فرقه تروریستی رجوی که استفاده ابزاری از مناسبت های ملی و مذهبی و بکارگیری آن را در خدمت استمرار مغزشویی و کنترل روح و روان اعضا بعنوان یک شگرد در دستور کارش قرار می دهد از چند روز مانده به برگزاری شب یلدا با سناریوهای مختلف ذهن و قوای جسمی اعضا را بکار می گرفت تا از آنها در راستای تبلیغ و مانور سیاسی و ترویج کیش شخصیت رجوی استفاده نماید. در دوران بیش از 23 سال اسارت در این فرقه که در حقیقت طولانی ترین یلدای گذر عمرم بود، استثمار مضاعف اعضا در چنین مناسبت هایی را شاهد بودم.
برگزاری جشن های صوری و اجرای نمایشنامه های مصنوعی و مسخره که تماما در خدمت توجیه ترفندها و شیوه های فریب و دروغ رجوی و تحکیم پایه های حاکمیت وی بود، را دیدم. اعضا با آگاهی از این موضوع علیرغم دلبستگی به این آئین ملی به نوعی مبارزه منفی برای تحریم و بی رونق کردن آن دست می زدند. سرکردگان فرقه اعضا را مجبور به شرکت در برنامه آواز خوانی و نمایشنامه که تماما محتوای آن در خدمت تعریف و تمجید و چاپلوسی از شخصیت کاذب مسعود و مریم رجوی بود می کردند.
اعضا هر سال با فرارسیدن شب یلدا به یاد خانه و خانواده و جشن های خانوادگی می افتادند و جگرشان آتش می گرفت. بیاد لحظاتی که پدر هندوانه قاچ می کرد و مادر به دانه کردن انارها مشغول بود. شبی که تمامی اعضای فامیل از کوچک تا بزرگ بدور کرسی جمع می شدند و به فال حافظ که پدر بزرگ می خواند گوش می دادند و فال گوش می ایستادند تا ببینند حافظ چه تقدیری را برای آنها رقم زده است. اکنون سالهاست که از خانواده اطلاعی ندارند و تصویر تاریک از چهره اعضای خانواده و فامیل را بیاد دارند.
در جریان برگزاری شب یلدا در پادگان اشرف فقط جسم آنها در اشرف بود اما روح و روان آنها در سالیان گذشته و ایران و خانواده سیر می کرد. خیلی از آنها ترجیح می دادند مراسم را ترک و به آسایشگاهها پناه ببرند تا با سر کشیدن در زیر پتو و در خلوت سرد آسایشگاه در فراغ عزیزان و خاطرات خوش گذشته قطره اشکی بریزند و با آن خاطرات زیبا کمی خلوت کنند. سالیان بدین سان برآنها گذشت، اکنون نیز بی شک در کمپ مانز آلبانی همین داستان پا برجاست با این تفاوت که با جدایی بسیاری از اعضا و تشکیل انجمنی در حمایت از اعضایی که خواهان جدایی هستند دیگر نا امید و مایوس نیستند. اکنون دریچه ای به آینده و خانواده به روی خود گشوده می بینند و برای عبور از شب های تاریک رجوی انگیزه ای مضاعف گرفته اند.
شب یلدا یا همان شب چله یکی از کهن ترین جشن های ایرانی است. در این جشن طی شدن بلندترین شب سال و بدنبال آن بلند تر شدن طول روز که مصادف با انقلاب زمستانی است گرامی داشته میشود. اهتمام به برگزاری جشن های نوروز، مهرگان، سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا در واقع بیانگر این واقعیت است که ایرانیان پس از رهایی از بند ستم و به شکرانه بازیافتن آزادی جشن برپا میکنند و پیروزی نیکی بر شر و روشنایی بر تاریکی را گرامی می دارند.
اعضای دربند فرقه رجوی هم به این یقین رسیده اند که صبح رهایی آنها بزودی خواهد رسید. پرده های ظلمت رجوی را کنار زده و بر سر سفره یلدای خانواده خواهند نشست و بار دیگر زیر لب بهمراه خانوادهایشان زمزمه خواهند کرد. شب اول زمستونو، توی خونه پر مهمونو، کل آرزوهامو، زیبایی دنیامو، آرامش این سالو، دلچسبی این حالو تقسیم می کنم با تو.
عمرتان به بلندای یلدا
اکرامی