بیش از چهار دهه و به عبارتی از ابتدای روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی، رهبران مجاهدین سرنگونی این حکومت را در چشم انداز نزدیک ترسیم کرده اند. سودای قدرت آمیخته با توهم داشتن پایگاه اجتماعی و البته ایجاد انگیزه در اعضای تشکیلات برای ماندن در مناسبات به شدت بسته و استثمارگر فرقه، همه و همه از دلایل پافشاری بر روی این خیال است که حکومت فعلی ایران به زودی از هم می پاشد و فردای سرنگونی هم که اپوزیسیونی به جز مجاهدین خلق وجود ندارد که بر مسند قدرت بنشیند!
در روزها و هفته های اخیر و اتفاقات جاری در ایران، دوباره این خیال پردازی ها اوج گرفته است. رسانه های فرقه رجوی هم دائماً سرنگونی را در دسترس و در نزدیکترین حالت ممکن می بینند یعنی آنطور که این رسانه ها تفسیر و تحلیل می کنند همین حالا هم رژیم سقوط کرده و کل نیروهای مسلح و سپاه و همه چیز فرو ریخته است. گیریم که تمام این تفسیرها درست باشد، دو سوال اساسی از مجاهدین خلق به وجود می آید:
1- شرایط ظهور مسعود محیاست، پس مسعود کجاست؟
2- پایگاه مردمی مجاهدین در کجای قائله اغتشاشات ایستاده اند؟
پس مسعود کجاست؟ چرا اعلام ظهور نمی کند؟ اگر حالا هم مسعود نیاید پس دیگر کی می خواهد رهبری مقاومت را در دست بگیرد و پرچم مجاهدین را برافراشته کند؟
راستی مگر مدعی داشتن پایگاه عظیم مردمی در ایران نیستید؟ کانون های شورشی جان بر کف تان! کجا بودند در این مدت؟ پس چرا در هیچ کدام از این تجمعات نامی از مسعود رجوی و سازمانش دیده و یا شنیده نشد؟
آقا و خانم رجوی با خیانت های شرم آور چهل ساله تان یا هواداری برای تان نمانده و یا از میزان انزجار ملت ایران نسبت به تشکیلات تان آگاهند و شجاعت اعلام حضور ندارند.