نحوه شکل گیری رفتارهای جدید در اعضای مجاهدین خلق – قسمت اول

بحث های بورژوا – رفرمیست

کلیات: در تشکیلات مجاهدین خلق همیشه به ما یاد می دادند که با وجه شیطانی درون خود که اصطلاحاً به آن همزاد گفته میشد، بجنگیم  و ارزشهای نوین رهبری را جایگزین آنها کنیم.

تشکیلات همیشه حرفهای خود را در قالب مقولات ایدئولوژیکی بیان می کند و در مرحله بعد، از اعضای فرقه می خواهد که خودشان را با شاخص های این بحث تغییر دهند. این روند تغییر، ماهها در مورد یک موضوع ادامه می یابد تا تمامی اعضای فرقه از آن بحث عبور کنند و تا زمانیکه تشکیلات احساس کند  که عضوی از فرقه از بحث عبور نکرده است او را دائم زیر ذره بین تشکیلات خواهد برد  تا لاجرم تغییر کند.

هر عضو فرقه که وارد تشکیلات مجاهدین می شود از لحظه ورودش دائم در حال سرکوب ارزش ها  و خصوصیات فردی اش هست تا هویت جدید در او شکل بگیرد و این نقش رهبر است که دائم ارزش های جدیدی را خلق می کند و از اعضا می خواهد آنها را جایگزین ارزش هایی بکنند که از جامعه بیرون با خود  به درون فرقه آورده اند.

رجوی همیشه در حال تولید شیوه ها و روش هایی است که بتواند اعضای فرقه را در هر لحظه تحت فرمان خود نگه دارد.

رجوی  همیشه  با استفاده از مقولات ایدئولوژیک روح  و ذهن شما و با کار اجرایی و آموزش های طاقت فرسا جسم شما را در هر لحظه در استثمار خود دارد و این اصلی ترین اهرم کنترلی اوست.

در تشکیلات مجاهدین به شما یاد می دهند حتی اگر بحثی را نمی فهمید باز به آن عمل کنید . مریم رجوی همیشه در نشست ها به اعضای فرقه رهنمود میداد که روی  پای رهبری راه بروید با درستی و غلطی موضوع کار نداشته باشید شما نمی توانید مسائلتان را خودتان حل کنید پس خودتان را به رهبری بسپارید. به عبارتی به همه گفته میشد شماها نیاز نیست فکر کنید چون کسی هست که این کار را میکند . شما ها فقط مطیع رهبری تان باشید و اوامر او را اطاعت و سپس اجرا کنید.

مقولات ایدئولوژیک در تشکیلات شوخی بردار نیست و کسی جرأت مخالفت با آن را ندارد  . جملاتی نظیر ؛ من بحث را نمی فهمم، من این چیزی را که شما میگوئید ندارم، این حرف در مورد من صادق نیست و جملاتی نظیر اینها جزو حرفهای ممنوعه است و عواقب سختی بدنبال دارد و بمنزله مخالفت با آرمانها و مانیفست رهبری است.

اگر با بحثی مخالفت کنید شما مدتها زیر ضرب قرار می گیرید تشکیلات شما را وادار می کند تا از خود واکنش نشان دهید. شما باید در جمع حاضر شده و حرفهای رهبری را در مورد خودتان ثابت  کنید و در جمع بگوئید که قبل از این بحث چگونه فکر می کردید و حال چگونه فکر می کنید به هر ترتیبی شده شما را وادار میکنند که واکنش نشان دهید اگر موضع منفی هم داشتید در قدم اول باز مهم نیست مهم این است که شما خیلی زود موضع منفی خود را تغییر داده و به خواسته رهبری پاسخ مثبت بدهید یعنی ارزش خواسته شده را در وجود خود بکارید و آن چیزی که از نظر رهبری ضد ارزش هست را از وجود خود خارج کنید.

سازمان همیشه در نشست های ایدئولوژیکی بحث را  اول از اعضای قدیمی و با سابقه تشیکلات شروع می کند. تشکیلات آنها را وادار  می کند از وضعیت خودشان حول بحثی که در جریان است در جمع زیادی از اعضای فرقه که ممکن است اعضای جدید هم بین آنها باشند بگویند. تشکیلات با این کار دو هدف را دنبال می کند.هم به اعضای جدید راه و طریق نحوه عبور از بحث را یاد می داد و جنبه آموزشی  دارد و هم به آنها می فهماند که عبور از این بحث ها اجباری است و وقتی یک مسئول با سابقه تشکیلاتی  بالا از وضعیت خودش در مورد بحثی که در جریان است در بین جمع  میگوید بقیه هم باید حساب کار خود را بکنند.

در تشکیلات هر کسی به مثابه یک دانه تسبیح می ماند که باید در نخ آن جای بگیرند.مهم نیست که در کجای این تسبیح قرار دارید مهم این بود که در نخ تسبیح قرار داشته و حول شاه مهره تسبیح که اصطلاحاً به آن ملای تسبیح می گویند بچرخید.

در زمینه های اجرایی و کار و مسئولیت روزانه به میزانی که در پهنه ایدئولوژیکی سخت گرفته می شود کار سخت نیست. اگر کسی در آموزش ها ضعیف است و یا در کار اجرایی تا حدودی تنبل است و . . .  و خلاصه آن راندمانی که تشکیلات انتظار دارد برآورده  نمی کند هرچند توبیخ تشکیلاتی دارد ولی نهایتاً مثل بحث های ایدئولوژیکی رد کردن مرز سرخ محسوب نمی شود و اگر در زمینه های ایدئولوژیکی همراه و همپای تشکیلات باشید خطاهایتان در مقولات اجرایی قابل گذشت خواهد بود.

