*شنبه 22 آبان
در روز شنبه جمعاً 15 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
بسیج عمله های شیطان در نفی حق کشی کودکان مجاهد خلق
… مسعود و سپس مریم تجسم بارز شیطانند که مسلماً باید درمورد این ده ها کودک انتقال داده شده به کمپ هایی در اروپا که از سر مماشات این رهبران اروپایی، مریدان نانجیب خود را بر راس این کمپ ها گذاشته بود، محاکمه شوند. اما بدون محاکمه ی این عمله های آن ها، عدالت به درستی انجام نخواهد شد.
به نظر می رسد که تشکیل دادگاهی که به این موضوع مشغول شود، با فشار وجدان های بیدار در سراسر جهان، حقوقدانان با شرف و خانواده های ذی ربط ممکن و عملی و در عین حال بسیار ضروری است.
بنابراین پیش به سوی اعمال بالاترین فشار ممکن با حداکثر سماجت برای تشکیل چنین دادگاهی.
آن دسته از کودکانی که جرأت یافته اند وارد مناسبات نشده و در کشورهای اروپایی رو به زندگی مستقلانه ای بیآورند، همچنان تحت فشار شدید تشکیلات رجوی قرار دارند و به خاطر بی پناهی و وضع مالی نا به سامان قادر به طرح مشکلات خود نیستند.
بر کوشندگان راه دفاع از حقوق این کودکان فرض است که به کمک آن ها شتافته و با تأمین امکانات و تعیین وکیل آن ها را قادر به مراجعه به دادگاه ها نموده و نگذارند این همه مورد تهدید و آزار و اذیت وابستگان رجوی قرار گیرند….
جامعه جداشدگان از فرقه رجوی در آلبانی، تشکلی بالنده و قابل اتکا برای اعضای گرفتار در مجاهدین
… آزادی احسان بیدی یکی از نشانه های افول فرقه رجوی در این کشور می باشد که سعی داشتند با فشار به مقامات دولت آلبانی او را به خارج از آلبانی بفرستند که موفق نشدند و آقای بیدی بعد از یک سال بالأخره از زندان آزاد شدند و امروز مانند سایر آزاده های جهان به زندگی خود ادامه می دهد.
سازمان مجاهدین علی رغم همه ی حمایت هایی که از طرف آمریکا و برخی دولت های اروپایی می شوند قادر نیستند که اعضای خود را حفظ کنند و هر روز از تعداد آنان کاسته می شود. این کاهش یا به علت جدا شدن افراد از این سازمان اتفاق می افتد و یا فوت آنان به علت کهولت سن و وجود بیماری های صعب العلاج حادث می شود.
این در حالی است که هر روز اعضای بیشتری به جمع منتقدین فرقه رجوی اضافه شده و خواهان جدایی از این فرقه می شوند. آنان بیش از هر زمان دیگری جرأت می یابند تا صدای اعتراض خود به مناسبات به غایت ارتجاعی و ضد انسانی این فرقه را در معرض دید افکار عمومی ایران و جهان قرار دهند.
*یکشنبه 23 آبان
8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
مصاحبه با پرویز حیدرزاده، عضو جداشده از مجاهدین در آلبانی
پرویز حیدرزاده اهل مازندران یکی از جداشدگانی ست که در آلبانی از فرقه مجاهدین خلق جدا شده است.
او که به مدت 30 سال در اسارت فرقه رجوی بوده از نحوه اسارت خود می گوید:
در جنگ عراق علیه ایران به اسارت نیروهای مجاهدین که تحت امر صدام بودند، درآمدم. به مدت 3 ماه در اسارت بودم که گفتند اگر در عملیات شرکت کنی آزاد خواهی شد و با فریب و نیرنگ مرا در عملیات فروغ جاویدان شرکت دادند. پس از عملیات نیز به بهانه این که اگر برگردید دولت ایران اعدامتان می کند، ما را ترسانده و همچنان در اسارت نگه داشتند.
دعوت از دادستان دیوان بین المللی لاهه برای سفر به ایران برای تحقیق از شاکیان و شهود
اینجانب صمد اسکندری نماینده حقوقی شاکیان در ایران از جنابعالی برای استماع شهادت شاهدان و اظهارات شاکیان، برای سفر به ایران زیبا و تاریخی دعوت به عمل می آورم تا از نزدیک شاهد رنج شاکیان و خانواده هایی باشید که فرزندانشان همچنان در اسارت مجاهدین تحت ظلم هستند. مفتخر خواهیم شد که دعوت حقیر را بپذیرید. در ضمن مراحل قانونی سفر شما از مجاری رسمی پیگیری خواهد شد. از این که دعوت ما را می پذیرید بی نهایت سپاسگزارم.
*دوشنبه 24 آبان
در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
اشرف، دروازه جهنم
اسارتگاه های رجوی، مردان و زنان ناآگاهی را در خود جای داده است که از بسیاری از مواهب این جهان، به اجبار محروم شده اند، در اوج ناآگاهی نگه داشته می شوند و کودکان کودکستان ها از تک تک آن ها حق انتخاب و اختیار بیشتری دارند. در این اسارتگاه ها کتابخانه وجود ندارد، وسایل ارتباط جمعی آزاد اعم از تلویزیون و ماهواره و اینترنت آزاد و تلفن و مطبوعات وجود ندارد. همه در انزوای مطلق نگه داشته می شوند. زندگی جریان ندارد. همه افسرده و سالخورده هستند و هیچ تفریحی برایشان فراهم نیست.
نوع غذا اجباری است، نوع پوشش ها اجباری است، نوع صحبت و تنظیم رابطه ها اجباری و محدود است، ساعات خواب و بیداری اعلام شده و اجباری است، داشتن لوازم آرایش جرم است، مواد نظافتی دلخواه وجود ندارد و یا به اندازه دلخواه نیست. در اسارتگاه های رجوی عاطفه و عشق هم نباید وجود داشته باشد، مهربانی به همنوع جرم است. در یک کلام آنجا همه نیازهای عادی انسانی ممنوع است. آزادی بیان و پوشش وجود ندارد. اشرف 3 دروازه ی جهنم است. همه در انتظاری برای مرگ به سر می برند، مرگی خاموش و بی صدا! سال هاست هیچ تولدی در زندان اشرف 3 ، وجود ندارد….
زنان مجاهدین خلق و افتخار به نفی فردیت و جنسیت
«نفی فردیت و جنسیت» و «هژمونی پذیری» کلید واژه هایی هستند که چندی پیش در مراسم انتخاب مسئول اول تشکیلات مجاهدین خلق بارها از زبان زنانی که در این جلسه سخنرانی کردند تکرار شد. این زنان که بیشترشان از لحاظ سنی در رده جوان ترین اعضای تشکیلات بودند به سمت های هم ردیف مسئول اول یا معاون مسئول اول انتخاب شده بودند. همه آنها متفق القول و صراحتاً در سخنرانی های خود پیمان بستند که با نفی جنسیت و فردیت خود و پذیرش هژمونی تشکیلات، تمام و کمال در خدمت تشکیلات و رهبری آن باشند و «حاضر حاضر» گویان این آمادگی را اعلام کردند.
شاید تاکنون در هیچ نهاد و موجودیت سیاسی و اجتماعی به این وضوح و روشنی نادیده گرفتن فردیت و جنسیت انسان ها و پذیرش هژمونی و کنترل سازمانی مورد فخر و مباهات نبوده است. براساس آرای فیلسوف آلمانی فریدریش هگل، یکی از فرق های انسان و حیوان این است که انسان اراده و نیروی روحانی و معنوی دارد که توان فکر کردن را به او می دهد. انسان فکر می کند و حیوان غریزه ای عمل می کند. اراده ی انسان موجب به وجود آمدن فردیت و احساس «من شدن» در انسان می شود و به این صورت انسان با اراده و فکر خود فاعل اجتماعی می شود….
*سه شنبه 25 آبان
در این روز 17 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
مهری حاجی نژاد شکنجه گر، این بار در نقش شاهد شکنجه!
… یک بار رفته بودم تحت امر روابط که مهدی افتخاری را دیدیم داشت به گربه ها غذا می داد. به فردی که قرار بود کاری را انجام دهم مراجعه کردم هنگامی که می خواستیم با آن فرد سر کار برویم به او گفتم چرا مهدی به این روز افتاده؟ که در جواب گفت: مهدی درگیر تناقضات خودش است و روز به روز بدتر می شود. مسئول مقر مهری حاجی نژاد انگار که از مهدی کینه دارد هر شب او را سوژه نشست می کند و شکنجه می کند و تا در توان دارد به او بد و بیراه می گوید. آخرش این زن مهدی را می کشد!
… حال سؤالم این است که چگونه شکنجه گران فرقه رجوی مثل مهری حاجی نژاد و احمد واقف و … ادعا می کنند که در ایران شکنجه شده اند و در دادگاه آلبانی به عنوان شاهد حاضر می شوند؟! پس برای این همه جنایت که شما در اشرف خلق کردید، چه زمانی مورد حساب رسی قرار می گیرید؟ آیا به این فکر کردید در آینده نزدیک خودتان هم باید جوابگو باشید؟! فکر کردید با بازی در دادگاه آلبانی و برای سرگرم کردن اعضای دربند می توانید برای خود زمان بیشتری بخرید؟ اگر این فکر را می کنید سخت در اشتباه هستید.
تسلیت انجمن نجات زنجان به خانواده حبیب الله قاسمی
حاجیه خانم گل قز خلفی مادر صبور و چشم انتظار حبیب الله قاسمی که بیش از 20 سال برای آمدن فرزندش چشم راه بود، چشم از جهان فرو بست… خدا لعنت کند سرکردگان ضد انسانی فرقه رجوی را که باعث شدند مادرانی همچون مادر حبیب الله بدون این که بتواند فرزندش را در آغوش بگیرد تسلیم خاک می شوند.
*چهارشنبه 26 آبان
در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
پیام تسلیت انجمن نجات خوزستان به آقای علی اکرامی
با نهایت تأثر و تألم با خبر شدیم که آقای حیات اکرامی برادر محترم آقای علی اکرامی مسئول دفتر انجمن نجات خوزستان بعد از تحمل یک دوره طولانی بیماری دارفانی را وداع گفت و به رحمت ایزدی پیوست.
به همین مناسبت انجمن نجات خوزستان از طرف اعضا و خانواده های مرتبط با این انجمن درگذشت برادر آقای علی اکرامی را به وی و خانواده محترمش تسلیت عرض نموده و از خداوند بزرگ برای آن ها صبر و شکیبایی و برای آن مرحوم آمرزش و مغفرت مسألت دارد.
چرا زندان ها را در عراق و اشرف خراب کردند؟
محمدرضا مبین: از اولین روز حیات سازمان در عراق و از سال 1365، مسعود رجوی دست به برپایی زندان های متعددی درعراق زد که هر کدام متشکل از ده ها سلول انفرادی بود.
قدرت کاذبی که در عراق به دست مسعود رجوی افتاده بود، او را سرمست کرده و دست به زندان سازی های گسترده زد و همه ی مخالفان، خیلی زود سر و کارشان به این سلول های انفرادی افتاد.
اگر من قبل از پیوستن به سازمان این حقیقت را می دانستم، که سازمان به سهولت منتقدان را زندانی و شکنجه می کند، هرگز به آن سازمان نمی پیوستم! اما حیف که سران جنایتکار سازمان اعم از احمد حنیف نژاد و بتول رجائی و اسداله مثنی و … هرگز در بدو پیوستن نگفتند که ما هر موقع که دلمان خواست تو را به هر مدت دلخواه، به سلول های انفرادی خواهیم انداخت.
من در سال 1376 ، به مدت 6 ماه در این سلول های انفرادی در زندان اسکان، واقع در منتهی الیه ضلع جنوب شرقی پادگان مخوف اشرف زندانی شدم. بی هیچ جرمی !
اما هرگز طی این سالیان ، سازمان مجاهدین به داشتن این زندان و سایر زندان ها ، اعتراف نکرده است.
… رهبران این فرقه که دستور تخریب زندان ها در عراق را دادند، هرگز نفهمیدند که نتوانستند بغض های فرو خورده در مناسبات را از بین ببرند، رجوی ها هرگز نتوانستند همه مخالفان و منتقدان را سر به نیست کنند، ابعاد سرکوب در سازمان به قدری زیاد است که هرگز قابل انکار نخواهد بود، جداشدگان از این سازمان اکنون با انسجامی بیش از همیشه، مقابل این فرقه صف کشیدند و به کمتر از محکومیت جنایات انجام شده در این فرقه رضایت نخواهند داد، رجوی ها هر دری را که باز کنند، جداشده ها را مقابل خود خواهند دید و دیر یا زود، بالا خواهند آورد که جنایات بی شماری را در سازمان مرتکب شدند و عدالت و قانون همیشه در تعقیب این جنایتکاران خواهد بود.
*پنجشنبه 27 آبان
6 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:
گردهمایی 2000 برده رجوی
درب اسارتگاه رجوی در مانز، همیشه بسته است و هیچ خروج آزادانه ای از آن امکان پذیر نیست. همچنین هیچ کسی اجازه ندارد وارد آن شود. 2000 برده در مناسبات فرقه ای مسعود و مریم رجوی در آنجا حضور دارند که اجازه ملاقات حتی با خانواده ی درجه یک خود را هم ندارند. هیچ کدام حق ازدواج ندارند. اکثریت قریب به اتفاق آن ها، بالای 60 سال سن دارند. هیچ کدام اجازه ی خروج از آنجا را ندارند، علی رغم نزدیک بودن به یک روستا، این برده ها حتی اجازه خرید از مغازه بقالی این روستا را هم ندارند. (عجب افراد پیشتاز و انقلابی و آگاهی هستند.) در قرن ارتباطات حتی یک روزنامه، یک گوشی موبایل، یک کتابخانه، امکان دسترسی به اینترنت، فروشگاه و … در این اسارتگاه برده ها وجود ندارد. حتی فیلم بردارها و عکاس های فرمایشی هم، اجازه عکس برداری از روبرو و چهره های این برده ها را هم ندارد. هیچ اعتمادی به این برده ها، علی رغم این که سالیان است برده ی رجوی ها هستند، وجود ندارد.
حالا در پی حواشی و تبلیغاتی در رابطه با دادگاه سوئد در آلبانی، تیتر زده اند که : “گردهمائی 1000 زندانی در اشرف 3… ”
اولاً این که همه ی 2000 اسیر حاضر در زندان اشرف ، برده ی رجوی هستند و زندانی او شمرده می شوند و نه 1000 زندانی. ثانیاً این زندانی ها از اولیه ترین حقوق هر زندانی که ملاقات است، محروم می باشند. این زندانی ها مرخصی ندارند. یعنی جرمشان از قتل هم، بالاتر است که به آن ها مرخصی داده نمی شود؟ در این زندان، زندانی هایی هستند که از سال 1364 زندانی رجوی هستند، یعنی بالغ بر 37 سال است که در زندان های رجوی به سر می برند….
حکایت زندان بزرگ اشرف از زبان عضو سابق مجاهدین خلق
متاسفانه بنده به مدت 24 سال در اردوگاه های رجوی به سر بردم. اردوگاه رجوی یا همان “اشرف” شبیه به یک زندان است با این تفاوت که زندانی بزرگتر از زندان های معمول دنیاست. درست است که وسعت خاک “اشرف” در عراق زیاد بود اما در داخل این قرارگاه محبوس بودیم. حتی اگر مجبور بودیم از یک مقر به مقر دیگری برویم، مثلاً درمانگاه یا بهداری یا برای هر کار دیگر، باید از فرمانده مقر “ویزا” دریافت می کردیم. زمان رفت و برگشت در آن ویزا درج می شد و بعد اجازه داشتیم خارج شویم.
این قوانین نه برای خارج از قرارگاه اشرف بلکه در داخل خود اشرف اجرا می شد. مثلاً ما که مقر 15 بودیم در فاصله 100 تا 150 متری ما یک مقر دیگری بود که وقتی می خواستیم برای کاری به آنجا برویم باید زیر نظر فرماندهان و با دریافت ویزا اقدام می کردیم.
اگر می خواستم از این زندان بزرگ برای کاری مثل درمان خارج شوم و مثلاً به بغداد بروم، باید از قرارگاه اشرف ویزای سه امضا دریافت می کردم. و با نفر همراه با پیک خودشان می رفتم و با پیک خودشان برمی گشتم. داخل بغداد هم که می رفتم حق نداشتم غیر از آن مسیری که برای کارم تعریف شده بود به جاهای دیگر تردد کنم. حق نداشتم خرید کنم. تازه اگر پولی داشتم چرا که اساساً به افراد در هر لایه ای پول تو جیبی داده نمی شد….
قابل توجه هفته
این هفته خانواده ها نامه هایی به قاضی دادگاه منطقه ای استکهلم نوشته و ضمن ابراز خرسندی از اینکه دادگاهی با موضوع حقوق بشر برای کشف حقیقت تشکیل می شود مطرح نمودند که حقیقت زمانی به صورت کامل و واقعی آشکار می شود که به صورت همه جانبه مورد بررسی قرار گیرد.
خانواده ها از قاضی سوئدی خواستند حال که دادگاه جهت استماع شهادت اعضای سازمان مجاهدین خلق به منطقه دورس در آلبانی رفته است، برای اینکه تمامی جوانب بازگو شوند، می بایست به شهادت خانواده های چشم انتظار نیز گوش فرا دهد.