درخواست همسر رضا علی میرزایی از مجامع بین المللی

در طول گردهمایی خانواده ها در گلستان که شور و شوق عجیبی در بین خانواده ها حاکم بود و هر خانواده ای دوست داشت از وضعیت فرزند خود و یا برادر و یا خواهر و یا پدر و مادرش بپرسد و جویای حالش شود، همسر رضا علی میرزایی که بهمراه نوه اش به این جمع دوستانه آمده بود، ساکت بود و فقط گوش میداد و فقط لحظه ای که حمیدمحمد آتابای گفت که با رضا علی میرزایی دوست بوده و او را از نزدیک میشناخته، اشک در چشمانش جمع شد و به فکر فرو رفت. شاید به این فکر می کرد که میتوانست بجای خبر گرفتن از حال و روز رضا علی میرزایی، با خیالی آسوده در خیابانهای شهر بهمراه نوه اش قدم بزند و از آن لحظات لذت ببرد.

همسر رضا علی میرزایی توانست بعد از آنکه سران سازمان ضد انسانی و خانواده مجاهدین خلق او را با افکار پوچ و پلید فریب دهند و برای بیش از 37 سال در اسارت خود نگه دارند، سه فرزند خود را بزرگ نماید و برای آنها در شرایط سخت زندگی هم پدر باشد و هم مادر و او آمده بود تا از مجامع بین المللی و نهادهایی که دستی در حقوق اولیه انسانها دارند، تقاضا نماید تا بتواند رضا را که عمر خود را در تباهی فرقه رجوی به بطالت گذارنده ، حتی شده برای یک ساعت ملاقات نماید و از حال و روز او جویا شود .

رضا علی میرزایی نزدیک به چهار دهه بدور از همسر و سه فرزندش و تحت شستشوی ذهنی و فشارهای روحی و روانی شدید سران فرقه رجوی بوده است. همسر رضا علی با چهره ای خسته از تمام مجامع حقوق بشری فقط یک خواسته داشت و آن ملاقات با همسرش بعد از 37 سال بود و این در جوامع امروزی مطلب سنگینی نیست که نتوان انجام داد! ولی سران ضد انسانی و خانواده رجوی چنین اعتقادی ندارند و آنها خانواده را دشمن درجه یک خود میدانند و بهمین خاطر تمام تلاش خود را برای دور نگه داشتن عناصر فرتوت خود از خانواده هایشان انجام میدهند ، ولی صبح صادق نزدیک است و رهایی اسیران دربند فرقه رجوی نزدیک تر.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا