سایت های فرقه مجاهدین خلق در تاریخ 25 تیرماه یکبار دیگر مرحوم مسعود رجوی را نبش قبر کرده و از قول او نوشتند: “گشتهای ارشاد ارتجاع را درهم بکوبید! آنقدر که قیام دوباره شعله ور شود.” من در این مقاله موضوع بحثم درست و یا غلط بودن نحوه فعالیت گشت های ارشاد و دفاع از عملکرد آنها نیست. بلکه می خواهم به یک تناقض شکل و محتوا اشاره کنم و دروغ بودن محتوایی مخالفت رجوی و به فعالیت های ضد حقوق فردی در تشکیلات مجاهدین خلق اشاره داشته باشم.
سابقه تشکیل اشخاص و نهادهایی با موضوع کنترل رفتار و مناسبات اجتماعی اعضا و بخصوص زنان به بعد از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین خلق برمی گردد که تحت اجبار رجوی بحث طلاق در مناسبات درونی بعنوان یک ضرورت مبارزه برای سرنگونی جاری و صدها زن و مرد از یکدیگر جدا شدند. از آن پروسه به بعد زن و شوهران سابق به یکدیگر نامحرم و به رجوی محرم شدند. مردان و زنانی که تا قبل از این زن و شوهر بودند با فتوای وقیحانه رهبری عقیدتی، خواهر و برادر محسوب میشدند و تحت هیچ عنوان حق نداشتند مناسبات اجتماعی و عاطفی گذشته را داشته باشند.
رجوی از آنجاییکه هیچگاه به اعضا اعتماد نداشت برای اینکه آنها در جریان فعالیت های روزمره کاری ارتباط عاطفی برقرار نکنند و بقول خودش انقلاب خواهر مریمش سوراخ نشود برای هر زن و مرد یعنی زن و شوهران سابق یک فرد کنترل کننده تعیین کرده بود که در طول روز رفتار و برخوردهای آنها را رصد و گزارش کنند. یعنی اشخاص و ارگانی با اختیارات بسا گسترده.
در یک مورد مامورین او گزارش کردند که یکی از اعضای مرد بدون اینکه ضرورتی داشته باشد با همسر سابق خود سلام و احوالپرسی و خوش و بش کرده است. بدستور فرماندهان رجوی این عضو مرد نگون بخت را در کتابخانه بمدت دو ساعت حبس و به ضرب و جرح او پرداختند بطوریکه خون از دهان او جاری و تمامی دکمه های پیراهن فرم او کنده شده بود. در حالیکه جرم او فقط سلام و احوالپرسی و لبخند به همسر سابقش بود که بزعم گشت های رجوی خیانت به مسعود و خدشه دار کردن امضای محرمیت تلقی شده بود.
بدستور و با کنترل گشت های رجوی رانندگان تانکرهای خدماتی آب و یا تخلیه فاضلاب حق نداشتند به محدوده آسایشگاهها و زندگی زنان عضو وارد شوند. آنها 500 متر قبل از رسیدن به محدوده محل استقرار زنان می بایست تانکر را در آن محل پارک و خودشان دور میشدند تا یکی از زنان تانکر را تحویل گرفته و بعد از اتمام کار در همان محل قرار دهد تا راننده مرد مجددا تانکر را سوار شده و به محل مورد نظر برای تخلیه ببرد.
بعداز جداسازی جنسیتی محل های استقرار و سالن های غذاخوری پمپ بنزین ها هم در پادگان اشرف جداسازی شده بود و مردان و زنان می بایست طبق توصیه گشت های کنترلی انقلاب مریم هر کدام در زمانبندی خاص خودشان اقدام به سوخت گیری می کردند. گشت های ایدئولوژیکی رجوی در گرمای کشنده عراق و در پادگان اشرف به زنانی که سوار بر خودرو بودند اجازه نمی دادند عضو مردی که در زیر آفتاب منتظر خودرو برای رسیدن به محل کار و یا استقرارش بود را سوار کرده و به مقصد برسانند! مبادا احساسات و عواطف آنها تحریک شده و به سمت یکدیگر کشش پیدا کنند و در بهترین حالت می بایست آن مرد عضو در قسمت باری عقب و زیر تیغ آفتاب می نشست!
گشت های عقیدتی رجوی به یک مرد اجازه نمی دادند به تنهایی به اتاق کار مسئول زن برود و حتما باید یک نفر مرد دیگر او را همراهی کند که به این فرد هرز می گفتند یعنی تضمین کننده سلامتی ایدئولوژیکی فرد در مقابل بخارات جیم (تمایلات جنسی). گشت های عقیدتی انقلاب مریم اعضای مرد را توجیه کرده بودند که نباید یک کتاب و یا خودکار را مستقیم بدست مسئول زن بدهند مبادا نوک انگشتان با یکدیگر تماس پیدا کند و بعد آن زن و مرد بدنیای عاطفی و احساسی گذشته برگردند و فاتحه انقلاب خواهرمریم خوانده شود.
ورود زنان به مسابقات ورزشی 30 مهر ممنوع بود. با توجیه و تهدید گشت های ایدئولوژیکی رجوی زنان حق نداشتند جلوتر از مردان حرکت کنند. در سالن های غذاخوری و در مناسبت هایی که دیگر مجبور به مختلط کردن زنان با مردان می شدند مردان حق نداشتند روی صندلی و روبرو و چشم در چشم زنان بنشینند و حتما باید در منتهای بی ادبی و خارج از عرف ارزش های اجتماعی پشت به زنان بنشینند و هزاران مورد دیگر که از حوصله این بحث خارج است. حالا از رجوی بانی و باعث چنین مناسبات عقب مانده و بشدت قرون وسطایی باید پرسید آیا بهتر نیست مقدمتا بخاطر این عملکردهای ضدانسانی و اجتماعی دهان کثیف خودت و عواملت را در هم بکوبی ؟!
اکرامی