وقتی تاریخ مبارزاتی در ایران را ورق می زنیم به نام ستارخان سردار ملی مواجه می شویم که در سالهای 1245 در یکی از روستاهای قره داغ دیده به جهان گشود و با شروع نهضت مشروطه در راس مجاهدین قرارگرفت و چنان نبوغ انقلابی داشت که از طرف مجلس شورای ملی به سردار ملی ملقب شد بر اثر این رشادتها و جانبازی ها استبداد صغیر سقوط کرد و فاتحین دست به تشکیل دولت زدند وقتی صفات پسندیده و خصال ستوده مجاهدان کبیر ستارخان و باقر خان را می خوانیم همیشه، شجاعت و رشادت عزم و اراده ــ مهارت ــ مراعات احتیاط ــ حق شناسی ــ گذشت ــ اعتماد به دوستان ــ تعصب ــ انصاف ــ مروت ــ اعتماد به نفس ــ حب الوطن ــ تدین و اعتماد به مردم از آن جمله می باشند.
شهرت ستارخان از داخل به خارج ایران سرایت کرد شجاعت و مردانگی او در تمام دنیا انتشار یافت و در اغلب جراید اروپا و امریکا هر روز با خط درشت اسم ستارخان در صفحه اول روزنامه ها با تفصیل شجاعت های و مقاومت های سرسخت او درمقابل حکومت حاکم چاپ می شد و خوانندگان آن جراید را قرین اعجاب و تحسین می نمود.
باری این اعمال حیرت آور ستارخان روی ایران را در اوائل قرن چهاردهم در تمام اروپا سفید گردانید و میتوان او را مبارزترین نمونه شجاعت و دلاوری و مردانگی و وطن پرستی نژاد ایران محسوب نمود.
او به یاران خود گفت که قسم یاد کنند که مبادا مرتکب دزدی شوند و به آنها هشدار داده بود که اگر برای غارت آمده اند بروند. او افرادی را می خواست که در راه آزادی و عدالت بجنگند، مجاهدانی که نام و آوازه ایرانیان را در تمام دنیا پرافتخار کردند
و اما آن روی سکه هستند فرقه هایی که به تقلید از نام بزرگ مجاهدان خود را به این نام لقب دادند و با نفاق و شانتاژ آبروی هر ایرانی و هر نوع مبارزه را چه درایران و چه در تمام دنیا بردند و آن فرقه رجوی بود که در 17 ژوئن سال 2003 به دستور رهبر فرقه که در پاریس به دلیل فعالیت های تروریستی دستگیر شده بود به اعضای خود دستور دادند تا به خیابانها بروند و خود را به آتش بکشانند تا شاید رهبرشان آزاد شود.
مرگ زودرس این فرقه به دلیل پوچی وناتوانی در مقابل معضلات انقلاب ومردم وبر سر همین هم هست که رهبری فرقه خود را از خدا بالاتر دانست چون خداوند قائل به جبر واختیار است و رهبران فرقه ها تماما بروی جبر تکیه می کنند تعهدی که نوشته و به عنوان مرامنامه و اساسنامه فرقه به آن قسم می خوردند. افراد را متعهد می کردند که فکر نکنند و بر اساس دستورات تشکیلاتی عمل نمایند و به شکلی مغزشوئی شدند که خود را به آتش کشاندند.
عمر طولانی را برای رهبر جاسازی کردند و عمر کوتاه را به اعضاء اعطا کردند
افراد را به استقبال خودکشی و آتش زدن در خیابانهای پاریس کردند و خود به دور از صحنه منتظر نتیجه شدند.
از ده مورد خودسوزی که به مرگ 3 نفر از آنان منجر شد.
کجاست آن مجاهد اعظم که نام و آوازه اش در جهان پخش شده بود ، ای کاش زنده بود و می دید که چه رسوائی این فرقه بر هر ایرانی آوردند، ای کاش سخنان وزیر کشور فرانسه را می شنید که می گفت : فرقه تروریستی مجاهدین وحشی ترین گروه تروریستی جهان می باشد.
بله مرگ در فرقه رجوی یک موهبت و امتیازی است که فرد عضو با گذار از یک پروسه تشکیلاتی و پس از درک مراحل انقلاب ایدئولوژیک به آن نائل می گردد.
هرچه عنصر خود را زودتر فدای رهبر فرقه بکند مبین آن است که در سیر تکاملی خود رشد بالنده کرده است و خود مایه عبرت بردیگران و ابزاری برای تبلیغات به نفع رهبر فرقه در داخل فرقه می شود.
بله آن شیر مردان همان ستارخان و باقر خان در سال 1328 قمری در پارک اتابک مجاهدانی بودند که در صحنه جنگ مبارزه کردند و جان باختند و کسانی نبودند که فرار را بر قرار ترجیح دهند و 30 سال در اروپا و بغداد ادعای رهبری را بکنند، در پارک اتابک جنگ سختی بین مجاهدین و قشون دولتی در گرفت که طی آن جنگ نیروهای دولتی دها تن کشته و چند صد تن را اسیر کردند و ستارخان مجروح و باقر خان اسیر شدند.ستارخان در اثر همین جراحات و پس از تحمل مصائب فراوان بالاخره در سال 1345 قمری وفات یافت.
یادشان گرامی باد
مهندس خسرو جانثاران، کانون آوا، پنجم ژوئیه 2007