برابر اطلاعات متعدد منتشر شده، آقای حمید محمد آق اتابای که در ایام جنگ صدام بر علیه ایران به اسارت این باند وطن فروش در آمد و تا چند هفته پیش این اسارت رقت بار ادامه داشت، سرانجام بر آن شد که بطور رسمی از این فرقه مخوف جدا شده و سر رشته زندگی اش را راسا در دست خود بگیرد. ما به نوبه خود این آزادی ارزشمند را به تمام ذیربطان قضیه تبریک عرض کرده و برای شخص حمید آقا آرزوی تندرستی و بهروزی کرده بودیم. اما برخورد سازمان با این حادثه خوب، شبیه برخورد ما نبود.
سازمان او را مزدور لو رفته ای معرفی کرده است. نه تنها این، بلکه طی شرحی آورده است که برادر این اسیر چند دهه اش در تحصن بزرگ اطراف قرار گاه اشرف و لیبرتی حضور داشته است.
البته این هم مهم نیست. مهم آنست که سازمان با بیشرمی تمام اعلام کرده که در آن موقع به محض اطلاع از حضور برادر حمید آقا درجوار لیبرتی، به حمید آقا ابلاغ کرده که میتواند بهمراه برادرش بدنبال زندگی برود؟؟!!
به ادعای سازمان، واکنش حمید آقا به این پیشنهاد حقوق بشری؟؟!! سازمان این بوده که او یک مجاهد است و برای مجاهد ننگ وعار است که دنبال زندگی شخصی اش برود و بر آنست که مانند کوهی سرفراز بماند و فریب مراجعات خانواده اش را که در اصل از او میخواهند به زندگی عادی برگشته و همراه آنان باشد و خیانت به آرمان مجاهدین بکند، نخورد و…
پس چه حادثه ای اتفاق افتاد که این هموطن ما راه برعکسی را که سازمان ادعا داشت که او در آن راه است، انتخاب کرده و نخواسته که بیش ازاین قربانی توهمات و بوالهوسی های های مریم و مسعود گردد.
حقیقت آنست که وقتی خانواده ها به مقرهای فرقه رجوی مراجعه میکرده و درخواست ملاقات میکردند، سران سازمان متن های از پیش تعیین شده ای را تهیه میکرده و به قربانیان خود از جمله حمید آق آتابای فشار میآوردند که این متن ها را امضاء نموده و چنان وانمود کند که این اسرا اگر به ملاقات عزیزان خود نمیروند، از روی اختیار و بخواست قلبی خودشان بوده و سازمان در این مورد هیچ مانعی ایجاد نمیکند و گناهی ندارد؟؟!
اعمال و رفتار صدها نفر مثل آقای آتابای نشان داد که سازمان چه نیرنگ باز قهار و چه دروغگوی بیشرمی است و کاملا قابل درک است که این قربانیان رجوی هر موقع فرصتی بدست می آورند، برخلاف متن نوشته های سازمان و مصاحبه های اجباری که با این قربانیان تهیه و پخش میکند، اقدام به آزادی خود کرده و پته رجوی ها را روی آب میریزند.
بنظر میرسد که این جدا شدن ها تداوم بیشتری خواهد یافت و آب در هاون کوبیدن رسانه های سازمان تاثیری در روندی که از سالها پیش آغاز شده ، نخواهد داشت. این فرار و جداشدن ها با قبول اینکه رجوی ها به آنها مزدور خواهد گفت، سرباز ایستادن ندارد.
به امید اینکه برادر من سید مرتضی هم که سهمگین ترین ضربات را به قیمت قربانی شدن همسرش – که این قربانی شدن در راه فروکش نمودن تشنگی رجوی برای کسب قدرت کاملا خیالی و غیرممکن بود – و بقتل رسیدن فرزند معترضش یاسر دریافت کرده ، روزی فرصت لازم را بدست آورده و در کنار دیگر همبندان خود، جشن آزادی خود را برپا کند.
رضا اکبری نسب