حکم "کمیسیون گروههای ممنوعهی انگلستان" دربارهی خارج ساختن نام گروه تروریستی مجاهدین از لیست گروههای تروریستی، قبل از هرچه نشانگر آن است که باند به گل نشستهی رجوی، جز چند تن از نمایندگان اعیان دولت فخیمه که با مساعی آنان این حکم کسب گردید حامی دیگری ندارد.
مریم رجوی بلافاصله پس از صدور این حکم، با تشکر از لردهای انگلیس گفت:
« خوشبختانه نمایندگان پارلمان انگلستان با اقدام شجاعانه و تاریخی خود اجازه ندادند این لکه سیاه به نام مردم انگلستان ثبت گردد آنها درکنار مردم ومقاومت ایران قرارگرفتند. »
مجاهدین بهتر از این نمیتوانستند حد و اندازهی پایگاه تودهای و عدم مقبولیتشان در میان مردم ایران را نشان دهند! و بهراستی که وقتی چنین حکمی در کنار احکام تاریخی مردم ایران مانند ملی شدن صنعت نفت و اعلام تجاوزکار بودن صدام قرار میگیرد، حضیض ذلت و خواری دار و دستهی ضدایرانی رجوی نمایان میشود که حتی با استناد به رأی دادگاه میخواهد ضدایرانی بودنش را به دولت فخیمه ثابت کند، اما باز هم مورد قبول واقع نمیشود!
از سوی دیگر کمیسیون استیناف گروههای ممنوعه با استناد به انجام ندادن اعمال تروریستی از سال 2001 به اینسو، درخواست نموده است که آنها از لیست گروههای تروریستی خارج شوند!
آیا مجاهدین دست از تروریسم برداشتهاند؟ اگر برداشتهاند چرا صراحتاً آن را اعلام نمیکنند تا از لیست گروههای تروریستی سایر کشورها خارج شوند؟
آیا درصددند با استحالهی تدریجی و رنگ عوض کردن شرمگینانه، از جایگاه مزدوران مسلح صدام به جاسوسان افتخاری غرب تغییر شغل دهند، بدون آنکه هزینهی جنایاتشان را بپردازند؟
ربع قرن جنایت و خونریزی را کسی از یاد نخواهد برد و تعویض لباس و زدن لبخند باعث نمیشود که کسی ماهیت حقیقی این باند جنایتکار را فراموش کند، گرچه اگر بقایای رجوی با این ترفند هم بخواهند به زندگی خود ادامه دهند، خود گامی بهسوی تمدن و عقلانیت است و لاجرم ضرر نهایی را آنها خواهند کرد که تشکیلاتی را بر مبنای جهل و جنون و نظامیگری استوار کردهاند.
دیگر اینکه تلاشهای چندین و چند سالهی مجاهدین، حامیان و وکلایشان، برای استیناف و فرجامخواهی نشان میدهد که آنها گمان میبرند مشکلات و بحرانهایشان با خروج از لیست گروههای تروریستی حل خواهد شد! مشکل اصلی باند رجوی بیاعتباری سیاسی و عقبماندگی تاریخی آنها است که در وجه ضددموکراتیک و روابط فرقهای آنها متجلی شده و کمتر کسی را به حمایت از آنها راغب میسازد.
مشکل در فرهنگ خشونتی است که چه با انجام عملیات تروریستی و یا بدون آن، در هر موضعگیری سیاسی و اجتماعی این گروه بروز میکند، همانکه تنفر هر انسان آزاده و معقولی را برمیانگیزد.
این حکم نیز مانند حکم دادگاه بدوی اروپا، مدتی دستمایهی شعارها و دستافشانیهای ابلهانهی بقایای رجوی قرار خواهد گرفت، بدون آنکه آبی برای آنها گرم نماید.
حرف آخر اینکه خروج کامل از لیست گروههای تروریستی نه تنها در انگلستان بلکه از کلیهی لیستهای کشورهای جهان، شرایطی بهتر و مناسبتر از زمانی که حامیان زیادی در غرب داشتند، در ایران عملیات تروریستی انجام می دادند و حقوق و مزایا از صدام دریافت میکردند، نمیتواند فراهم کند. رهبری عقبماندهی مجاهدین باید پاسخ بدهد مگر در آن شرایط به کدامیک از دعاوی و ادعاهایش توانست جامهی عمل بپوشاند که اینبار بتواند؟