نعل وارونه رجوی تا کی ؟

هر از گاهی نامه هایی به اسامی برخی افراد وابسته به فرقه رجوی که از درون تشکیلات مجاهدین خلق به بیرون و حاشیه سازمان منتقل شده اند، در سایت های فرقه رجوی چاپ می شود که مثلا به تعریف و تمجید از نیکی ها و مناسبات پاک مجاهدین و … می پردازند و این برای هر ناظر بی طرف و البته منصف جای سوال دارد و فرد را بیشتر متعجب و مشکوک می کند.

عبدالرحمان محمدیان

اما برای هرکس که با این نوشته ها و مقالات یاهر اسمی که بشود روی این مطالب گذاشت، برمی خورد در همان برخورد اول سوالاتی پیش می آید؛ اول اینکه این افراد چرا و چگونه این مطالب را می نویسند در حالیکه به قول خودشان از این مناسبات بیرون آمده اند و عطایش را به لقایش بخشیده اند ودوم اینکه این مجاهدین چرا اینقدرنیاز دارند که از پاکی مناسبات که به گفته خودشان اوج عدالت و دمکراسی موجود دراین سازمان حرف بزنند و تبلیغ کند؟

و جالب اینکه هر دومطلب و زمینه در یک راستا وهدفمند است.
حالا این مطالب را از دومنظرفوق بصورت گذرا مرور می کنیم .
اول اینکه زاویه ورود و دلیل نوشتن این مطالب وادعای نویسندگان آنهارا مرور می کنیم.

ما فرض می کنیم که این نوشته ها تابع هیچ اجباری نیست و کاملا اختیاری بوده است چیزی که در رابطه با مجاهدین اصلا محال است اما ما فرض می گیریم و فرض محال که محال نیست!!!

نویسندگان این مطالب در همان اول نوشته بند را آب می دهند و می نویسند. من به دلایل شخصی از سازمان جدا شده ام!!! در واقع فاصله گرفته ام.

اول اینکه دلایل شخصی یعنی چه؟
طوری هم می نویسند که کسی حق ندارد بپرسد دلایل شخصی چه صیغه ای است، مگر در این دنیا کسی را پیدا می کنید که کارهایش و اعمالش غیر شخصی باشد. پس دلایل عمومی وغیر شخصی چه می توانند باشند؟

شما دارید راجع به جدایی از سازمانی صحبت می کنید که مدعی است که تنها جایگزین رژیم ایران و نماینده بر حق مردم ایران است! یعنی این آقایان بعد ازاین مدعی می شوند که مناسبات مجاهدین پاک و کاملا دمکراتیک است. بازهم بند را آب داده اند. پس آقای عزیز این مناسبات پاک و دمکراتیک را چرا ول کردی؟ منظور اینکه به امان خدا ول کردی؟ پس باید حساب پس بدهی! آدم فقط باید مریض باشد که این کانون مبارزه و نقطه امید مردم را ول کند و … همه می دانند این موضوعی است که وقتی شخصی قصد ترک این سازمان را دارد چه ریلی با او طی می شود و در نهایت به اومی گویند بنویس که من نکشیدم و توان ادامه مبارزه راندارم و مدرک می گیرند که این مدرک که خودش گفته من کشش ندارم و سازمان چنین و چنان است! ما بر بام جهان ایستاده ایم و …

ولی هنوز همان سوال باقیست. دلایل شخصی چه بود که محل به این خوبی را ول کردی ودررفتی؟
آیامریض بوده یا ناتوانی جسمی داشتی؟ و سازمان حاضربه تقبل مخارج دارو و درمان تو نبود؟(این می تواند اولین دلیل باشد)
در این حالت آیاوظیفه این سازمان نبود که تو را درمان و به مریضی ات رسیدگی کند ؟ یعنی این سازمان افرادش را بعد دهه ها کارو زحمت وبعد از اینکه مریض شدند به حال خودشان رها می کند ؟

شاید مساله خانواده داشتی ؟ همان که سازمان شما می گوید ضد مبارزه و آفت مجاهد خلق است!
این را که بقیه هم می گویند که این سازمان به اسم و بهانه مبارزه که معلوم نیست کجاست و چه کسانی دارند مبارزه می کنند؛ عواطف پاک خانواده و رابطه مادر و فرزند و … را سمی می کند تا افراد را به یک موجود بی عاطفه و اراده تبدیل کند واو را در بند افکار فرقه ای و قرون وسطایی خود نگه دارد.

یا شاید مناسبات سخت و آزار دهنده این سازمان را طاقت نیاوردی و گفتی وقتی مبارزه نیست و اینها اینقدر با من غیر انسانی رفتار می کنند بیرون هرچه باشد و هر سختی که داشته باشد هزار بار بهتراز اینجا است؟

البته ما که همه همدیگر را می شناسیم و سالها و ماهها باهم بوده و بارها و بارها بر سر این مسائل باهم صحبت کرده ایم و حتی من خودم یادم هست بعضی از این افراد با چنان لحن و کلمات رکیکی از مناسبات یاد می کردید که من شرمم می شد و این را خیلی از همین بچه ها شاهد هستند.

پس معلوم شد دلایل شخصی یک بهانه احمقانه است که هر کسی آنرا بشنود خنده اش می گیرد. والبته همه می دانند که فرقه رجوی فرد را وادار کرده که بنویسد که سفید سازی کند و موضوع را هم از قبل مشخص کرده است.

به این می گویند «نعل وارنه زدن»

رحمان محمدیان، تیرانا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا