در حالی که دولت آلبانی از اعطای ویزا به پدران و مادران سالخورده و چشم انتظار اعضای مجاهدین خلق برای سفر به آلبانی خودداری میکند، اعضای تشکیلات نیز از قرارگاه موسوم به اشرف 3 در منطقه دورس در شمال تیرانا مجوز خروج ندارند. در حقیقت کشور کوچک آلبانی برای هم اعضا و هم خانوادههایشان منطقه ممنوعه محسوب میشود.
این در حالی است که در زمان حضور مجاهدین خلق در پادگان اشرف در عراق، خانوادههای اعضا بارها برای دیدار با عزیزانشان به عراق سفر کردند، در مقابل درب اشرف تحصن کردند، نام فرزندان خود را صدا زدند و چه بسا موجب بیدار شدن عواطف و احساسات خانوادگی در اعضای گرفتار در حصار ذهنی و جسمی فرقه رجوی و نهایتا فرار آنها از تشکیلات شدند.
اگر چه در فرایند انتقال مجاهدین خلق از عراق به آلبانی و استقرار کامل آنها در خاک آلبانی شمار بسیاری از این تشکیلات جدا شدند، پس از سکونت کامل در کمپ اشرف سه در مانز و تکمیل ساخت و ساز حصارها و استخدام نیروهای امنیتی آلبانیایی برای حفاظت از دروازههای قرارگاه، امکان خروج و فرار از کیش شخصیتی رجوی بسیار محدود شد. به طوری که امروز اعضای ناراضی برای فرار از تشکیلات مجبور به کشیدن نقشه های فراوان هستند که در برخی مواقع همچون ماجرای امیر پرویزی ناموفق میماند.
در هنگامه اعتراضات اخیر در ایران خوب است که مقامات دولت آلبانی برای یک بار به این پرسش پاسخ بدهند که چرا به ایرانیان و به طور خاص خانوادههای اعضای مجاهدین خلق اجازه ورود به کشورشان را نمیدهند؟ مگر نه اینکه آنها بر مبنای قواعد بشردوستانه مجاهدین خلق را در خاک کشور خود پناه دادهاند، کدام قاعده حقوق بشری مادر و پدری را از دیار با فرزندش محروم میکند؟
برای روشنگری مقامات آلبانی و اذهان عمومی این کشور سوال مهم تری مطرح است. مگر نه اینکه امروز همه جهان با اعتراضات مردم ایران همراه شدهاند، آیا طبیعی نبود که تشکیلات مجاهدین خلق با دارا بودن ظرفیت بیش از دو هزار ایرانی ساکن اشرف 3 در یکی از میادین شهر تیرانا گرد هم میآمدند و در حمایت از ملت معترض ایران سعی میکردند که مردم آلبانی را با خود همراه کنند؟
مقامات آلبانی از خود نمیپرسند که چرا رهبران این اجتماع بزرگ ایرانیان ساکن شمال تیرانا با داعیه آزادیخواهی و دمکراسیخواهی برای مردم ایران یک تور آزادی خواهی در سطح کشور آلبانی برگزار نمیکنند؟ مگر نه اینکه سایتها و تلویزیون مجاهدین خلق هر روز با ریختن سوخت اعتراضات در ماشین تبلیغاتیاش از خیزش مردم ایران میگوید پس چرا دست کم یک جمع کوچک صد نفره –درحالیکه پتانسیل هزار نفره بودن دارد—در خیابانهای دورس یا تیرانا شعار علیه حکومت ایران سر نمیدهند؟
پاسخ این سوال برای هر فردی که اندک آشنایی با مجاهدین خلق داشته باشد روشن است اما برای مقامات آلبانی یا روشن نیست یا مصلحت بر آن است که نادیده گرفته شود. سران مجاهدین خلق با وجود امکانات فراوان و توان سازماندهی گردهمایی های پر طمطراق در درون قرارگاهشان از گردهم آوردن تنها صد نفر از اعضای قرارگاه اشرف سه در خارج از دیوارهای آن عاجز هستند. کنترل جمعی هر چند اندک از اعضا در بیرون از قرارگاه برای مسئولین فرقه یکی از شاقترین و پراسترسترین کارهاست. مراقبت از افرادی که هرکدام بیش از سی سال است که گرفتار انزوای فرقهای هستند توان نظارتی بسیار زیاد و اعتماد بسیاری زیادتری میطلبد.
این در حالی است که در شرایط معمول، خروج از قرارگاه اشرف سه در دستههای کوچک چهار پنج نفره و تنها برای امور ضروری همچون ملاقات با پزشک یا بستری در بیمارستان صورت میگیرد و همه این فرایند تحت نظارت و کنترل سلسله مراتبی از فرماندهان و مسئولان انجام میگیرد که فرار از فرقه را برای اعضایی که اکثرا در حسرت زندگی آزادانه هستند، بسیار دشوار میکند.
به علاوه، در تظاهرات مورد انتظار مجاهدین، نمیتوان تنها حضور مردان را در نظر گرفت. در حالیکه مریم رجوی خود را پیشرو قیام زنان ایران میداند و شعار زن زندگی آزادی را مصادره میکند، نمیتواند تظاهرات مجاهدین را بدون حضور زنان برگزار کند چرا که جامعه آلبانی میداند که در قرارگاه اشرف 3 صدها زن نیز حضور دارند و همین زنان رسوایی بزرگ برای مریم رجوی هستند. او چطور میتواند هم از آزادی زن داد سخن بدهد و هم چهرههای عبوس و افسرده زنان گروهش را با حجاب اجباری، روسریها و لباسهای یک دست به تصویر بکشد؟
خوب است مقامات آلبانیایی بدانند که رسانههای مجاهدین خلق حتی زنان روسریپوش خود را از تصاویر تظاهرات ادعاییشان سانسور میکنند. ادی راما نخست وزیر آلبانی باید متوجه شود که حقوق بشری که مبنای حضور مجاهدین خلق در خاک کشورش اعلام کرده، همان حقوق بشری است که نقض حقوق اولیه اعضای مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف 3 را به سادگی نادیده میگیرد و سنگدلانه از ورود خانوادههای این افراد به خاک آلبانی ممانعت میکند.
مزدا پارسی