در حالی که هنوز ویدئوی شادی غیر عادی مهدی ابریشمچی به هنگام تبریک گفتن به مسعود رجوی برای ازدواج با همسرش مریم قجر عضدانلو در شبکه اجتماعی دست به دست میشود و مورد تحلیل و نقد و از همه بیشتر تمسخر فعالان فضای مجازی قرار میگیرد، بتول سلطانی بار دیگر سکوت خود را برای افشای فساد رجوی میشکند و نتایج ذلت بار واگذاری همسر ابریشمچی به مسعود رجوی را در کل تشکیلات مجاهدین خلق را مرور میکند.
ابریشمچی که تا لحظه جاری شدن عقد ازدواج مسعود با مریم، حلقه ازدواجش در انگشت مریم است، برای روبوسی و تبریک گفتن به رهبر ایدئولوژیک و نوعروسش که مادر دخترش است، سر از پا نمیشناسد. اگر در همان سال 1364، قدرت رسانهها به اندازه امروز بود و خبرها و تصاویر واگذاری همسر ابریشمچی به رهبر سازمان مجاهدین خلق به نحو گستردهای منتشر میشد و به دست صاحبان رسانه و تحلیگران میرسید، شاید وقایع بعدی که در کیش مخرب رجوی رخ داد، قابل پیش بینی بود. وقایعی که بعدها افرادی چون بتول سلطانی از آن پرده برداشتند.
اما در واقعیت، آنچه در درون تشکیلات مجاهدین خلق گذشته، همواره در فضای بسته و منزوی فرقه رخ داده است. همچنین، در عالم سیاست و خبر، تشکیلات مجاهدین خلق مهره مهمی به حساب نمیآمد که خبر ازدواج رجوی با همسر دوست مبارزاتیاش با همه شگفتیهایش، پوشش چندانی بگیرد. با این وجود، برای گفتن حقیقت هیچ وقت دیر نیست.
در پی افشاگریهای بتول سلطانی، اعضای جدا شده از مجاهدین خلق، هر کدام شواهدی برای فساد جنسی مسعود رجوی با همکاری و هدایت شخص مهدی ابریشمچی، مریم قجر (رجوی) و دیگر سران هرم تشکیلاتی رجوی، ارائه میدهند. قربانعلی حسین نژاد به خاطر دارد که ابریشمچی همواره به اعضای تشکیلات القا میکرد به تبعیت از او همسران خود را تقدیم مسعود رجوی کنند:
“سال ۸۰ در قرارگاه پارسیان مجاهدین واقع در غرب بغداد مهدی ابریشمچی مسئول بخش ما از بخشهای سیاسی سازمان بود در نشستی مردانه (به اصطلاح سازمانی نشست برادران) که من هم در آن حضور داشتم و از قضا ردیف جلو و درست جلوی میز سخنرانیاش نشسته بودم گفت (عین جملاتش): زنهای شما که سال ۷۰ از شما جدا شدند و اعلام طلاق عمومی شد پا جای پای خواهر مریم گذاشتند یعنی همانطور که مریم از من طلاق گرفت با مسعود ازدواج کرد زنان شما هم با برادر مسعود ازدواج کردند چشمتان را بر زنان سابقتان ببندید آنها حلقههای شما را در آورده و به دست برادر کردهاند. آنها زنان و نوامیس رهبری هستند وقتی به زن سابقت نگاه جنسی میکنی به ناموس رهبری چشم چرانی می کنی.”
حسین نژاد این جملات را ذیل ویدئوی مذکور که در صفحه فرامرز دادرس منتشر شده است مینویسد. دادرس، پژوهشگر و مترجم ساکن فرانسه خود درباره این تصاویر مینویسد: “یادم هست در همان زمان یک وکیل متشخص فرانسوی که به امورات فرقه رجوی رسیدگی میکرد، استعفاء داد و در مصاحبهای گفت ؛ ما در فرانسه هم چنین چیزی تاکنون ندیدهایم که یک نفر زنش را به شخص دیگری واگذار کند و بگوید انقلاب ایدیولوژیک کردیم”.
امروز بتول سلطانی پس از سه سال سکوت، پرانگیزهتر از پیش به میدان آمده است و بر سخنانی که در سال 1385 پس از فرار از فرقه رجوی به زبان آرود، تاکید میکند. او که در سفر اخیرش به آلبانی با ممانعت پلیس فرودگاه تیرانا و حملات اعضای مجاهدین خلق مواجه شد، بار دیگر مورد توجه رسانهها قرار گرفت. سلطانی و همراهش افشین کلانتری به ناچار به محل زندگیشان در آلمان بازگشتند اما سکوت خود را شکستند و به افشای شرایط بردهداری مدرن در مجاهدین خلق از جمله سواستفاده جنسی مسعود رجوی از زنان رده شورای رهبری پرداختند.
بتول سلطانی به دعوت انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) به آلبانی رفته بود. پس از بازگشت او به آلمان، مسئول آلبانیایی انجمن آسیلا، آقای داشامیر مرسولی برای دلجویی و عذرخواهی از او و افشین کلانتری به آلمان سفر کرد. در این دیدار سلطانی بار دیگر از فرایند کشاندن زنان به خوابگاه رجوی سخن گفت. او از ذهنیتی میگوید که او به عنوان یک زن مجاهد در آغاز درباره مسعود رجوی و القائات ایدئولوژیکش درباره یگانه شدن زنان با رهبری داشت:
“من همواره فکر میکردم همه اینها ایدئولوژیک است و فکر نمیکردم که بار عملی داشته باشد که ما به طور واقعی به اتاق خواب مسعود رجوی برویم اما وقتی به چشم خودم دیدم که این موضوع جنبه فیزیکی یا عملی دارد هر آنچه در ذهنم نسبت به رهبری و نسبت به این مسیر وجود داشت، فرو ریخت.”
به نظر میرسد که ماجرای کارشکنیهای عوامل مجاهدین خلق برای جلوگیری از حضور بتول سلطانی در آلبانی به ضرر تشکیلات تمام شده است. او هر روز در مصاحبهها و دیدارهایش از فساد موجود در تشکیلات رجوی میگوید از اینکه رجوی باور داشت سقف اول سقف جنسی ست و اعضا باید از همسرانشان طلاق بگیرند و به طور واقعی با مسعود رجوی رابطه جنسی برقرار کنند. در کنار این افشاگریها هر روز شواهدی در فضای رسانهای منتشر میشود که اسرار آن سوی دیوارهای قرارگاه اشرف از جمله مرگهای مشکوک، سرکوبهای تشکیلاتی و فرارهای ناموفق در تشکیلات مریم رجوی را برای جامعه برملا میکند. فضای رسانهای امروز قابل مقایسه با دهه شصت نیست.
مزدا پارسی