در مناسبات های مختلف سیمای فرقه رجوی برای این که تلطیفی در برنامه هایش ایجاد کند، برنامه های قدیمی که آوای مردگان است را پخش می کند. قانونی در مناسبات فرقه رجوی وجود دارد مبنی بر اینکه هنرمند یا غیر هنرمند تا وقتی در اختیار آنها هستند، اسباب زحمت اند. اما همین که می میرند از آنها تعریف و تمجید به عمل می آورند در حالی که آن فرد دستش از دنیا کوتاه است و توان این را ندارد که از خودش دفاع کند، به همین دلیل فرقه نهایت استفاده اش را می کند و از آنان همواره به عنوان کسانی که صدای انقلاب مریم را به گوش جهانیان می رسانند، یاد می کنند! اگر کسی آن هنرمند را نشناسد شاید فکر کند از نزدیکان و مریدان ایدئولوژیک رجوی بوده است!
این روزها سیمای دروغین فرقه رجوی از کنسرت هایی که مرضیه و منوچهر و عماد رام، اندرانیک و … در طول دوران گذشته اجرا کردند، پخش می کند تا وانمود کند که در بین هنرمندان دارای جایگاه ویژه ای است. اما در باطن فرقه چنین چیزی نیست. هنرمند اساساً از دیدگاه رجویها جایگاهی ندارد. مهوش سپهری آن موقع که مسئول اول بود و جانشین رجوی، در یک نشستی ذهن بیمار خودش و رجوی ها را بالا آورده و بیان داشت آنهایی که نقش بازی می کنند مثل میمون ادا در می آورند. آنهایی که می خوانند پارس می کنند و …. در واقع باطن فرقه را عنوان کرد. باطن فرقه تنها رجوی ها هستند که جلال و جبروت را به خود نسبت می دهند و داعیه مقدس مابانه دارند و بقیه عناصر ارزشی ندارند و ارزش ذاتی آنها صفر و به قول رجوی ها در حد مینیمم هم نیست. مریم قجر به صراحت گفته بود شماها در مقابل رجوی زیر یک درصد هم نیستید فقط مانده بود جای خدا او را بنشاند!
زنده ها هم برای آنها ارزش ندارند و وقتی می میرند بیشتر مورد توجه و سوء استفاده قرار می گیرند. این یک اصل است در داخل تشکیلات. اعضایی که در اثر کهولت سن دار دنیا را ترک میکنند تا وقتی که زنده هستند هیچ اسم و رسمی ندارند و همیشه محکومند به اینکه مدام مورد سرزنش قرار بگیرند. همین افراد اما، پس از مرگ عزیز می شوند. از زاویه دید سران فرقه اعضا تا زنده هستند ارزشی ندارند اما همین که مردند اولین کسی که مرده خواری می کند مریم قجر است. پیام می دهد و با چاپلوسی و تملق گویی و زیادی گویی بی دلیل مرده را شاخص انقلاب و چهره بی بدیل معرفی می کند در حالی که بیچاره تا وقتی زنده بود در نشست ها مارک مزدور، پاسیو، کارت رژیم و … به او می زدند! اما پس از مرگ انقلابی، مجاهد لم یرتابو و … می شود. این چه فرهنگی است که فقط از مرده ها تجلیل به عمل می آورند؟ مانند مهدی افتخاری تا وقتی زنده بود ضد انقلاب مریم بود وقتی مرد مریم قجر با بیشرمی تمام وی را قهرمان لقب داد. به یاد می آورم که در نشست طعمه چنان بلایی سر مهدی افتخاری آوردند که تا پایان عمر نتوانست کمر راست کند به این می گویند شیادی و حقه بازی .
مرضیه هم چنین بود و در آخرهای عمر تا حدودی این فرقه را شناخت و از آنها دوری می کرد. آقای اسماعیل یغمائی درباره مرضیه در نوشتاری عنوان داشت که مرضیه دیر متوجه عدم صداقت فرقه شد که دیگر کار از کار گذشته و مریض احوال شده بود. من مطمئنم اگر مرضیه زنده بود از فرقه جدا می شد. اما دست تقدیر سرنوشت دیگری را رقم زد و مریم قجر از مرگ مرضیه استفاده کرد و بدین وسیله مرضیه را خرج انقلاب بی محتوایش کرد. آنها نان مردگان را می خورند. این رسم رجوی ست که همانا مرده خواری و مرده پرستی می کند.
گلی