فاجعه انسانی در کمپ مجاهدین خلق و لاف های ناتمام رجوی

در قرن حاضر که صاحب نظران و اندیشمندان سیاسی بر این باورند که اقدامات حقوق بشری در سطح جهان منجر به لغو برده داری در برخی گروهها و جنبش های خشن گردیده، اما از سالها پیش در مقر مخوفی بنام کمپ اشرف در 68 کیلومتری شمال بغداد در عراق، نوعی برده داری پنهان نه به مثابه یک نمود و واقعیت بیرونی بلکه در قابلیتی درونی در اذهان اعضای نگون بخت مجاهدین توسط مسعود رجوی پایه گذاری گردید و اهداف انسانی و آزادی برای تمامی اعضای گرفتار به خواستگاهی دست نیافتنی تبدیل شد.
مسعود رجوی به واسطه شگرد های فرقه ای و ابزارهایی مانند نشست های عملیات جاری، غسل هفتگی و … با سلطه گری محض، تفکرات و جسم اعضاء را تسخیر و به زنجیر کشید و همه آنها را از سیر عظیم تکامل بازداشت. مناسبات خشک و بسته مجاهدین به لجن زاری تبدیل شد که رشد در آن متوقف می شود.

مرگ های مشکوک و پی در پی برخی از اعضای فرقه در تابستان امسال در کمپ اشرف 3 در آلبانی از مصادیق برده داری است. منطق رجوی بر این واقعیت استوار است: “مرگ حق است اما برای همسایه” در نمایش و لاف جدید رهبر مجاهدین که با انتشار خبر محاکمه سران فرقه مصادف بود گفته است مفتخر است که در لیست اول اعدامی ها به عنوان یک مجاهد اعدام شود! این ادعا آنقدر مضحک و تکراری شده است که دیگر خود اعضای فرقه نیز از شنیدن آن دچار انزجار می شوند. مسعود و مریم رجوی در سرفصل های تاریخی اثبات کردند که دروغگویی بیش نیستند. در نشست های دیگ و سلسله نشست های طعمه در مقر باقرزاده در حالی رجوی زندانیان سابق سیاسی را که پس از آزادی به آنها اعتماد کرده بودند بابت اینکه چرا در دوران زندان اعدام نشدند مورد مواخذه و باز جویی قرار داد که هرگز اجازه نداد کسی از او بابت اینکه در زمان شاه و پس از دستگیری و محاکمه اعدام نشد سئوالی مطرح کند؟! زمانی که تقریبا 99 درصد اعضای مرکزیت سازمان اعدام شدند.

باید از رجوی سئوال کرد:
چرا قبل از تهاجم نیروهای آمریکایی به عراق، خودت و زنت مریم از عراق گریختید و اعضای بخت برگشته را در میان خون و آتش تنها گذاشتید؟
چرا قریب به بیست سال است زندگی ذلت بار مخفی را پیش رو گرفتی ؟!
چرا در حالیکه همسر اولت اشرف به همراه فرزند شیر خواره ات در خانه تیمی با خطر جدی مرگ رو به رو بودند با لباس مبدل زنانه از ایران فرار کردی؟
چرا مهدی افتخاری، پرویزاحمدی، قربانعلی ترابی، یاسر اکبری، خدام گلمحمدی، ناصر محمدی و …. را به قتل رساندی و هزاران چرایی که پاسخی برای آنها نداری.

در این میان تنها اعضای گرفتار هستند که به مرور زمان قربانی مطامع ضد انسانی رجوی می شوند و رهبر مجاهدین صرفا و هر از گاهی سر از سوراخ موش بیرون آورده و اظهار وجود ناچیزش را به رخ می کشد. اما تاریخ اینگونه که رجوی مایل است پیش نخواهد رفت. وضعیت کنونی تشکیلاتی درون مناسباتی مجاهدین در این روزها دیدنی است. ایدئولوژی مجاهدین، انقلاب مریم با بندهایش دیگر موضوع جلسات و نشستها نیست، دعوا بر سر آن است که چرا مریم رجوی سرکردگان تراز اول را که در لیست محاکمه قرار دارند میخواهد به کانادا و اروپا فراری دهد و گویا ترفندهای دجالانه رجوی دیگر کار ساز نیستند. به پایان خط فرقه ای بنام مجاهدین خلق در حالی نزدیک و نزدیکتر می شویم که تراژدی و فاجعه غم انگیز انسانی کمپ اشرف هر انسان شریفی را برای مقابله با پدیده شوم رجوی وا می دارد.

صمد اسکندری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا