یکی از ترفندهای سازمان مجاهدین خلق برای جذب نیرو، فریب افراد جویای کار در ترکیه و برخی دیگر از کشورها بود. عوامل آدم ربای فرقه، با وعده کار پر درآمد و ویزای اروپا و زندگی مرفه ، افراد زیادی را فریب دادند و به عراق و کمپ اشرف کشاندند.
یکی از این افراد که گرفتار حیله های سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق شده است، آقای عبدالرحیم نظری است که با وعده شغل خوب و درآمد بالا گرفتار دلالان انسان مجاهدین خلق شد و سه سال از عمرش در سازمان پوسیده رجوی تلف شد. در این سه سال او شاهد رفتار غیرانسانی سران جنایتکار مجاهدین خلق با دیگر اعضا نیز بوده است. افراد بیگناهی که در دست رجوی جنایتکار اسیر بودند و او هر طور که دلش می خواست با آنها رفتار می کرد. از شکنجه و زندان و تحقیر و تحمیق گرفته تا حذف فیزیکی.
داستان زندگی یکی از جوانانی را که به دست عوامل رجوی ملعون در سال 1382 در عراق کشته شد از زبان عبدالرحیم نظری می شنویم:
در سال 1381 به دنبال کار و زندگی بهتر روانه ترکیه شدم. همسرم و فرزندانم را در شهرم تنها گذاشتم به این امید که شغل پردرآمدی پیدا کنم و امکانات و رفاه بیشتری برای آنها فراهم کنم. ولی متاسفانه در گردابی افتادم که رهایی از آن سه سال زمان برد.
آن طور که به ما گفته بودند برای گذراندن دوره ای سه ماهه باید به عراق می رفتیم. من تنها نبودم. سوار اتوبوس که شدم جوانی با من همسفر شد و در طول مسیر با هم گفتگو کردیم. از رؤیاها و اهدافمان گفتیم. او که خودش را محمدمهدی امیری معرفی کرد. کرد بود و اهل کرمانشاه. اشتیاق بسیار زیادی برای رسیدن به یک کشور اروپایی داشت غافل از اینکه روزگار بعد از مدت کوتاهی خط بطلان بر آرزوی او می کشد. آن موقع هیچ کدام نمی دانستیم در چه دامی افتاده ایم!
محمدمهدی امیری که همانند خودم برای دستیابی به کار در این مسیر قرار گرفته بود، بعد از رسیدن به پادگان نظامی اشرف و قرار گرفتن در موقعیتی که سران فرقه رجوی به وجود آورده بودند و تمامی آرزوهای ما را پایمال کرده و ما را زندانی خود کرده بودند ، دقیقا مانند خودم به دفعات بسیار زیاد به این عمل غیر انسانی و ربودن ما اعتراض کرد و من به جرات میتوانم بگویم که او در این مدت دو یا سه سالی که در پادگان اشرف بود اکثر روزها با درگیری و درخواست جداییش همراه بود که نهایتا سران فرقه رجوی با تهدید به اینکه ما شما را بعنوان جاسوس به عراقیها تحویل میدهیم و بعد از آن هم در ایران اعدام خواهید شد ما را همچنان با حیله گرفتار نگه داشتند.
در اواخر سال 1381 که آمریکا به عراق حمله کرد و در چند نوبت پادگان اشرف را بمباران کرد، سران فرقه رجوی اعضا را در اطراف پادگان اشرف پراکنده نمودند. من و محمدمهدی امیری در جلولا بودیم، من در قرارگاه 4 و او در قرارگاه 6.
یک روز خبر تلخ و ناگواری شنیدم. ماجرا از این قرار بود که به محمدمهدی به علت اعتراض هایش تهمت نفوذی زده بودند و او را تحت فشارهای مضاعف روحی و روانی قرار داده بودند تا جایی که او اختیار را از دست داده بود و به سمت سران فرقه تیراندازی کرده بود. سران جنایتکار سازمان ضد انسانی مجاهدین هم بدون آنکه او را دستگیر کنند در همان لحظه با شلیک چندین گلوله محمدمهدی امیری را تیرباران کرده بودند و به این ترتیب محمدمهدی امیری را که ناخواسته و با فریب به این سفر ناخواسته کشانده بودند، با تمام آرزوهایش به خاک و خون کشیدند.
من با شنیدن این خبر بسیار بسیار ناراحت شدم و دلیل این ناراحتی ام این بود که من به شخصه محمدمهدی امیری را میشناختم و با روحیاتش آشنا بودم و میدیدم که او از معترضین حضور در پادگان اشرف بود ولی بطور وحشیانه ای مورد سرکوب سران فرقه رجوی قرار میگرفت که نهایتا نیز بدون هیچ دادگاه و رسیدگی براحتی همانطور که فرماندهان فرقه رجوی ما را تهدید میکردند که شما را میکشیم و هیچ کس سئوالی از کشتن شما از ما نخواهد پرسید بدست همین جنایتکاران کشته شد.
محمد آق آتابای