نامه ای از خانم سوسن نوروزی به مسعود خدابنده و پاسخی کوتاه

نامه ای از خانم سوسن نوروزی به مسعود خدابنده و پاسخی کوتاه
سوسن نوروزی، بیست و نهم ژوئن 2007
آقاي مسعود خدا بنده،
با سلام
نوشتاري با عنوان خانم رجوی! مشکل شما تجمع هفتاد هزار نفری است؟
به مريم رجوي بيان داشته ايد:
تاریخ ایران و ایرانی را که به کثافت کشیدید حداقل روح و روان و جان و مال باقی مانده های روند کشتار و جنایتتان را جدی بگیرید. این ها حتی اگر جوانیشان تلف شده دیگرعمر زیادی برایشان باقی نمانده ولی قبول کنید که آدمند.
من به بخش به اسارت رفتن روح و روان بازماندگان در تشكيلات كاري ندارم صحبت هاي شما متين كه مطمئن هستيم گوش شنوايي وجود ندارد! ولي حداقل اميدواريم خود آن افراد ماهيت رهبريت اشان را درك كنند وگرنه براي خانم و آقاي رجوي و همپالگي هايشان ( كه نامشان نيز روح هر آدم باشرفي را دچار رعشه ميكند) ديگر حسي از عطوفت و محبت باقي نمانده تا نگران تباه شدن عمر بازماندگان تشكيلات باشند و بقول خودتان حساسیت های مسخره به لباس و صندلی و… ديگر وقتي نمي گذارد تا رئيس جمهور! خود برگزيده اشان نسبت به جان و تلف شدن عمر انسانهاي ديگر بيانديشند از آنهايي كه براي هر صداي معترضي قداره بندان را بكمك طلبيده و درب سياهچال ها را ميگشايند و افراد را شكنجه ميكنند و…. چه انتظاري است كه نگران تلف شدن عمر هواداران خود باشند ؟ آنها در فكر برآورده شدن آرزويشان(هرچند كوتاه مدت ) بر مسند قدرت هستند.
ليكن اعتراضم به آن بخش از صحبت هاي شما ست كه گفته ايد تاريخ ايران و ايراني را به كثافت كشيديد :
نه جناب خدابنده – رجوي ها آنقدر ارزش نداشتند و ندارند تا تاريخ ايران را به كثافت بكشند آنها متاسفانه فقط نام تشكيلات مجاهدين را ( كه بنيانگذاراني صادق و پاكباخته در راه رهايي ملت به زنجيراستثمار رفته داشته اند ) را به كثافت نشاندند و حفره اي در روند مبارزاتي ملت ايجاد نمودند. اخذ اشتباه تاكتيكي در اوايل انقلاب از طرف نظام نيز باعث گمراهي گرديد تا اين دجاله هاي صحنه سياست بتوانند جواناني را بفريبند و روند آگاهي ملت را از شناخت خويش به تاخير بياندازند.!
آقاي خدابنده حرف اين است كه آنها با از بهر كردن شعار ها و بكاربردن كلمات زيبا و مهيج توانستند مدتي ملت را بفريبند ومتاسفانه اعمال سانسور در ايران نيز به اين گروه كمك كرد تا در فريب ملت گستاخانه بتازند و آگاهي و شناخت هموطنان را از خود به تاخير بياندازد.
اينك با باز شدن برخي راههاي شناخت سيرت اين ناپاكان بوضوح قابل ديدن است و براحتي ميتوان به كنه وجود خبيث اين دجالان ره يافت اينك به كثافت نشستن اين رهبريت قابل لمس است. سوسن
نوروزي 05/04/1386
—————–
خانم سوسن نوروزی.
مطلب شما دریافت شد. ممنون از توجهتان.
راستش نمیدانم چه بگویم. چهره سعید جلوی چشمم لبخند میزند. یاد سهیلا و الهام افتادم. خداوند رحمت کند پدر بزرگوارتان را و بر قدرت و استقامت و تحملتان به حق زجری که به ناحق برد بیافزاید. لعن و نفرین بر رجوی و پشتیبانانش. لعن و نفرین بر دشمنان قسم خورده ملت بزرگوار ایران.
تا بن استخوان متعقدم که سعید خواستار کمک همه و همه و همه برای نجات باقی مانده عمر گرفتاران در فرقه بود و هست و تا بن استخوان معتقدم که شما، سهیلا و الهام در صف مقدم این تلاش جایگاهی ویژه دارید.
در مصاحبه ای با خانم ها الهام و سهیلا نوروزی، در گوش دادن به باز بیان درد خواهرانتان و در بهت و حیرت از مدارکی که عرضه کردند و در میان محدودیت های موجودمان در ضبط آن تنها نور امیدی که از میان این همه درد و رنج بیرون میزد و شنیدن داستان این مصیبت خانمانسوز را در لحظات هجوم خون به مغزمان قدری قابل تحمل می کرد همانا امید و جسارتی بود که در چشمان الهام و سهیلا به نجات باقی مانده ها، فرزندان، خواهران و برادران خانواده های چشم انتظار ایرانی، موج میزد. بنظر میرسد رجوی و همپالگی هایش غرور و توان زن ایرانی را دست کم گرفته بودند و بنظر میرسد صدای دست خر کوتاه را در نخوت و مستی مواجبی که می گرفتند دیر شنیدند.
خانم نوروزی. به حق گفته اید که… رجوی ها اینقدر ارزش ندارند که تاریخ ایران را به کثافت بکشند…. بنده هم با نظرتان موافقم و هم اگر غلوی در این زمینه کرده باشم پوزش از شما خواهران سعید و دیگر بازماندگان قربانیان فرقه را عین پوزش از مردم ایران می دانم.
اگر چه تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین موجوداتی فارسی زبان، این چنین خائن به وطن، شهر و دیار، خانواده و حتی پدر و مادر و خواهر و برادر خودشان به یاد ندارد ولی همانطور که فرمودید تاریخ ایرانی و ایران زمین بسا غنی تر از آن است که به این نامهم خشی بر آن وارد آید. و البته خود بهتر می دانید که دیرزمانی است حتی دشمنان قسم خورده مردم ایران هم دیگر این جماعت را واقعا ایرانی به حساب نمی آورند. طبعا حساب اسرای فرقه با سران مزدورش جداست.
و البته این همه و از جمله افشای صورت سرخاب مالیده هردوی این وطن فروشان، فعلگان دیروز صدام و خوش رقصان ضد ایران و ایرانی امروز، جز با تلاش شیر زنان و کوه مردانی که در قبال خودفروشی های فرقه نشینان ایستادگی کردند و تاوانش را به بالاترین قیمت ها پرداختند و هم اکنون نیز می پردازند میسر نبود.
قلبم چنین گواهی میدهد که در این میان جای سعید شما (سعید ما – اگر افتخارش را به ما بدهید) که تاوان ایستادگی برعلیه دشمن در حال جنگ با وطن، صدام حسین خونخوار و مواجب بگیرش رجوی خائن را با خون خود داد بواسطه حضور خواهرانش خالی نخواهد ماند.
پاینده ایران
مسعود خدابنده
لیدز انگلستان
بیست و نهم ژوئن 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا