نجات در هفته ای که گذشت – شماره 66

مروری بر مطالب 5 الی 10 آذر 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 5 آذر

در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

گفتگوی شبکه خبر با مدیر عامل انجمن نجات درباره مستند از تیرانا تا تهران

ابراهیم خدابنده:
بستر ساخت مستند “از تیرانا تا تهران” سفر اعضای آلبانیایی انجمن آسیلا به ایران بود. طی این سفر، سه شهروند آلبانیایی با چندین خانواده که چشم انتظار فرزندان اسیر خود در کمپ مجاهدین در آلبانی هستند، دیدار داشتند. ده ها ساعت فیلم ضبط شده از این دیدار‌ها جان مایه مستندی است که به رنج خانواده‌ ها و افرادی می ‌پردازد که درون تشکیلات مجاهدین خلق مورد شدیدترین نقض حقوق بشر قرار دارند اما کمتر از آنان به عنوان قربانیان فرقه مجاهدین خلق یاد شده است.
دستور اکید مسعود رجوی برای مجازات اعضای جدا شده از تشکیلات، چنان‌ که برخی از افرادی که از تشکیلات جدا شده ‌اند و اکنون در آلبانی زندگی می ‌کنند از آزار و اذیت سران مجاهدین خلق در امان نیستند.
سازمان مجاهدین خلق عامل بیشترین سرکوب علیه زنان درون تشکیلات خود تحت شعار آزادی زن است.
عوامل مجاهدین خلق در فضای مجازی مسئول پخش خبرهای فیک و دروغ پردازی ‌ها علیه امنیت و آرامش ملت ایران است.

مستند از تیرانا تا تهران

حضور مسئولین آلبانیایی انجمن آسیلا در جمع خانواده های انجمن نجات

مستند “از تیرانا تا تهران”، اثری ساخته انجمن نجات است که رنج خانواده‌ های اسرای مجاهدین خلق را به تصویر می ‌کشد. این فیلم مستند که روایتی از سفر اعضای آلبانیایی انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) به ایران و دیدار آن‌ها با خانواده ‌های چشم انتظار اعضای مجاهدین خلق است، هفته گذشته در مراسمی با حضور مسئولین انجمن نجات، اعضای سابق مجاهدین خلق و خانواده‌ های اعضای دربند این تشکیلات رونمایی شد و در پی این مراسم پخش سراسری آن به شبکه پرس تی وی واگذار شد.
… مستند “از تیرانا تا تهران”، به صورت دو زبانه، با زیر نویس فارسی و انگلیسی تهیه شده است که در آن چندین روایت دردناک از خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات مریم رجوی، در قرارگاه موسوم به اشرف 3 در شمال شهر تیرانا، قابل مشاهده است. این فیلم سند دیگری بر نقض حقوق اولیه اعضای مجاهدین خلق توسط سران این فرقه مخرب است.

پادکست باخبر باش – قسمت 4

در چهارمین قسمت از پادکست باخبر باش به این موارد پرداخته ‌شده است:
رویکردهای غیرعقلانی مسئولان فرقه در قبال مسائل مختلف
ترس واهی مجاهدین از سرقت شدن انقلابی که فکر می‌ کنند در حال وقوع است
ناکارآمدی تیم گسترده و پرهزینه مجازی که فرقه مجاهدین تشکیل داده
حرکات و بیانیه و پیام‌های تکراری رهبر فرقه (مسعود و مریم رجوی)
بی‌ سوادی مسعود رجوی
تبریک پیروزی تیم ملی و آرزوی پیروزی بیشتر

شما که از افتخاراتتان کردکشی بوده، ساکت شوید

… سازمان مجاهدین خلق قسمت بزرگی از مناطق کردنشین… را قبل از این که کردها به این مناطق بیایند، به اشغال خود درآوردند. در شهر سلیمان ‌بگ، اولین عملیات مجاهدین خلق علیه کردها… آغاز شد. سلاح این پیشمرگ‌ ها کلاشینکف و قناسه بود ولی مجاهدین خلق آن‌ها را با B.M.P تانک‌های A55 و سایر سلاح‌ های سنگین مورد حمله قرار دادند.
…بسیاری از سربازهای کرد عراقی که از جبهه فرار کرده و قصد رفتن به‌ نزد خانواده های خود را داشتند و از ترس ارتش عراق و ناامن بودن جاده‌ ها از کوه‌ ها عبور می ‌کردند، در بین راه مورد تهاجم و حمله مجاهدین خلق قرار می ‌گرفتند و کشته می ‌شدند.
حال چه شده است که مجاهدین خلق که یکی از افتخاراتشان کردکشی بوده است، بیانیه در حمایت از کردها می دهند؟!….

دشمنان مردم کردستان چه کسانی هستند و چگونه اشک تمساح می ریزند؟

… مهوش سپهری (نسرین) است که اهل سنندج است و از این حیث مریم که می پندارد مردم کردستان با سخنان نسرین جنایت پیشه تهییج شده و شهر و دیار خود را برای کسب رضایت او به آتش کشیده و نابود سازند، او را وارد میدان ساخته است.
… مهوش سپهری با نام مستعار نسرین بعد از ابراهیم ذاکری مهم ترین عامل اجرایی سرکوب و زندان سازی و زندانبانی در سازمان مجاهدین بوده است، یکی ازعملکردهای برجسته خانم مهوش سپهری جاری کردن فرهنگ لمپنیزم با مشارکت رفیعی نژاد و جابرزاده در سازمان مجاهدین بوده است. یعنی محمد علی جابرزاده در بین آقایان مجاهد در درون تشکیلات، نادر رفیعی نژاد در درون زندان ها و مهوش سپهری در میان خانم های مجاهد (در مناسبات تشکیلاتی و درون زندان) وظیفه ترویج فرهنگ لمپنیزم و فحش و دشنام را بین اعضای سازمان برعهده داشته اند. در صورتی که در گذشته در درون تشکیلات سازمان بی ادبی و توهین و دشنام جایی نداشت. وی عبارات و کلماتی را علیه زنان معترض سازمان به کار برده است که قلم نیز از نوشتن آن شرم دارد….

امید که حاصل تصویرش در آغوش گرفتن فرزند باشد

در میان تصاویر مربوط به مراسم رونمایی از مستند “از تیرانا تا تهران” که به همت انجمن نجات برگزار شد، تصویری مربوط به خانم فاطمه پیکانی مادر چشم انتظار مرتضی قدیمی به چشم می خورد. ایشان بیش از 35 سال است در پی یک ملاقات است و برای در آغوش گرفتن فرزندش به هر آب و آتشی می زند.
… این مادر نه سیاستمدار است، نه عضو پارلمان و نه حتی عضوی از عالم سیاست. وی مادری است دردمند که در پی اسارت فرزندش مرتضی قدیمی به دست خون آلود سران مجاهدین خلق، نگاه خسته انتظارش، تلخی دقایق را تجربه می کند. و متأسفانه به رغم دادخواهی گوش شنوایی برای شنیدن دردهای این مادر و دیگر مادران در جهان خاکی وجود ندارد….

*یکشنبه 6 آذر

8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

گزارش شبکه 3 سیما از مستند از تیرانا تا تهران

… ابراهیم خدابنده هدف از نمایش این مستند را افشای فعالیت های مجاهدین خلق عنوان می کند. او با اشاره به فعالیت های گسترده عوامل این سازمان برای جذب افراد در شبکه های مجازی، هدف از این فعالیت ها را به خطر انداختن امنیت روانی مردم ایران می داند….

رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت هشتم

زندگی برده وار و ربات گونه

… دشمنی رجوی ها با خانواده: آن ها بعد از ممنوع و حرام اعلام کردن ازدواج و مجبور نمودن اعضای متأهل به طلاق دادن همسران شان، با تغییر سازماندهی های گسترده کاری کردند که زن و شوهرها به گونه ای سازماندهی شوند که به هیچ عنوان امکان دیدن یکدیگر یا شنیدن خبری از هم را نداشته باشند. اما در این میان برای رجوی یک مشکل از جانب برخی از زن و شوهرها وجود داشت. این زوج ها کسانی بودند که فرزند داشتند. حضور کودکان در حاشیه مناسبات خانواده ها بعد از طلاق یک معضل جدی بود که رجوی ها در آن زمان با آن روبرو و ذهن رجوی را بدجوری به خود مشغول کرده بود. از نظر رجوی ها وجود فرزند می توانست باعث این شود که این زوج ها برای دیدن فرزندانشان برای لحظاتی در کنار یکدیگر قرار گیرند و به یاد همسر و زندگی خود افتاده و به نوعی خاطرات زندگی مشترک برای آن ها تداعی گردد و در نتیجه عواطف شان برانگیخته شده و از بندگی مطلق رجوی ها خارج شوند. بنابراین رجوی ها به دنبال بهانه ای برای خلاص شدن از شر کودکان معصوم بودند.
… بسیاری از این کودکان چنانچه برخی از آن ها افشا نمودند، در زیر دست سرپرستانی قرار گرفتند که با آنان بدرفتاری کردند. بسیاری از آنان دیگر نتوانستند پدران و مادران خود را ببینند و شنیع تر از همه این که، چنانچه یکی از این کودکان در هنگام بزرگسالی به آنچه بر سرش رفت اعتراض نموده و خواهان دیدار با پدر و مادر خود که در مناسبات فرقه رجوی بودند می گردید، از سوی رجوی ها مورد انواع تهمت ها قرار گرفتند و مادر یا پدر او را که سال ها از دنیا قطع هستند تحریک کردند و به بهانه این که بچه ات مزدور دشمن شده است رو در روی فرزند قرار دادند!!!…

نقض فاحش حقوق بشر در اسارتگاه ایرانیان در آلبانی

… اشرف 3، در کشور آلبانی، شهر تیرانا و حومه روستای مانز در استان دورس قرار دارد. این اسارتگاه بسته، همچون پادگان اشرف در عراق، با سیم های خاردار و فنس حصارکشی شده است، هنوز نیروهای امنیتی مسلح آلبانیائی در کنار سیم های خاردار و فنس های اشرف 3 ، به صورت شبانه روزی نگهبانی می دهند و هر تحرک و فرار احتمالی را در نطفه خفه می کنند. خروج آزادانه و یا حتی فرار از این اسارتگاه تقریبا غیر ممکن است، نزدیک به 6 سال است که اعضا در این حصارها، در بند رهبران این فرقه و شخص مریم رجوی هستند، در عراق می گفتند این سیم خاردارها و فنس ها برای حفاظت خودتان است در مقابل حملات احتمالی نیروهای رژیم! اما هرگز به این سؤال جوابی داده نشد که چرا دستک های سیم خاردارها به سمت داخل است؟ چون روال این است که از هر سمتی احتمال حمله و ورود دشمن باشد، دستک ها به آن سمت کج می باشند. بعدها همه فهمیدیم که تهدید اصلی از نظر سازمان، فرار نیروهای خودش به بیرون از قرارگاه است.
… از بیرون این فرقه، کسی به این رفتارهای غیرعادی و خشن، اعتراض نمی کند و همگان چشم بر این همه نقض فاحش حقوق بشر بستند و دم برنمی آورند! تنها، کسانی که از این فرقه جدا شدند، رسماً به این رفتارهای غیرانسانی معترض هستند، آنان در قالب انجمن نجات در داخل ایران و انجمن آسیلا در کشور آلبانی تشکل یافتند و این در حالی است که مسعود رجوی حکم مرگ تک تک این جداشدگان که دست به افشاگری زدند و سکوت پیشه نکردند را، صادر کرده است . . .

بردگی مضاعف زنان، از اهداف انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق

یکی از قلم به دستان حقیر رجوی بحثی را در مورد مقوله “پیشتاز” مطرح کرده که استنباط می شود او درکی از این مقوله ندارد و بر این تصور خام است که هر دسته و گروهی که بدون توجه به شرایط حاکم بر جامعه و جهان جلوتر از همه حرکت کند، پیشتاز نامیده می شود؟!
حال آن که یک تشکل پیشتاز مردمی تشکلی است که وضع مردم و جامعه را به خوبی درک کرده و به اصطلاح معروف “نبض زمان” را در دستان خود دارد و به اعاده حقوق مردم کمک می کند.
… در تأیید این جنایات رجوی که در حق زنان و ایضاً مردان عضو تشکیلات کرده است، این قلم به دست رجوی به طور بی شرمانه ای ادعا نموده است که در دوران تاریخ معاصر، هیچ جنبش و نیرویی به اندازه سازمان مجاهدین خلق، زن را آن‌ گونه که شایسته و بایسته ی اوست، به رسمیت نشناخته است….

مصاحبه تلویزیون آلبانی تی وی با رئیس انجمن آسیلا

… انجمن آسیلا رسالت خود را حمایت از ایرانیان مقیم کشور آلبانی که عمدتاً اعضای جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق هستند، تعریف کرده است. از ابتدای تشکیل این انجمن، مجاهدین خلق تلاش کرده است تا به هر شکلی مانع فعالیت های بشردوستانه این انجمن شود تا بتواند به روال سابق افراد جداشده از تشکیلاتش را زیر یوغ خود نگاه دارد.

*دوشنبه 7 آذر

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

قلم به دستان تهی از اندیشه

… زمانی به علت کار نکردن مردان در مناسبات قرار بر این شد که رده تشکیلاتی بر اساس سابقه فرد باشد چون بودند افرادی که سابقه نداشتند ولی رده های بالاتری داشتند به همین دلیل افراد سعی می کردند پروسه سازی نموده تا شاید رده بالاتری به دست بیاورند. این مسأله ابعاد دیگری هم داشت، کسانی که قبلاٌ رده بالاتری داشتند و رده فعلی خودشان را از دست داده بودند دیگر دل و دماغی برای کار کردن نداشتند و باعث مسأله داری تعداد زیادی از اعضای سازمان شده بود و حالا این قلم به دست فکر می کند با سابقه درست کردن می تواند کرسی بالاتری به دست بیاورد .
این روزها قلم به دستان رجوی دم از آزادی زن و حجاب اجباری می زنند اما یادشان رفته که اولین کسی که حجاب را اجباری کرد خود رجوی بود و همه شعارهای مریم قجر و قلم به دستان او در مورد حجاب اجباری دروغی بیش نیست و برای فریب است و با افشاگری نفرات جدا شده همه شیرازه تشکیلات آنان از بین رفت و دیگر دروغ های قلم به دستان رجوی هم نمی تواند چاره کار باشد.

انجمن نجات در مسیر بالندگی

… هم افزایی اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق و خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات سازمان بسیار راهگشا بوده است. استفاده از تجارب اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق در خنثی کردن ترفندهای تشکیلاتی فرقه، در راستای نیل به هدف انجمن نجات که همانا رهایی اعضای دربند فرقه است بسیار اثرگذار بوده است.
… انجمن نجات و خانواده ها در این برهه نیز خوش درخشیدند و با تجمع و همایش گسترده و موضعگیری صریح علیه سازمان مجاهدین و مریم رجوی عرصه هرگونه عرض اندام را بر آن ها تنگ کردند.
… انعکاس گسترده همایش و پخش مستند از تیرانا تا تهران و گفتگوی مدیرعامل انجمن نجات در شبکه های مختلف تلویزیونی خود بهترین گواه از موفقیت، رسمیت و بین المللی شدن این انجمن است….

