ناگفته هایی از سازمان مجاهدین خلق از زبان اعضای سابق

اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در آلبانی بر آن هستند تا با بازگویی آنچه در مناسبات این فرقه تجربه کرده اند، چهره واقعی مجاهدین را برای مردم ایران و آلبانی افشا کنند.

در این راستا پنج تن از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، در برنامه گفت و شنودی با هدایت حمید آتابای گوشه هایی از تجربیات تلخ خود از سالهای حضور در مناسبات مجاهدین خلق را بیان کردند.

بیجار رحیمی ،حسن شهباز ، علی زمانی، حمید آتابای و ابراهیم مرادی افراد شرکت کننده در این برنامه گفت و شنود هستند که همگی اکنون عضو انجمن نجات آلبانی هستند و در کنار هم در راستای افشای ماهیت فرقه مخرب کنترل ذهن مجاهدین خلق و همچنین کمک به رهایی دوستان سابق شان که همچنان در کمپ مانز به سر می برند فعالیت می کنند.

بیجار رحیمی که سابقه 21 سال حضور در مناسبات مجاهدین خلق را دارد، انگیزه اصلی خود برای خروج از فرقه را ضدیت مجاهدین با خانواده عنوان می کند: در سازمان چیزی به اسم خانواده، دیدار و تماس با خانواده و داشتن خانواده و زن و فرزند ممنوع بود. آنجا همه چیز ضد زندگی بود.

حسن شهباز که بعد از حدود 15 سال تحمل اسارت در مناسبات مجاهدین خلق در سال 97 توانست فرار کند و خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کند، انگیزه اصلی خود برای خروج از فرقه را دروغ هایی بود که به او و خانواده اش گفته بودند. دروغ های که تازه در آلبانی به آنها پی میبرد: به خانواده ام گفته بودند در عراق کشته و مفقود شده ام. آنها بلاهای زیادی بر سر من و خانواده ام آوردند که در جای مناسب همه را بیان می کنم.

حسن شهباز با بیان اینکه در مجاهدین خلق همه چیز از طرف تشکیلات به افراد دیکته می شود، خاطره ای را نقل می کند از زمانی که به دستور سازمان باید با خانواده اش تماس می گرفته و آنها را برای شرکت در جشنواره 30  مهر دعوت کند: وقتی قرار شد صحبت کنم مجید شکوهی از فرماندهان سازمان تلفن ما را شنود می کرد. وقتی متوجه این قضیه شدم از اینکه صحبت های خصوصی من و خواهر و مادرم را گوش کرده، به شدت به هم ریختم. مسئولین سازمان برای مجاب کردن من و در پاسخ به اعتراض من می گفتند تو مجاهدی و نباید این مسائل برایت اهمیت داشته باشد.

بیجار رحیمی درباره ترفند سازمان برای ماندگاری افراد در تشکیلات را گرفتن تعهدات متعددی می داند که در ابتدای ورود شخص از او می گیرند و ثبت می کنند. او معتقد است این تعهدات متعدد و در ادامه گزارش خوانی ها و نشست های ایدئولوژیک باعث می شوند فرد اراده و توان خروج از تشکیلات را از دست بدهد.

علی زمانی دیگر عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق می گوید که 3 سال درخواست خروج داده بوده و سران سازمان با ترفندهای مختلف سعی داشتند او را نگاه دارند و مانع خروجش بشوند. یکی از این ترفندها بیمار نگاه داشتن او بوده است. علی زمانی که از بیماری مزمنی رنج می برده و نیاز به عمل داشته را پزشکان حاضر در مناسبات از انجام عمل جراحی منصرف می کردند و می ترساندند: در آلبانی من بیمار بودم. درد بهداری سازمان دکتر وحید و چند دکتر گفتند اگر عمل کنی بدتر می شوی. مرا سرگردان کردند. به متخصص که مراجعه کردم گفت که با عمل جراحی مداوا می شوم اما دکترهای سازمان مرا می ترساندند که عوارض دارد.

حمید آتابای که 35 سال از عمر و جوانی خود را در مناسبات مجاهدین خلق گذرانده، با نقل خاطره ای از دوران تلخ حضورش در سازمان می گوید تشکیلات همه چیزش بر اساس دروغ است: سال 1372 گفتند به خانواده نامه بنویسیم و طلب یک ملیون تومان کنیم. آن زمان این یک ملیون معادل قیمت فروش تریلی پدرم بود که من قبول نکردم. دوباره سال 87 گفتند تلفن بزنیم و بخواهیم خانواده ها، نوری مالکی را محکوم کنند که می خواست اشرف را پس بگیرد. در زمان تماس متوجه شدم مکالمات ما شنود می شود و به شدت عصبانی شدم.

ابراهیم مرادی که در زمان بحث طلاق های اجباری در تشکیلات بوده و خودش از جمله افرادی معترض به این قضیه بوده است، از زوج های جوانی می گوید که سازمان از ترکیه و با ترفند انتقال به اروپا به عراق و کمپ اشرف کشانده بود: میلاد و ایرج را هر دو به همراه همسران شان از ترکیه به عراق منتقل کرده بودند. سازمان در جواب آنها که می گفتند باید نامزدمان را ببینیم می گفت: آن دختر دیگر در حریم رهبریست و به تو تعلق ندارد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا