فصل اول: قبل از انقلاب اسلامی
تأسیس سازمان مجاهدین خلق
سازمان مجاهدین خلق در نیمه شهریور سال 1344 توسط محمد حنیف نژاد از اعضای نهضت آزادی و دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران تأسیس گردید. آن زمان سه جریان در مخالفت با شاه فعالیت داشتند. جریان اصلی جریان مذهبی اسلامی بود که با روحانیون و بازار و قاطبه ملت مسلمان شناخته می شد، بعد جریان ملی که با جبهه ملی و نهضت آزادی و روشنفکران ملی مذهبی شناخته می شد، و سپس جریان چپ و سوسیالیستی که آن زمان تنها با حزب توده شناخته می شد. محمد حنیف نژاد با ترکیب نظریات هر سه جریان، ایدئولوژی جدید سازمان خود را تدوین نمود که هدف اعلام شده اش به دست گرفتن رهبری جنبش ضد سلطنتی بود. او بعداً اصول تشکیلاتی مائو و مبارزه مسلحانه شهری گروه های چریکی آمریکای لاتین را هم به نظریه های خود اضافه نمود.
هواپیما ربایی به مقصد بغداد
در آبان سال 1349، اعضای یک گروه از مجاهدین خلق کنترل هواپیمای حامل زندانیان سیاسی را در مسیر دبی به بندرعباس بر فراز خلیج فارس به دست گرفتند و مسیر آن را به سمت عراق تغییر دادند و در فرودگاه بغداد به زمین نشاندند.
عبدالرسول مشکین فام مسئول گروه در ارتباط با دستگاه امنیتی عراق درخواست پناهندگی نمود و سپس گروه بعد از مدتی استقرار در آن کشور برای گرفتن آموزش های نظامی در سازمان الفتح عازم فلسطین شدند. این اولین ارتباط مجاهدین خلق با رژیم بعث عراق بود.
مجاهدین خلق در دو مقطع تلاش کردند تا حضرت امام خمینی (ره) را با افکار و عقاید خود همراه کنند و در حمایت از گروه، از ایشان تأییدیه بگیرند. بار اول درسال 1349 بود که یکی از اعضای برجسته این گروه در عراق با امام دیدار کرد. مرتضی (تراب) حق شناس با همراه داشتن معرفینامه هایی از سوی آیت الله طالقانی و دیگر روحانیون مبارز و همچنین یاسر عرفات به مذاکره با امام پرداخت.
تراب حق شناس چندین بار دیگر نیز بهعنوان مترجم، در ملاقات هیأت های الفتح و سازمان آزادیبخش فلسطین با امام دیدار کرد. این ملاقات ها برای این تشکیلات چریکی سودمند نبود و آن ها نتوانستند علی رغم تلاش فراوان نظر امام را به خود جلب کنند.
بار دوم نیز به زمانی باز می گردد که پس از ضربه ساواک، تمامی سران سازمان دستگیر شده بودند. در این شرایط در سال 1351، حسین احمدی روحانی مسئول سازمان در خارج از کشور ملاقاتی را با امام انجام داد. امکان این ملاقات توسط حجت الاسلام محمود دعایی از نزدیکان امام مهیا گردید.
این دیدار که در 7 جلسه طی یک ماه صورت گرفت نهایتاً فایده ای برای مجاهدین خلق نداشت و امام مخالفت خود با مبارزه مسلحانه را اعلام کرد. امام خمینی در توصیف سازمان مجاهدین خلق گفت که آنان در خصوص اسلام به جای این که تعبد داشته باشند تمسک دارند.
تمامی حساب و کتاب های سیاسی آن زمان حکم می کرد که از سازمان مجاهدین خلق که با شاه مبارزه می کند حمایت به عمل آید، اما امام این تأیید و حمایت را اصولی ندانست و علی رغم منافع مقطعی که می توانست داشته باشد حاضر به انجام این کار نشد.
ضربه شهریور 1350
سازمان مجاهدین خلق در مرداد و شهریور سال 1350 در حالی که تصمیم داشت بعد از شش سال کار تئوریک و آماده سازی های اولیه، وارد فاز مبارزه گسترده مسلحانه علیه رژیم شاه شود توسط ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) ضربه خورد و تمامی اعضای مرکزیت و حدود 90% از اعضای بدنه دستگیر شدند. تمامی اعضای کادر مرکزی به غیر از مسعود رجوی اعدام گردیدند.
تخفیف حکم اعدام مسعود رجوی
حکم مسعود رجوی از اعدام به حبس ابد تقلیل یافت. فعالیت های برادر وی کاظم رجوی سفیر شاه در ژنو و مقر ملل متحد که با ساواک همکاری داشت و از آن مهم تر همکاری مؤثر شخص مسعود رجوی با ساواک شاه در زندان موجب شد تا حکم مسعود رجوی از اعدام به حبس ابد تقلیل یابد.
مجاهدین خلق بعد از حنیف نژاد
رهبری سازمان مجاهدین خلق در خارج از زندان بعد از دستگیری محمد حنیف نژاد در دست احمد رضایی قرار گرفت که در بهمن 1350 طی یک عملیات انتحاری کشته شد. بعد از او برادرش رضا رضایی رهبری خارج از زندان را عهده دار شد که او نیز در خرداد 1352 در درگیری با نیروهای امنیتی کشته شد. سپس رهبری سازمان به دست تقی شهرام افتاد.
طی این سالیان، مبارزه مسلحانه به شکل ترور و جنگ چریک شهری با رژیم شاه ادامه داشت. عملیات مسلحانه مجاهدین خلق طی این سال ها شامل ترور مستشاران و بازرگانان آمریکایی و شخصیت های رژیم شاه و نیز بمب گذاری های متعدد در اماکن مختلف می گردد.
تغییر ایدئولوژی سازمان
در سال 1354 در دوران رهبری تقی شهرام این طور نتیجه گیری شد که اسلام ایدئولوژی مناسب و علمی برای مبارزه نیست و مارکسیسم قابلیت بالاتری دارد. آن زمان عمده جنبش ها و تحرکات انقلابی تحت نام مارکسیسم انجام می شد. به قول رئیس جمهور وقت آمریکا، نیمی از جهان کمونیست و نیم دیگر ستایشگر آن بودند. تقی شهرام ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق را از اسلام به مارکسیسم تغییر داد. او قبل از اعلام علنی تغییر ایدئولوژی سازمان، اقدام به اخراج و لو دادن و حتی قتل کسانی همچون مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف که همچنان به ایدئولوژی اسلام پایبند بودند نموده بود.
لازم به ذکر است که ساختار سازمان مجاهدین خلق تحت رهبری کاریسماتیک محمد حنیف نژاد (معروف به محمد آقا) که در آن تشکیلات بر اعتقادات مقدم است (مناسبات فرقه ای) چنین امکانی را فراهم می نمود که با دستور تشکیلاتی از بالا، تغییر ایدئولوژی صورت پذیرد.
مسعود رجوی در زندان ابتدا در قبال این جریان سکوت کرد اما بیش از یک سال بعد، زمانی که نتیجه عکس تغییر ایدئولوژی در جامعه مشاهده شد، آن را محکوم نمود و یک بیانیه 12 ماده ای در پائیز سال 1355 انتشار داد. جالب است که در ماده 10 این بیانیه از “جریان راست ارتجاعی” به عنوان تهدید اصلی نام می برد که با آن مبارزه خواهد کرد. منظور رجوی همان جریان اصلی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بود.
مسعود رجوی بعدها که مجدداً سازمان مجاهدین خلق را احیا نمود هرگز کسانی که در مقابل تقی شهرام ایستادگی کرده بودند را به داخل تشکیلات راه نداد چرا که آنان اصل “مقدم بودن تشکیلات بر اعتقادات” را نقض کرده بودند.
ناگفته نماند که ترور آیت الله بهشتی به اعتراف وحید افراخته در بازجویی های ساواک که مدارک آن موجود است ابتدا توسط تقی شهرام طراحی شد و البته تأکید شده بود که نباید سازمان مسئولیت آن را به عهده بگیرد. مسعود رجوی که به نوعی ادامه دهنده رهبری تقی شهرام بود این مأموریت را تمام کرد.
تقی شهرام بعد از انقلاب اسلامی دستگیر و به جرم قتل اعضای سازمان محاکمه و اعدام گردید. مسعود رجوی به بازداشت و محاکمه او اعتراض نمود و مدعی بود که تقی شهرام باید توسط سازمان مجاهدین خلق محاکمه و به اتهاماتش رسیدگی شود و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چنین صلاحیتی را ندارد.