نامه ناهید مراد پور به برادرش یحیی اسیر در فرقه رجوی

سلام داداش خوبم یحیی جان

سالها گذشت و من هنوز منتظر برادرم هستم. از موقعی که فهمیدم بعد از تبادل اسرا نیامدی و خبری از تو نبود ابتدا ما نا امید شدیم و فکر کردیم دیگر نیستی. دست ما هم به جایی بند نبود و نمی دانستیم چکار کنیم. هر جایی که فکر می کردیم کاری می شود کرد رفتیم اما بی نتیجه بود .

زمانی از طریق دوستانت که از فرقه مجاهدین جداشده بودند، با خبر شدم که هستی. برادرم باور کن از همه کس سراغت را گرفتم و جز خوبی و رفاقت و مردانگی از تو چیزی سخن نگفتند و همه افسوس می خوردند که چرا نمی آیی؟ گیر چه هستی؟ برادرم یحیی پای صحبت چند جداشده از فرقه مجاهدین که نشستم یک وجه مشترک در حرف هایشان بود و فهمیدم مشکل تو هم همان است. آنها بعضأ 20 تا 30 سال در تشکیلات فرقه رجوی ها بودند. وقتی از آنها سئوال می شد این همه سال چگونه و با چه امیدی و سرگرمی سپری کردید همه در یک جمله می گفتند نمی دانیم چطور گذشت و اکنون افسوس می خوریم که چرا از خود پرسش نکردیم این عمر را چگونه داریم می گذرانیم و به چه هدف و به چه انگیزه ای؟! حالا فهمیدیم که همه عمر بیهوده گذشت.

خواهر یحیی مرادپور - کرمانشاه
خواهر یحیی مرادپور

برادرم اکنون می خواهم یک سیکل از عمر گذشته برایت در جامعه و اجتماع آزاد بیاورم و خودت کلاهت را قاضی کن و ببین این عمر در دو نقطه یکی آزاد و یکی در اجبار چگونه می گذرد!

شما خودت اکنون از سال 1368 به مدت 34 سال است که گروگان مجاهدین خلق هستی. من همین 34 سال را مقایسه می کنم شاید تلنگری برای تو باشد! قصدم روشن کردن همان نقطه مشترکی است که همه جداشدگان می گفتند نمی دانیم چگونه گذشت .
یحیی جان برادرم، مقطع اول زندگی: یک بچه به دنیا می آید، دو سال کودک و شیرخوار است. مقطع دوم زندگی: سه سال به مهد کودک می رود. مقطع سوم زندگی: یک سال به پیش دبستانی می رود، 6 سال به دبستان می رود و در مقطع چهارم زندگی 3 سال به متوسطه اول تا کلاس نهم می رود و در مقطع پنجم زندگی سه سال به متوسطه دوم می رود تا کلاس دوازدهم. در مقطع ششم زندگی سپس وارد دانشگاه می شود و در حدود 4 یا 5 سال هم تحصیلات دانشگاهی تمام می کند و وارد کار و شغل می شود و این هم مقطع هفتم زندگی .

سپس این فرد در جامعه آزاد ازدواج می کند و بعد از آن صاحب فرزند می شود و خلاصه بعد از 7 یا 8 سال فرزند همین شخص به مدرسه می رود. تا اینجا حساب کردم شده حدودأ معادل سنواتی که شما و امثال تو در آن فرقه بودید و هستید.

برادر عزیزم یک عمر از تولد تا بلوغ و تشکیل زندگی و دوباره بلوغ نسل بعد برایت در این نوشته آوردم که معادل آن عمری است که رجوی آن اختاپوس ضد انسان از شماها گرفته است. برای تو مثالی می زنم. دوستی داری که بعد از تبادل اسرا در سال 1368 به وطن برگشته و این 34 سال را در سیر تحولات زندگی اش بررسی کردم و افسوس خوردم. او که آزاد شد این 34 سال را چگونه گذرانده و کسی به مانند تو که رجوی عمر و امکان زندگی را از او گرفته این 34 سال را چگونه از دست داده است!

به امید اینکه این قیاس تلنگری به برادر عزیزم بزند و از این لحظه دیگر به فکر باشی که تصمیم آزادانه بگیری که خودت را در آینده سرزنش نکنی که نمی دانم چگونه گذشت .

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا