اقداماتی که مجاهدین خلق اخیراً انجام می دهند با انگیزه کسب وجهه و جذب مردم متدین ایران است. اما با توجه به سابقه بدی که مجاهدین خلق در اذهان مردم ایران از خود بر جای گذاشتهاند، تأثیرگذاری اینگونه اقدامات بعید به نظر میرسد. نگاهی به سوابق مجاهدین خلق و برخی اقدامات آنها در این زمینه می تواند روشنگر باشد.
سازمان مجاهدین خلق سازمانی التقاطی است، بدین معنا که بین اسلام و تفکر مارکسیستی جمع نموده است. این التقاط بدین جهت است که از نظر آنها اسلام تنها دینی است که به درد عبادت میخورد، اما علم مبارزه و علم اداره نیست، و لذا مارکسیسم را برای مبارزه با رژیم پهلوی و بعد از سرنگونی، برای اداره کشور، انتخاب کردند. یعنی آنان اعتقادی به اسلام به عنوان یک مکتب و یک دین جامع ندارند. گرچه پناه بردن آنان به دامن امپریالیسم که روزی شعار مبارزه با آنان را سر میدادند، خود دلیلی بر بی بند و باری فکری آنان است.
آنچه مجاهدین خلق را به طمع انداخته، دو چیز است. بی اطلاعی نسل جدید جامعه ایران از سوابق مجاهدین خلق. نمونهاش اینکه در اغتشاشات اخیر عدهای با مجاهدین خلق ائتلاف کردند و یکی از شعارهایشان “زن، زندگی، آزادی” بود، با اینکه مجاهدین به هیچ یک از این سه پایبندی ندارند. 43 سال است که زنان را مجبور به پوشش اجباری همسان کردهاند، هرگونه آزادی را از نیروهای خودشان سلب کردهاند.زندگی را برای همه نیروهایشان تبدیل به جهنم کردهاند، نمونهاش کسانی که اکنون از آنان جدا شدهاند. دیگری تکیه بر ضعف حافظه تاریخی عدهای از مردم ایران که ممکن است جنایات این سازمان را به فراموشی سپرده باشند. بر این اساس، جهاد تبیین بر افراد آگاه و صاحبان رسانه در مورد جنایات این سازمان جهنمی، ضد دینی و ضد بشری امری لازم و واجب است. نکند که بار دیگر این سازمان موفق به تباه کردن بخشی از جوانان مسلمان ایرانی شود.
مجاهدین خلق البته این ادعا را میکنند، ولی آنها سهم قابل ملاحظهای در انقلاب نداشتند، تمام فعالیتهای قبل از انقلاب آنها به انفجار دو سه دکل برق، دستبرد به بعضی بانکها و ترور یک آمریکایی محدود شد، که تقریبا نوع افراد آنها نیز شناسایی و زندانی شدند ضمن اینکه تا دی و بهمن 57 در زندان بودند. در روز 21 و 22 بهمن هم کارشان تنها غارت پادگانها و سرقت اسلحه بود که همه آنها را هم در دهه 60 علیه مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی به کار گرفتند. لذا مجاهدین خلق سهم قابل توجهی در انقلاب نداشتند تا کسی انقلاب آنان را دزدیده باشد. در عوض این آیت الله خمینی ، روحانیون مبارز و متدینین بودند که موفق به بسیج مردم بر ضد رژیم و کشاندن آنها به خیابانها شدند. و این مجاهدین خلق بودند که سر سفره آماده نشستند و نمک را خورده و نمکدان را شکستند.
رفتار مجاهدین خلق قبل از انقلاب در خانههای تیمی که پسر و دختر زیر ماسک خواهر و برادر در کنار هم میخوابیدند، عملی خلاف دین و شرع بود. سابقه ترور 17 هزار نفر از مردم بیگناه ایران، عملی کاملاً ضد دین بود که مجاهدین خلق در دهه 60 انجام دادند. مجاهدین خلق با رژیم متجاوز عراق از سال 60 تا زمان سقوط صدام همکاری می کردند،این رفتار آنها، عملی مخالف شرع و حاکی از خیانت به دین و مملکت بود. از دیگر اقدامات بی رحمانه مجاهدین خلق این بود که آنها اقدام به سرکوب انتفاضه مردم عراق، کشتار و زنده به گور کردن تعداد زیادی از کردهای عراق کردند که این عمل آنها اخلاق و انسانیت بود. مجاهدین خلق حتی از کشور اسلامی ایران برای کشورهای غیر مسلمان و غربی جاسوسی می کردند، در صورتی که جاسوسی و دادن اخبار دروغ به آنان، عملی خلاف دین است.
مسأله طلاق و ازدواج ایدئولوژیک که طی آن مریم رجوی از”مهدی ابریشمچی” شوهر سابقش جدا شد و بدون نگهداشتن عده با مسعود رجوی ازدواج کرد، عملی خلاف شرع است و بر اساس احکام شرعی مریم به مسعود حرام ابدی است و ادامه رابطه آنها طی چندین سال هیچ توجیه شرعی و عرفی نداشت و ندارد. آنها حتی در اقدامی بی رحمانه زنان را از همسرانشان و فرزندان را از والدینشان جدا نمودند که منجر به فروپاشی خانوادهها شد. این اقدام مجاهدین خلق عملی خلاف اخلاق و مصداق بارز ظلم بود.
مجاهدین خلق دید ابزاری نسبت به زن دارند. تشکیل حرمسرا توسط مسعود رجوی و ازدواج همزمان با چندین زن مبین این مسأله بوده و عملی خلاف حقوق زن محسوب می شود. کمک گرفتن از خوانندگان و رقاصههای بی بند و بار، عملی خلاف شرع و حاکی از اعتقاد به این اصل خلاف شرع است که “هدف وسیله را توجیه میکند”. انجام عزاداری با نوحه خوانی یک زن در بین مردان، هیچ گونه توجیه شرعی ندارد ولی مجاهدین خلق در عزاداری های خود این عمل خلاف شرع را انجام می دهند.
نماز جماعت مختلط بدون رعایت حریم شرعی، آن هم به امامت دلقکی به نام مجید معینی که روزی لباس روحانیت را به تن دارد و روز دیگری با ریش تراشیده و کراوات امام جماعت، میشود، خلاف شرع دیگری است که توسط آنان انجام گرفت. لذا با سوابقی اینگونه، بسیار بعید است که منافقان بتوانند در بین ایرانیان برای خود وجههای کسب نمایند.
یادداشت از حجت الاسلام والمسلمین “مصطفی اسکندری”، محقق، پژوهشگر حوزه و از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه
خبرنگار گروه اندیشه – خبرگزاری شبستان