سال 82 سال شکست طلسم اختناق در درون تشکیلات رجوی شناخته می شود . این شرایط بعد از سقوط صدام به رجوی تحمیل شده بود. او فکر می کرد می تواند شرایط موجود را به نفع خودش تغییر دهد. در سال 82 برای اولین بار درب اشرف به روی خانواده ها باز شد. تعدادی از خانواده ها با عزیزانشان در داخل پادگان اشرف ملاقات نمودند . در همین راستا مسئولین به ما می گفتند:
” ما به تهران نرفتیم اما با آمدن خانواده ها به اشرف ما به ملاء اجتماعی خویش بعد از سالیان وصل شدیم. اگرچه ما به تهران نرفتیم اما تهران را به اشرف آوردیم “.
استدلال رجوی این بود با این رویکرد می توانیم نیروهایی که به همراه خانواده ها به ملاقات می آیند را جذب کنیم! اگرچه بعد از آمدن خانواده ها به اشرف تعدادی انگشت شمار از خانواده ها به فرقه وصل شدند و تعداد اندکی هم در اشرف ماندند . اما خوشحالی آنها زود گذر بود چرا که از کرده خود سخت پشیمان شدند . مسئولین فرقه متوجه شدند بچه هایی که با خانواده هایشان ملاقات کردند بعد از مدتی اغلب آنان تحت تاثیر ملاقات با خانواده از تشکیلات جدا شدند ، پرده ها کنار رفت حقیقت دنیای بیرون عیان شد و افراد بین انقلاب طلاق مریم و خانواده ، به خانواده اعتماد کرده و از فرقه جدا شدند و خودشان را به دنیای آزاد وصل کردند .
رجوی دریافت ضرر ملاقات بیشتر از منفعتش بود به همین دلیل دستور داد ملاقات ممنوع و با عرض معذرت خانواده را ” الدنگ ” خطاب کرد و ملاقات را مرز سرخ اعلام نموده و با بهانه این که همه خانواده ها اطلاعاتی هستند درب اشرف را برای همیشه بر روی خانواده بست .
رجوی در رابطه با خانواده طعم شکست را در اشرف چشید. حالا در آن سوی مرزها و حضور در آلبانی با بیش از 2000 کیلومتر فاصله ، تجربه ای تلخ از گذشته که برایش به جا مانده بود را دست مایه خویش قرار داده و حاضر نیست اعضای دربند حتی یک تماس تلفنی با خانواده هایشان داشته باشند. به همین دلیل بر اساس ضوابط تعیین کرده حتی در آلبانی هم اعضای نگونبخت حق ندارند با خانواده خود تماس بگیرند مگر در جهت حفظ منافع فرقه و با خط و ربط آنها ، آن هم در جهت حقه بازی و اخاذی از خانواده ، در حالی که سوژه ها را خودشان تعیین می کنند یعنی خواسته اعضای دربند مهم نیست بلکه یک امر تشکیلاتی است و باید به آن گردن نهند .
فرقه رجوی حداقل حقوق انسانی را که همان ملاقات با خانواده است را دریغ می کند و مانع از ملاقات و ارتباط بین اعضای فرقه با خانواده ها می شود. در شرایط حاضر تعدادی از اعضای دربند را به شکل مسخره آمیز به تلویزیون آورده و با ایرادات دیکته شده می خواهد وانمود کند اعضای اسیر نمی خواهند با خانواده ها ملاقات کنند. برای اجرای این سیاست کثیف و ضد انسانی آن هم در قلب اروپا همچنان اعضای اسیر را در اشرف 3 محدود نموده و آنها را از دسترسی آزادانه به وسایل ارتباطی محروم کرده و اخیراٌ دستگاه تبلیغاتی رجوی با یک اقدام شرم آور 4 نفر از اعضای گرفتار را به تلویزیون آورده تا بر علیه خانواده شان صحبت کنند !
در این شوی مسخره حرف همه تکراری بوده و نشخوار همان ترهات گذشته فرقه بود. من مطمئن هستم آنها تحت فشار تشکیلاتی پای تلویزیون آمدند. زیرا تجربه سالیان نشان داده صحبت های اعضای گرفتار شاخص نیست بلکه آنها را با مغزشوئی به برنامه می آورند . ما نمونه داشتیم افرادی پای تلویزیون آمدند و بعدش از فرقه جدا شده و به دامان پر مهر خانواده های خود بازگشته و دست به افشاگری علیه فرقه زدند. بنابراین این فشارها نمی تواند کارساز باشد و مسئله ای از فرقه حل نمی کند!
در این نمایش رجوی ها اعضای دربند را وادار کردند تا به خانواده های خود بی احترامی کنند! با عناوینی هم چون ” نابرادری ، نامادری یا مزدور “! وقتی رجوی از خانواده ضربه می خورد افسار پاره کرده و هر چه در شان خود می باشد را نامربوط نثار خانواده ها می کند . رجوی فریبکار در مقابل استقامت خانواده ها ناتوان است و بسیار روشن است اگر به خواسته خانواده گردن نهد بزودی تشکیلاتش شقه شقه می شود و حقایق درونی رجوی برملا خواهد شد و دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد .
گلی