نمایش مستند “از تیرانا تا تهران” در انجمن آسیلا

… مستند از تیرانا تا تهران به تهیه کنندگی انجمن نجات به وقایع‌ نگاری از سفر آقای مرصولی و دو تن دیگر از اعضای آلبانیایی آسیلا در ایران به دعوت انجمن نجات می‌ پردازد. سفری که طی آن این شهروندان آلبانیایی در گذر از شهرهای ایران با خانواده‌ های اعضای گرفتار در کمپ مجاهدین خلق در روستای مانز در آلبانی دیدار می ‌کنند و پای درد دل آن‌ ها می نشینند….

قرنطینه های اجباری در اشرف 3

از حوالی سال 1370 که آقای مسعود رجوی تصمیم به بستن درب های خروجی فرقه گرفت، تقریباً همیشه شاهد بودیم که ده ها نفر در سلول های انفرادی سازمان به سر برده اند. تمام این زندانیان کسانی بودند که تهور و شجاعت نشان داده و درخواست جدایی خود را رسماً به سازمان اعلام کرده بودند، از همان روز اول هم به همه، برچسب های امنیتی و نفوذی می زدند تا اعمال شنیع و غیرانسانی خود را توجیه کنند. زندانبانان، بازجوها و شکنجه گرها هم توجیه می شدند که در حال مبارزه با رژیم هستند و عوامل نفوذی دشمن را بازجویی کرده و یا شکنجه می کنند. حتی زندانبانان که اغلب از علت اصلی نگهبانی خود غافل بودند، همگی توجیه می شدند که از اشخاصی حفاظت می کنند که توسط دشمن به مناسبات نفوذ داده شده اند. موارد به شدت امنیتی هستند و حق صحبت با آنان را ندارید.
… مسعود رجوی که می دانست کلمه زندان و انفرادی، دارای بار منفی است و دیکتاتوری را تداعی می کند، اسم زندان را هرگز بر زبان جاری نکرده و نمی کند. بلکه مسأله را به بچه های امنیت وا می گذارد و آن ها هم به این کار “تحت برخورد تشکیلاتی بودن” می گویند و یا لفظ “قرنطینه” را به کار می برند….

حمید دهدار: گفته بودند به ایران برسید فاتحه ‌تان خوانده است

… از سال ۵۸ متأسفانه تحت تاثیر شرایطی هوادار سازمان مجاهدین خلق و وارد آن شدم. سال ۶۶ به طور قاچاقی به پایگاه سازمان در پاکستان رفتم و از آنجا به عراق اعزام شدم.
… فکر می کردیم این سازمان به دنبال نجات مردم ایران است و برای خوشبختی و بهروزی مردم ایران تلاش می کنیم، نمی دانستیم اولین کسی که متضرر می شود خودمان هستیم. با این دید وارد شدیم ولی وقتی به بطن تشکیلات رفتیم به مرور فهمیدیم اولین قربانی اینجا خودمان هستیم که فریب خورده ایم. متأسفانه چند سالی طول کشید تا به این درک برسم.
… من سال ها آنجا بودم و یک بار هم با خانواده ام ارتباط تلفنی نداشتم. ناخودآگاه دنیای عاطفی مان قطع شد. تنها چیزی که من را نجات داد برقراری رابطه عاطفی بود. سال ۷۲ گفتند هر کس با خانواده اش تماس بگیرد و سعی کنید جوان ها را جذب کنید. اولین باری که تماس گرفتم و صدای خواهر و برادرم را شنیدم درخواست جدایی کردم. همین مسأله باعث شد که برایم نشست و جلسه بگذارند تا من را که برای جدا شدن مردد بودم ترغیب به ماندن کنند. وقتی صدای خواهرم را شنیدم قدرتی برای جداشدن از سازمان گرفتم….

*سه شنبه 8 آذر

در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

حشاشین، کولونیا دیگنیداد و مجاهدین خلق

روح خشونت در فرقه ‌ها

شباهت های میان فرقه ها به ویژه فرقه های مسلح و خشن همیشه تأمل برانگیز بوده است. هنگامی‌ که تاریخ این فرقه ها و سوابق آن ها مطالعه می شود تقریباً عمده ترین تفاوتی که میان آن ها دیده می ‌شود در جغرافیای این فرقه هاست و این شباهت های فوق العاده آن ها و رهبرانشان با یکدیگر شگفتی ساز می گردد. از این رو پژوهشگری که تاریخ اسماعیلیان نزاری (حشاشین)، کولونیا دیگنیداد و مجاهدین خلق را بررسی می کند در حقیقت همه آن ها را مانند یک گروه تلقی خواهد کرد. بخش مهم این اشتراکات نتیجه شیوه رهبری این فرقه هاست….
… بزرگ بینی ویژگی مشترک همه فرقه ها در طول تاریخ بوده است. شاید در نام و مکان و زمان متفاوت باشند اما یک روح مشترک بر همه آن ها حکمفرماست.

مجاهدین خلق اسرای جنگی را چگونه جذب می کردند؟

… وجود آتش بس در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از یک طرف امید به آزادی اسرا را به اوج رساند و بعد از این که یک سال گذشت و از مبادله خبری نشد. این امید به یأس مبدل شد و از طرف دیگر آن محدودیت قوانین بین المللی و صلیب سرخ پایان یافت و طبق کنوانسیون ژنو اسرا مخیر به انتخاب مسیر زندگی خود بودند و این قانون دست عراق و مجاهدین خلق را در معامله ننگین و خیانت بار قربانی کردن بخشی از اسرا باز گذاشت و این جنایت و خیانت در حق این دسته از اسرا رقم خورد.
… صدام به مسعود رجوی اجازه داده بود، برای جذب اسرای ایرانی، عواملش وارد اردوگاه‌ های مخفی تکریت شوند. در حالی ‌که صدام درِ این اردوگاه ‌ها را به روی صلیب سرخ جهانی بسته بود! یکی از اعضای مجاهدین گفت: “در حال‌ حاضر، ایران وضعیت خوبی نداره. ایران هنوز نتونسته قطعنامه ۵۹۸ رو عملی کنه. احتمال این که دوباره جنگ از سر گرفته بشه و آمریکا به ایران حمله کنه، زیاده. ایران در حال فروپاشی است! مسئولان ایرانی تاکنون یک قدم برای آزادی شما برنداشتند. شما فراموش شدید. برای مسئولان ایران مرده یا زنده شما هیچ ارزشی نداره! اگه برای ایران مهم بودید، چرا شما بعد از جنگ این همه سال باید توی زندان باشید. از شما می‌ خوام به ما بپیوندید تا آینده‌ ای خوب و درخشان در عراق داشته باشید!”…

انتقاد نماینده پارلمان اروپا از حمایت غرب از مجاهدین خلق

… به گزارش گروه بین ‌الملل خبرگزاری تسنیم، کلر دالی، عضو ایرلندی پارلمان اروپا در یک سخنرانی در صحن این مجلس از سیاست ‌های کشورهای غربی در منطقه غرب آسیا و همچنین حمایت کشورهای غربی از گروه تروریستی مجاهدین خلق انتقاد کرد.
دالی گفت: عوامل اصلی بی ‌ثباتی در منطقه موسوم به خاورمیانه اروپا و استعمار فزاینده آن بوده است. از زمان جنگ‌ های صلیبی، مردم در آنجا (خاورمیانه) حق دارند از دیدن ما حالشان بد شود. بریتانیا و فرانسه، وقتی که مرزهای منطقه را ترسیم کردند بی‌ثباتی را در آنجا ایجاد کردند… آیا جنگ ایران و عراق برای امنیت خوب بود؟ آیا حمایت از مجاهدین خلق ما را غرق افتخار کرد؟….

رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت نهم

زندگی برده وار و ربات گونه

… پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال 1380 و غلط از آب در آمدن تحلیل هایی که رجوی درباره آن داده بود، موجی از مسأله داری در بین همه شکل گرفت. رجوی به جای آن که اشتباه خودش را بپذیرد، این نشست ها را راه انداخت و همه را متهم کرد که طعمه وزارت اطلاعات ایران هستند مگر آن که از «نشست های طعمه» عبور کنند.
… او گفت از این پس کافی نیست که هر فرد از خودش انتقاد بنویسد (تا آن زمان هر فرد می بایست برای نشست روزانه موسوم به عملیات جاری، بسته به تعداد مشخص شده که حتی تا 40 مورد هم می رسید، از خودش فاکت انتقادی روزانه می نوشت و به نشست می آورد) بلکه باید نسبت به افراد اطراف خودش هم انتقاد داشته باشد. او گفت که از این پس شما باید بحث 30 – 70 را اجرا کنید یعنی 30 درصد حواس تان به خودتان باشد و 70 درصد دیگر معطوف به افراد اطراف تان باشد. رجوی ها با این کار فشار برای دشمن نمودن اعضا با هم را افزایش دادند.
… رجوی ها همه گونه ارتباط عاطفی فرد با دنیای بیرون را حرام و ممنوع اعلام کردند. تا آن زمان هیچ عضوی حق نداشت احساس و عاطفه ای نسبت به پدر، مادر، زن، فرزند و سایر بستگان داشته باشد. اما از آن پس اعضای فرقه حتی از داشتن رابطه دوستانه و عاطفی با هم نیز منع شدند. به قول مریم قجر همه عاطفه و علاقه و عشق افراد بایستی از آن رهبری عقیدتی یعنی رجوی باشد و هیچ کس چه در خفا و چه در آشکار حق هیچ کاری به منظور برقراری ارتباط عاطفی با غیر از رجوی را نداشت. این موضوع شامل همه می شد، زن و مرد، مسئول و تحت مسئول، . . . حتی اگر اعضا در درون به این موضوع اعتقاد نداشتند باز هم مجبور به پذیرفتن آن بودند. اگر مسئولین فرقه متوجه می شدند که فردی خلاف این رفتار می کند شدیداً در نشست جمعی با او برخورد می کردند که بعضاً این برخورد ها منجر به توبیخ و تنبیه بدنی هم می شد….

تاسیس و اعلام فعالیت انجمن ها، ادعای مضحک فرقه رجوی

… در 30 خرداد سال 1360 و به دنبال اعلام مبارزه مسلحانه از طرف رجوی بسیاری از این جوانان نگون بخت در تیم های نظامی سازماندهی شده و دستشان به خون بسیاری از هموطنان بی گناهشان آغشته شد و خود آن ها هم در جریان درگیری های مسلحانه با نیروهای نظامی ایران کشته شدند و تعداد دیگری که توانسته بودند جان سالم به در ببرند سال هاست که در تشکیلات این فرقه در اسارت به سر برده و از هر گونه حق آزادی تماس با خانواده هایشان و یا ورود به دنیای آزاد محروم هستند
اکنون با گذشت نزدیک به 43 سال، سرکردگان فرقه رجوی بار دیگر به این حربه پوسیده متوسل شده اند. آن ها که ید طولایی در عوام فریبی و جعل واقعیت دارند در گذشته هم با اعلام تشکیل ستاد داخله در قرارگاه بدیع در خاک عراق که فرماندهی آن با مهدی برایی (احمد واقف) مسئول ستاد اطلاعات وعملیات بود و تمامی عملیات های آن از داخل خاک عراق و حمایت میدانی استخبارات عراق طراحی و در شهرهای نواحی مرزی انجام می شد چنین وانمود و تبلیغات می کردند که گویا ستاد داخله و فرماندهی نظامی آن در داخل خاک ایران است و عملیات توسط آن ها سازماندهی و اجرا می شود….

*چهارشنبه 9 آذر

در این روز مجموعاً 5 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

خانم رجوی مارک زدن به جدا شده ها چاره کار نیست

“ستاد اجتماعی داخل کشور” بعد از پیروزی انقلاب در سازمان بنا نهاده شد و مسئول وقت آن محمد ضابطی بود که در جریان درگیری 12 اردیبهشت سال 61 کشته شد .
کار این ستاد بیشتر فعال کردن نسل جوان و به کارگیری آنان بوده است اما وقتی سازمان در عراق مستقر شد کارشان ارتباط گیری با نیروهای آزاد شده و وصل کردن و در نهایت اعزام نیروها به عراق، ارتباط گیری با کانال های خود در داخل کشور برای تهیه اطلاعات و انتقال آن به سازمان بود. سعی می کردند با جذب خانواده هایی که برای ملاقات به اشرف می آمدند و فعال کردن شان در داخل کشور اطلاعات جدیدی به دست بیاورند. در ضمن در این مسیر از قاچاقچیان هم استفاده می کردند و به آنان مأموریت می دادند که از فلان منطقه و یا فلان شخص اطلاعات جدید وی را گرفته به سازمان انتقال دهند.
در یک کلام در دوره حکومت صدام کار ستاد اجتماعی سازمان دریافت اطلاعات و انتقال به اداره مخابرات عراق بوده است. در حال حاضر هم به عنوان ارتش سایبری و با پوش جعلی سعی می کنند از درون کشور اطلاعات جمع کنند.
… در مورد افشاگری آقای شاهسوندی باید عنوان کرد رجوی هیچ وقت تحمل یک انتقاد را ندارد و هر کسی که روی این مسأله انگشت بگذارد تا آخر عمر باید مورد توهین و ناسزا قرار بگیرد چون طی این سال ها و در مقاطع مختلف شاهد بودیم هر موقع هر جدا شده ای حرفی از مناسبات ضد بشری رجوی زده مورد توهین و ناسزا قرار گرفت….

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت سی و هفتم

شروع زندگی سنگری تا سقوط صدام

… در قطعنامه 1441 شورای امنیت از عراق خواسته شد تا با بازرسان سازمان ملل همکاری کند و در جهت شفاف سازی برنامه های تسلیحات کشتارجمعی خود همکاری نماید. این قطعنامه ضمن اشاره به نقض فاحش قطعنامه پیشین شورای امنیت از سوی عراق، این کشور را ملزم نمود با بازرسان سازمان ملل همکاری کند و هشدار داد چنانچه ظرف مدت سی روز دولت عراق به تعهدات خود عمل نکند، باید منتظر عواقب سخت و وخیم باشد.
عصر روز ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۱ و با تاریک شدن هوا و با شروع اولین شلیک نیروهای آمریکایی به بغداد، یگان های موسوم به ارتش های سوم و یازدهم مجاهدین با ستونی از زرهی قرارگاه علوی (مخفیگاه سابق صدام) را ترک کردند….

جشن سالروز استقلال آلبانی در انجمن آسیلا

… به مناسبت صد و دهمین سالگرد استقلال آلبانی از امپراطوری عثمانی و هفتاد و هشتمین سالگرد رهایی آن از فاشیسم، با حضور مدیر انجمن آسیلا برگزار شد، دکتر داشامیر مرصولی در سخنرانی کوتاهی ضمن تبریک روز استقلال آلبانی، از عدم حضور مدیر ایرانی انجمن، حسن حیرانی و پنج تن دیگر از اعضای انجمن، غلامرضا شکری، مهدی سلیمانی، علی هاجری، حسن شهباز و مهدی سلیمانی، به دلیل کارشکنی های مجاهدین خلق، ابراز تاسف کرد. او و دیگر اعضای آلبانیایی حاضر در جلسه، ابراز امیدواری کردند که بزودی جشن آزادی این افراد را همراه با سالروز رهایی آلبانی از فاشیسم جشن بگیرند….

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا