همه می دانند که در فرقه رجوی (مجاهدین) غیر ازیک نفر، هیچ احدی حق به دست گرفتن، مطالعه و تفسیر و قرائت قرآن را ندارد و آن نفرهم رهبری فرقه، مسعود است .
دراین رابطه حتی مریم هم نتوانسته علیرغم نفر دوم قدرت در فرقه ازاین خط قرمز عبور کند . درست است که مریم هم در تئوری فرقه ای در رهبری سهیم است اما او هم حق نزدیک شدن به قرآن را ندارد .
اما آیا رجوی آنقدربرای قرآن ارزش قائل است که فقط خودش را مجاز و لایق نزدیکی به قرآن می داند یا غیر از این است ؟
درواقع رجوی قرآن را به ابزاری برای تحمیل و تفسیرخواسته ها وتاکتیک ها واستراتژی های خود به اعضای ساده لوح تشکیلاتی، تبدیل کرده است و از آن در سر فصل هایی که احتمال طغیان اعضاء به فتواهای غلط رجوی بوده بهره برداری کرده است .
مثلا رجوی به عراق می رود وتحت امر ارتش صدام که درحال کشتار جوانان ایرانی است قرار می گیرد و فراتر از دشمن شروع به ایرانی کشی می کند وبرای مشروعیت دادن به این خیانت به آیه ای که درخصوص صلح امام حسن درقرآن هست رجوع کرده وصلح با طارق عزیز وزیرخارجه صدام را به قرآن ربط می دهد واستراتژی ضد میهنی خود را با آن مشروع و شیره سر اعضاء درون فرقه ای می مالد .
و یا در سرفصل تصاحب زن معاون خود (ابریشم چی) به سوره ای ازقرآن که درمورد پیامبراسلام و زن پسرخوانده اش آمده رجوع می کند و این اقدام غیرقانونی وغیر شرعی خود را با سوء استفاده ازقرآن به خورد اعضاء نگون بخت درون فرقه ای می دهد .
و یا برای مشروع کردن عمل مریم رجوی که شوهر قانونی و شرعی خود را رها و خود را در اختیار رجوی گذاشته به سوره مریم درقرآن رجوع کرده وآسمان و ریسمان را به هم بافت تاعمل غیرعرفی و غیرشرعی خود را مشروع وقانونی جلوه دهد و با سوء استفاده ابزاری از قرآن این مورد را هم به ذهن از کارافتاده بدنه تشکیلات تحمیل کند تا آب ازآب تکان نخورد .
تنها مورد استثنایی که رجوی به مریم اجازه داده بود به قرآن رجوع کند این بود که مریم دربحث های انقلاب درونی دربحثی به نام ” دو دستگاه ” به خدایی که درقرآن امر ونهی می کند تیغ بکشد ودرپیشگاه جمع فرقه ای بگوید آن خدایی که درقرآن همه اش انسان ها را می ترساند واز عقوبت گناهان درقیامت می ترساند خدایی شکنجه گراست وما مجاهدین آنرا قبول نداریم . بلکه ما خدایی را قبول داریم که مسعود (رجوی) مستقیمأ وصل به اوست وکسی را از روز قیامت و… نمی ترساند وهمینکه ما پشت سرمسعود باشیم همه گناهان ما را می بخشد. خدایی که درقرآن هی انسان ها را می ترساند خدای آخوندهاست !!!
می بینید که رجوی دراین یک مورد هم که به همسر سوم خود اجازه داده حرفی از قرآن بزند انکار مطلق خدا در قرآن و سرپیچی از حقانیت آیه به آیه و کلام خداست .
رجوی درته حرفش مثالی می زند وقرآن را با سلاحی تخصصی مقایسه می کند. او می گوید اگر کسی مکانیزم سلاح پیچیده ای را نداند منجر به شلیک خودبخودی وعواقب جبران ناپذیری می شود واکنون هم شما فاقد صلاحیت و اشراف به قرآن هستید ورهبری عقیدتی تنها کسی است که این تخصص وصلاحیت را دارد .
می بینید که قرآن وخدا در دستگاه ذهنی رهبری فرقه ( رجوی ) تاچه حد پایین کشیده می شود و مسعود خود را مانع و حائل بین وصل هر انسانی با قرآن وخدای خود می داند .