مردم ایران ماهیت ضدانسانی سازمان مجاهدین در رابطه با خانواده را به خوبی میشناسند که بجای اجازه دیدار اعضای خانواده با عزیزان گرفتارشان در اشرف چندین سال در سرما و گرمای عراق چگونه با سنگ و اهانت پذیرایی میشدند. اما میخواهم موضوع دیگری را برای آگاهی مردم ایران و جهان بخصوص خانوادههای چشمانتظار و دادخواه دیدار با عزیزان گرفتارشان در كمپ مانز در آلبانی روشن کنم.
در مناسبات ضدخانواده رجوی بارها در نمایشنامههایی که توسط نفراتی معلومالحال برای خودشیرینی، چاپلوسی و رضایتخاطر رجوی و برای لوث کردن عواطف خانوادگی، سناریوشان از قبل توسط مسئولبن تشکیلات چک و تایید میشد، اعضای خانواده از پدران و مادران، همسران و خواهران و برادران را سوژه تمسخر و اهانت قرار میدادند.
وقتی میگوییم رجوی واقعاً دشمن خانواده اعضایش هست مبالغه نیست. داشتن هرگونه وابستگی نسبت به خانواده حتی ذهنی و بیاد آوردن خاطرات خانوادگی و ابراز احساسات و عاطفه را حرام میداند. نفرات هر روز میبایست گزارش لحظات خود را در نشستی بنام غسل روزانه نسبت به خانواده در جمع بخوانند تا بدینوسیله مانع اندیشیدن به اعضای خانواده خود شوند.
آیا واقعاً در تاریخ اینگونه ضدیت هیستریک با مادر و پدر و خواهر و برادر و … زن و بچه را سراغ داریم که باید چند دهه در انتظار دیدار و حتی یک خبر و تماس با عزیزانشان باشند.
حال قضاوت با شماست.
و صدالبته در آینده، تاریخ خواهد نوشت که بر ما و آن دوستانی که همچنان گرفتار فریب و امیال رجویها هستند چه گذشت و با تأسف درحال گذر است.
امیدوارم دوستان اسیرمان با درک واقعیتهای بیرون از خود و نه آنچه سالیان به عمد و سیستماتیک بر آنها تحمیل گردیده، برای یکبار هم که شده، جسارت بهخرج دهند، انتخاب کنند و جانانه تصمیم بگیرند حصارهای تحمیلی عینی و ذهنی را درهمشکسته و خود را از پیله افکار رجویگونه نجات دهند و برای خشنودی و پایان دادن به انتظار چند دهه ای خانوادههایشان، تولدی جدید در زندگی آزاد را تجربه کنند. باشد که باقی عمر و هستی خود را بیش از این در حسرت دائمی و اسارت هدر ندهند.
بیجار رحیمی – تیرانا