کارشناس سیاسی از نوع فرقه ای

حکایت  کسانی که با دستور تشکیلاتی رجوی، بعنوان “کارشناس سیاسی”! به برنامه پرونده آورده می شوند و متن های تکراری همیشگی را از روی تابلو می خوانند، حکایت همان ادم ناشی است که سرنا را از سر گشادش می زند.

به جز شکنجه گران و زندانبانان، اغلب کسانی که در سیمای کذاب مجاهدین جلوی دوربین آورده می شوند، عموما افراد مسئله داری هستند که در تشکیلات باصطلاح  قلوس (انگشت اضافه یا همان انگشت ششم – این اصطلاح در سازمان به کسی گفته می‌شود که همخوان با سیستم نیست و اضافی احساس می‌شود و ضوابط و مقررات را چندان جدی نمی‌گیرد و به این معنا که بار اضافه برای تشکیلات است. ) شدند و برای اینکه آنها را در تشکیلات ماندگار کنند، اینگونه آنتنی می کنند تا سودای جدایی و رفتن را فراموش کنند. اما در غفلت هستند که در آینده نزدیک همین کارشناسان! هم غزل جدایی از تشکیلات را خواهند خواند.

این بار هم دو تن از سر و ته تشکیلات را آوردند تا با محکوم کردن و فحاشی و تهمت زدن علیه یک محقق خارج نشین ، بلکه آنها را به نوک قله! بیاورند.( نوک قله بودن اصطلاحی در سازمان است که یعنی این فرد کاملا مطیع و تشکیلاتی شده است و در حقیقت مثل یک ربات کور وکر، فقط فرامین را اجرا می کند ) . محمد تسلیمی و جاهد معدومی دو تن از کسانی هستند که این بار در برنامه مارک زنی “پرونده ” فراخوانده شدند تا به خیال سران تشکیلات با موضع گیری علیه مجید تفرشی، بلکه سرپاشده و سرموضع بشوند.

جاهد معدومی کودک سربازی است که درسال 1376 به عراق کشانده شد، او از کودکانی بود که به اروپا گسیل شده بود و از قربانیان فرقه رجوی است که ایران را هم بعید می دانم دیده باشد، ایشان در حالی به کارشناسی در مورد مسائل ایران مامور شده است که هیچ تحصیلات آکادمیک ندارد، هیچ تخصص اجتماعی و سیاسی هم ندارد و از کودکی یا در مهد کودک مجاهدین بوده است و یا در اروپا در خانه تیمی زندگی کرده است و بعد هم که به عراق آمده و در حصارهای بسته فرقه زیسته است و هیچ دسترسی هم به فضای مجازی نداشته و متاسفانه همیشه در اسارت بوده است. که یک شبه کارشناس سیاسی شده است. حداقل وقتی هم از روی نوشته صحبت هایش را می خواند بدلیل تمرین کم، چند بار دچار لکنت شد، او در حالی از باند روحانی صحبت می کند که شناخت او همیشه محدود به داده های بسته درون تشکیلاتی بوده است، من که او را از نزدیک می شناختم گفته هایش مال او نیست و صحبت های او همه دیکته شده نفرات دیگری است که ناشیانه هم به هم وصل شده است، واژه هایی چون :” مقاومت سازمان یافته “، “پروپاگاندا”، ” ماله کشی جنایات رژیم”، “ورژن رژیمی”، ” خط مماشات با نظام “، ” بی بی سی فارسی”، ” قیمت را از مردم ایران می گیرند”، ” برانداز”، ” آلترناتیو دمکراتیک ایران ” … قربانیان در فرقه رجوی از تمام مواهب زندگی عادی ، سالهاست که محروم شدند و همیشه در حسرت یک زندگی معمولی هستند. شناخت و تحلیل انسان ها و دنیای سیاست یک علم است، اگر ما به کسی می گوییم که فرد خائنی است، هرگز نباید بدون شنیدن صحبت های رو در روی او، قضاوت ناعادلانه کنیم، من نمی دانم این کارشناسان که هیچ دسترسی آزاد هم به فضای رسانه ای و سیاسی ندارند، چگونه وجدان خودشان قبول می کند که از روی نوشته و نظرات دیکته شده ، فردی را محکوم کرده و رای هم صادر کنند؟ البته برای ما که سیاست های داخلی این فرقه را می شناسیم، همه می دانیم که در سازمان کسی به اختیار و انتخاب خود کاری را نمی کند، همه چیز در سازمان جبر و اجبارات بنده ساز است .
امیدوارم در آینده نزدیک شاهد انتخاب جدید جاهد معدومی در زندگی اش باشیم و او به دنیای آزاد قدم بگذارد.

محمدرضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا