پس از چند ماه آموزش در اواخر تابستان ۱۳۷۰، اعلام شد که ارتش بایستی برای یک رژه بزرگ در مهرماه آماده شود و باز هم شرایط سخت و طاقت فرسای دیگری شروع شد.
نفرات یک ماه به طور شبانه روزی در تمرینات و آماده سازی زرهی و متعلقات نظامی برای رژه بودند. تمام خودروهای نظامی فرسوده رنگ زده و تعمیر شدند. تعداد زیادی جنگ افزار از جمله چند تانک تی ۷۲ و خمپاره انداز از ارتش عراق به امانت گرفته شد. خیابان ۱۰۰ که در وسط قرارگاه بود گسترش پیداکرد.
این خیابان به حالت اتوبانی تبدیل شد و مهندسی به نام لبیب به صورت شبانه روزی با هزینه هر مترمربع ۷۰ هزار دینار اقدام به ساخت مساحتی با وسعت ۴۰ هزار مترمربع نمود، شبانه درختهایی از محلهای دیگر به خیابان ۱۰۰ منتقل می شدند که آن منطقه هرچه زیباتر و بزرگتر شود. طول و عرض خیابان نیز اضافه شد، طول خیابان به ۵ کیلومتر گسترش پیدا کرد. در انتهای آن نیز میدانی جدید بنام میدان “سین” بنا شد که در وسط آن یک آرم فلزی شبیه پرچم ایران با سه رنگ سفید و سبز و سرخ تعبیه شد. دو ماشین لند کروز برای سان دیدن آماده و مجهز شدند. چندین یگان خاص در تمرینات به عنوان یگان های نمونه شبانه روز در حال تمرین و آموزش رژه بودند و علاوه بر آن همه یگانها برای تمرینات رژه با انواع سلاحها آماده می شدند.
همه نیروها برای یک رژه بزرگ در مهرماه ۱۳۷۰ به بهانه سالروز انتخاب مریم عضدانلو به عنوان مسئول اول آماده شدند تا هرچه بیشتر امکان داشت انقلاب جدید و مریم عضدانلو را برجسته تر کنند. مجاهدین می خواستند نمایشی صورت دهند که بگویند هنوز وجود دارند و ضمن اینکه تبدیل به یک ارتش مکانیزه و کلاسیک و مدرن شده اند و از شکل چریکی عملیات های تروریستی فاصله گرفته اند، رژه ای از ارتش در مقابل خبرنگاران خارجی به نمایش گذاشته شد و برای این روز تعداد زیادی از اعضای شورای ملی مقاومت و هواداران نزدیک در خارج کشور و همچنین خبرنگاران خارجی نیز دعوت شده بودند که هر چقدر می توانستند ابعاد رژه و خبر آن را گسترش دهند.
از آنجایی که تعداد نیروهای سازمان محدود و مقدار سلاحها چند برابر نفرات بود تقریبا خیلی از نفرات سه بار در رژه شرکت نمودند به این ترتیب برنامه ریزی شده بود که در مرحله اول عبور یگانهای پیاده نمونه انجام شود و نفرات به صورت یگانهای به ظاهر بزرگ با انجام رژه از جلوی جایگاه رد شوند این نفرات پس از رسیدن به انتهای خیابان با سرعت به وسیله خودروهای آیفا که در آنجا آماده بود مجدداً به ابتدای خیابان منتقل می شدند سپس برای بار دوم سوار بر زرهیها شده و به عنوان خدمــه زرهی ها یک بار دیگر در خیابان ۱۰۰ رژه می رفتند نفرات برای بار سوم به انتهای خیابان منتقل و در خودروهای دیگر سوار شده و رژه می رفتند تا قدرت نمایی سازمان تحقق یابد.
بعد از پایان رژه آموزش های نظامی کلاسیک در کل سازمان گسترش پیدا کرد سازمان افراد را به سیستم نظامی اش امیدوار کرده بود و فرصت مناسبی برای ادامه بحثهای انقلاب درونی ایجاد کرد. طبق برنامه جدید، می بایست تمامی اعضای ارتش انقلاب کرده باشند. در این راستا نشست های انقلاب برای لایه های پایین تر شروع شد و در مدتی کوتاه تمامی افراد سازمان وارد نشستهای انقلاب شدند. در زمان ورود، بحثها فشرده و بخشی از سخنان رجوی که ممکن بود دافعه برانگیز باشد از نوارهای تنظیم شده حذف گردید. پس از اتمام دوره کلاسها که نوارهای ویدئویی جلسات انقلاب را برای نفرات می گذاشتند مسعود رجوی اقدام به برگزاری نشست عمومی ده روزه به صورت حضوری نمود. وی می خواست بحثهای بند الف انقلاب را در بین همه اعضا سراسری کرده و هر طور شده بند”الف” و بحث طلاق را در کل ارتش پیش ببرد. در همین جلسات طولانی که برگزار می نمود علاوه بر توضیحات کلی صراحتا به همه اعلام کرد که تمام اعضای مجاهدین و ارتش آزادی بخش باید انقلاب کرده و از این بحثها عبور کنند. وی می گفت دیگر جایی برای افراد انقلاب نکرده در درون ارتش وجود ندارد و حائل بین شما و مبارزه همسرانتان هستند که بخش عظیم انرژی شما را می برند. بایستی برای یک دوران، من را در قلب خود جای داده و دوست داشته باشید و به جز کسی که رهبر شماست به هیچ چیز و هیچ کس فکر نکنید. این باعث آزاد شدن انرژیهای شما می شود و به این شکل می توان به سرنگونی سیستم ایران رسید. در حالی که شما به فکر خانه خانواده و زن و شوهر باشید انرژیهای شما به طور کامل آزاد نیست و نمی توانید مبارزه کنید.
این بحث ها برای همه راحت نبود و به میزانی ریزش نیرو در بین اعضا شروع شد و تبعات آن در آینده بیشتر نمایان گردید. تعدادی از نیروها که نمی توانستند از همسرانشان جدا شده و یا این بحث را بپذیرند، کم کم از مناسبات خارج شده و بعضاً به خارج کشور منتقل شدند. ولی ضربه اصلی که هر سال نمود بیشتری پیدا میکرد در بحث عضوگیری سازمان بود به علت اینکه از آن تاریخ به بعد شرط ورود به سازمان پذیرفتن بند الف انقلاب و جدا شدن از همسر شده بود. تعداد نفرات ورودی سازمان به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کردند و شرایط سختی پیش آمده بود. در نشست های درونی تر رجوی بعداً خودش اذعان کرد که انتظار شرایط سختتری را داشته ولی پیشبرد بحث راحت تر انجام گرفته است. بعد از حمله و بمباران آمریکا بهانه برای بحث انقلاب بیشتر و در جلسات اعلام می شد که دیگر امکان داشتن خانواده و زن و فرزند در عراق امکان پذیر نیست و شرایط جنگی بر منطقه حاکم است. نفرات نیز تحت تأثیر شرایط ایجاد شده راحت تر این بحثها را قبول و تقریباً تمامی نفرات فکر می کردند دوران پیش رویشان موقت است و به زودی خاتمه می یابد و دوباره وضعیت به روال سابق بر خواهد گشت.
برگرفته از کتاب سراب آزادی
نوشته مریم سنجابی، مسئول پرونده های پرسنلی و عضو اسبق شورای رهبری فرقه رجوی