فصل سوم: استراتژی جنگ مسلحانه شهری
آغاز مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق
در 30 خرداد 1360 در حالی که تمام نیروهای نظامی و انتظامی کشور درگیر دفع تجاوز خارجی بودند و بخش هایی از خاک کشور در اشغال نیروی متجاوز بیگانه قرار داشت، سازمان مجاهدین خلق رسماً جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی نوپا را همسو با دشمن متجاوز به خاک میهن آغاز کرد و در غیبت یک سازمان اطلاعاتی و امنیتی به ترور گسترده از مقامات عالی رتبه گرفته تا مردم عادی پرداخت. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نیز در واکنش به جنگ مسلحانه مجاهدین خلق برای حفظ امنیت مردم اقدام به اعدام کسانی نمود که در شرایط تجاوز خارجی علیه امنیت داخلی کشور دست به سلاح می برند.
در همان ایام افرادی مانند محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری در حالی که کمترین شناختی از سازمان مجاهدین خلق نداشتند عملیات تروریستی 7 تیر و 8 شهریور را انجام دادند و بر اساس طرح های از پیش مشخص شده به عراق گریختند. جواد قدیری نفوذی در بیت امام ابتدا در فرقان بود و بعد وارد سازمان شد و سپس به عراق رفت. ترورها و بمب گذاری ها هر روز و هر ساعت همسو با دشمن متجاوز خارجی، کشور را به سمت نابودی پیش می برد.
مسعود رجوی در جریان واقعه تروریستی 7 تیر 1360 ابتدا مدعی شده بود که کانال نفوذ آمریکا را بسته و خط وابستگی را کور کرده است. این توجیه را برای اعضا به کار می برد که هنوز آمادگی پذیرش این اقدام تروریستی را نداشتند و آن را در جهت منافع آمریکا می دیدند. اما وقتی بعدها در لیست گروه های تروریستی آمریکا قرار گرفت خشمگین شد و گفت که دولت آمریکا دارد به دولت اصلاحات در ایران امتیاز می دهد تا باب مذاکره را باز کند وگرنه چرا زمانی که سازمان 7 تیر و 8 شهریور و انبوه ترورهای دهه 60 را به وجود آورد تروریست نبود اما الآن که نزدیک به یک دهه است که عمل نظامی نداشته ناگهان تروریست شده است. رجوی مدعی بود که این لیست ها اهداف سیاسی و تبلیغی دارند. او تلویحاً پذیرفت که عملیات تروریستی مجاهدین خلق مورد تأیید آمریکا بوده است.
سازمان مجاهدین خلق ابتدا مسئولیت وقایع تروریستی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و انفجار دفتر نخست وزیری را نپذیرفت چرا که اعضای سازمان هنوز آمادگی چنین اقداماتی به نفع دشمن را نداشتند، اما بعد با انواع توجیهات تلاش کرد تا این اقدامات را در جهت مبارزه ضد امپریالیستی قلمداد کند.
همکاری مجاهدین خلق با صدام حسین به صورت پنهانی ادامه داشت. فرستنده رادیو مجاهد در خاک عراق نصب شد و دفتر نمایندگی سازمان در بغداد فعال گردید و نیروهای نظامی مجاهد خلق در کردستان عراق سازماندهی و تسلیح شدند و تحت تعلیم قرار گرفتند. برنامه سیمای مقاومت روزانه از شبکه های تلویزیونی عراق پخش می شد.
فرار رجوی و بنی صدر به پاریس
سرهنگ بهزاد معزی خلبان مخصوص شاه که او را در سال 1357 به مصر فراری داده بود با اظهار ندامت به ایران بازگشت و مجدداً در نیروی هوایی به کار گرفته شد و این بار رجوی را همراه با بنی صدر در مرداد ماه سال 1360 به فرانسه فراری داد.
یک سال بعد از ورود رجوی به پاریس کلاً با توجیهات او شعار مرگ بر آمریکا که همیشه به صورت درشت در پای صفحات نشریه مجاهد درج می شد و همچنین تمامی سرودها و شعارهای ضد امپریالیستی کنار گذاشته شد. رجوی در بحث موسوم به “هویت مجاهد خلق” مدعی شد که مخالفت مجاهدین خلق با آمریکا صرفاً به خاطر حمایت آمریکا از شاه بوده است و اکنون که “جمهوری اسلامی از معدود کشورهای مستقل در جهان است و آمریکا شدیداً با آن در تضاد می باشد” مخالفت با آمریکا معنی ندارد چرا که تضاد اصلی صرفاً جمهوری اسلامی است.
رجوی در پاریس از همه گونه امکانات برای پیشبرد جنگ مسلحانه و ترورها در داخل کشور برخوردار بود. بعدها فاش شد که تنها در یک ساختمان معمولی اجاره ای در پاریس 120 خط تلفن قرار داشت که مسئولین سازمان فعالیت های عملیاتی تیم های ترور و خرابکاری در داخل کشور را هدایت می کردند. رسانه های غربی و احزاب سیاسی در آمریکا و اروپا کار تبلیغات مجاهدین خلق را به عهده گرفته بودند.
انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین خلق
مسعود رجوی در سال 1364، انقلاب ایدئولوژیک دوم درونی مجاهدین خلق (انقلاب ایدئولوژیک اول درونی ده سال قبل توسط تقی شهرام صورت گرفته بود) را به منظور اجرای تکنیک های روانی کنترل ذهن مخرب فرقه ای و تحکیم رهبری خودانتصابی و بلامنازع و مادام العمر خویش رقم زد.
در اسفند سال 1363 اطلاعیه شورای مرکزی سازمان در مورد طلاق مریم قجر عضدانلو (همردیف مسئول اول) از شوهرش مهدی ابریشم چی عضو مرکزیت و تصمیم به ازدواجش با مسعود رجوی و معرفی رهبری جدید مجاهدین خلق صادر گردید و در 30 خرداد سال 1364 در سالگرد آغاز جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، مریم قجر عضدانلو که از شوهرش مهدی ابریشمچی طلاق گرفته بود به عقد مسعود رجوی درآمد و مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی معرفی گردید. به این ترتیب انقلاب ایدئولوژی دوم در سازمان مجاهدین خلق صورت گرفت.
مسعود رجوی که در بدو ورود به پاریس عنوان “مسئول اول” را به خود اختصاص داده بود حالا با عنوان “رهبر عقیدتی” کنترل کامل ذهن و ضمیر همه اعضای سازمان مجاهدین خلق را به دست گرفته و آنان را برای پذیرش هر اقدامی حتی کاملاً مغایر با ارزش های شناخته شده گذشته سازمان آماده کرده بود.
شکست استراتژی جنگ مسلحانه چریک شهری
پنج سال استراتژی جنگ شهری در داخل کشور همزمان با تجاوز دشمن خارجی همراه با انبوه ترورها از سران جمهوری اسلامی گرفته تا مردم عادی کوچه و بازار، به منظور ساقط کردن جمهوری اسلامی تازه تأسیس که فاقد هر گونه دستگاه ساده اطلاعاتی و امنیتی بود، به نتیجه نرسید و نظام آن طور که قدرت های خارجی و وابستگان منطقه ای برنامه ریزی کرده بودند سرنگون نگردید. آن زمان تمامی تحلیلگران غربی کار جمهوری اسلامی را تمام شده می دانستند اما جمهوری اسلامی صرفاً با اتکا به مردم پابرجا ماند. جبهه منطقه ای صهیونی – وهابی – بعثی تحت هدایت آمریکا لاجرم خط کار خود علیه جمهوری اسلامی را تغییر داد و عنصر بعثی نقش فعال تری به عهده گرفت.
در پاریس خبرنگاران آمریکایی به سراغ مسعود رجوی می رفتند. او برخلاف دیگر ملاقات ها بدون مترجم و با همان حد انگلیسی که می دانست یا با مترجم های آنان دیدار می کرد. این خبرنگاران بیشتر به مأمورین سرویس ها شبیه بودند. بعد از آن رجوی عازم بغداد شد. سازمان سیا به او مأموریت عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی را داده بود. مسعود رجوی عملاً و علناً تحویل صدام حسین گردید.