاعده ای باشد که بتوان نام آن را تحلیل و نظریه گذاشت، نه این که ذهنیات گروهی خود را به جای تحلیل قالب کند.
جناب جعفرزاده که هر از گاهی یک منبعی پیدا می نماید و همانند بوقلمون تغییر رنگ و چهره می دهد. پیرامون نامه ی فوق و مطالبش کلماتی را مزه مزه کرده که به کار گیری آن ها از سوی خود او نیازمند توضیحات جداگانه ای است. او که با دریافت اطلاعات کذب از لابی های اسراییلی (همانا که مدام با آن ها سر و سر و ملاقات دارد) در مورد مسائل هسته ای ایران و بعد نشر، انتشار و قرار دادن آن ها در اختیار غربی ها به اصطلاح نام افشاگر را بر خود نهاده، در مصاحبه ای با فاکس نیوز نامه ی رئیس جمهور ایران را ریاکارانه دانسته. صرف نظر از مفاد نامه و انگیزه های پشت آن، به کار بردن کلمه ریاکارانه از سوی شخصی که جز با ریاکاری سخن و عملی را نمی گوید و انجام نمی دهد، شرم آور است. ایشان که پیرو فرقه ای هستند سراسر ریا و تزویر در همین چند سطری که از او منتشر شده این مسئله را ثابت نمودند. ادعای دفاع از حقوق بشر در حق مردم عراق کجا با ابقای تجاوزگران در خاک آن کشور تناسب پیدا می کند؟ آیا خود این موضع یک ریاکاری نیست؟
نکته ی دیگر ایشان (جعفرزاده) پس از اشاره ی احمدی نژاد به خروج نیروهای امریکایی از عراق گفته چرا از یاد بردند که ایران از تروریسم حمایت می کند. اگر جعفرزاده ایران را متهم به حمایت از تروریسم می کند، بفرمائید خودشان از چه کسانی حمایت می کنند؟ از فرقه ی رجوی که نامش در تمام لیست های تروریستی می درخشد؟!این که فرقه عنوان تروریسم بودن را یدک می کشد و سال هاست در تکاپو ست تا شاید گریزگاهی برای خروج پیدا نماید، به جعفرزاده اجازه می دهد که این کلمه را به عنوان اتهام به دیگران بر زبان آورد.
و اما نکته آخر! مگر ملت امریکا که بارها و در شکل های مختلف نارضایتی و مخالفت خود را با سیاست های بوش و همفکرانش در خصوص جنگ طلبی هایش اعلام کردند، تصمیم گیرنده مسائل هسته ای ایران هستند که جناب جعفرزاده گفتند چرا در نامه فوق اشاره ای به آن نشده. همگان می دانند موارد عدیده ای وجود دارد که مردم یک کشور مواضع دولت مردان کشور خود را زیر سئوال می برند و یا قبول ندارند ؛ بنابراین نحوه ی خطاب به دولت ها و ملت ها خصوصاً آن جایی که هماهنگی و حمایت ملت از سیاست مداران وجود ندارد، متفاوت خواهد بود. اما چه می شود کرد، وقتی آب سر بالا می رود، قورباغه هم ابوعطا می خواند! وقتی هر کسی این روزها از درون فرقه رجوی پیدا می شود و از فرط سردرگمی تحلیل گر می شود، باید هم جناب جعفرزاده ناچاراً تحلیل گر فرقه شوند و بدون سنجش مطالب، مصاحبه آن چنانی انجام دهند! شاید فرقه ای ها به سخنان چند سناتور و یا افرادی مثل وادینگتون- وزیر سابق بریتانیا – که با سیاست بازی خواهان خروج نام فرقه از لیست تروریستی شدند، دلخوش کرده اند و این امر توهم برایشان ایجاد کرده که علیرغم شهود و اسناد و مدارک اعمال تروریستی و بمب گذاری های، شاید تروریست نیستند و این انفجارها و کشتارها را برای تفریح و تفنن انجام می دادند؟!
آری، بیچاره ها امر بر آن ها مشتبه شده که نکند ما نبودیم. داخل خیابان ها و اتوبوس ها و مغازه ها بمب می گذاشتیم و در جنگ علیه کشور و ملتمان دوشادوش سربازان متجاوز بودیم و یا از داخل خاک کشور حمله کننده به آب و خاک و ناموس مان موشک به داخل پرتاب می نمودیم و…!!!!