ذیلا به برخی از سرفصل های ایدئولوژیکی سازمان که فصل مشترک همه آنها تمکین مطلق از رهبری و تشکیلات است آورده می شود که چگونه سازمان با بکار بستن تکنیکهای نرم روان شناختی روند بازسازی فکری را در تک تک اعضای سازمان پیش می بُرد.

نمونه اول: بحث های بورژوا – رفرمیست : در سال ۱۳۶۴ زمانیکه در پایگاه جزبی در شهر سلیمانیه عراق بودم. بحثی بنام مبارزه با “بورژوا –  رفرمیست” استارت زده شد. البته سر منشأ این بحث و سایر بحث های ایدئولوژیکی هم معلوم بود که از جانب رجوی و در آن مقطع از پایگاه اصلی سازمان در اورسورواز در پاریس است.

تشکیلات از همه می خواست تا با خصلت های  بورژوا – رفرمیستی درونشان مبارزه کنند!

در این رابطه هم هر روز انبوهی نشست و صحبت توسط مسئولین، با اعضای سازمان صورت  می گرفت. در آن زمان ابراهیم ذاکری (کاک صالح) و  مهدی براعی (احمد واقف) از  مهمترین مسئولین سازمان در منطقه بودند که این بحث ها را در تشکیلات از طرف رجوی  پیش می بردند.

همه می بایستی ارزش های بورژا – رفرمیستی را هم  در ذهن و هم در عمل و در محیط کار و زندگی فردی شان از بین می بردند. به اعضا گفته میشد شماها مجاهد خلق هستید و برای شهادت و مبارزه در راه اهداف سازمان و رهبری آمده اید پس نباید اندیشه بورژوازی را در درون تشکیلات رواج دهید این ها ضد ارزشهای های سازمانی است که هر کسی با خود به درون تشکیلات آورده است.

البته شکل گیری این بحث هم مشخص بود و بیشتر طرف حساب رهبری سازمان اعضای خارجه نشین آن بود که اساساً در فرانسه تمرکز یافته بودند ولی بهرحال این رسم سازمان بود که در هر بحث ایدئولوژیکی باید تمامی اعضای فرقه را در بر می گرفت.

همچنانکه گفتم  تمامی  بحث های ایدئولوژیکی درون تشکیلات یک روند مشخصی داشت . در قدم اول نوارهای ویدئویی مربوط به نشست های رهبری که در آن زمان در فرانسه حول موضوع بحث برگزار شده بود برای اعضای سازمان در پایگاههای مختلف در عراق پخش شد تا همه با موضوع بحث آشنا شده تا ترتیب کار دستشان بیاید.

در مرحله بعدی،  انتقال مجدد بحث رهبری توسط مسئول مربوطه و صحبت پیرامون آن با اعضای حاضر در نشست برای جا انداختن  هرچه بیشتر موضوع و اطمینان از فهم  درست از محتوای بحث توسط اعضای سازمان بود . البته همان مسئول مربوطه که نشست ها را اداره می کرد پیشتر خود در پاریس و در نشست خود رجوی از این بحث عبور کرده و خود را در راستای بحث  تغییر داده بود که حال می توانست چنین جلسات و نشست هایی را برای اعضای پائین  اداره کند.

در راستای تغییر دیدگاه  اعضا حول بحث و اینکه آنها بتوانند ارزش جدیدی که رهبری بحث آن را آورده است در خود جایگزین ارزش های غلط قبلی شان  بکنند، هر روز در پایگاههای مختلف سازمان در عراق در نشست ها و جلساتی با حضور اعضای آن پایگاه تشکیل می شد تا موضوع بحث توسط مسئول مربوطه به اعضا انتقال یابد. البته بسته به موضوع بحث ممکن بود انتقال آن ساعت ها و حتی روزها طول بکشد.

مرحله بعدی  تعمیق بحث بود. در  نشست های کوچک  و بزرگ افراد مختلف بلند شده و در رابطه با فهم خودشان از بحث صحبت هایی می کردند و اینکه چگونه نسبت به آن فهم درستی نداشته و حال با بحثی که انجام گرفته می توانند دستگاه ضد ارزشی درون خودشان را حول ارزش جدید فهم کرده و آن را در زندگی روزمره خود پیاده کنند. البته همه فهم یکسانی از بحث نداشتند و حتی نفراتی هم بودند که می گفتند اصلا بحث را نمی فهمند و در اصطلاح تشکیلاتی این نفرات کسانی بودند که با بحث زاویه داشتند که معمولا برای این گروه  کار سخت تر  می  شد و مورد هجمه و فشار جمع قرار می گرفتند تا تغییر کنند.

در جلسات تعمیق بحث مسئول مربوطه تلاش میکرد کل اعضا را به لحاظ فهم مطلب تست کند و زاویه ها و انحرافات فهم آنان را نسبت به بحث تصحیح کند تا اعضا خیلی بهتر بتوانند خواسته رهبری را انجام دهند.

مرحله بعد گزارش نویسی حول بحث توسط اعضای فرقه بود.در هر بحث و مقوله ایدئولوژیک ، اولویت با عبور اعضا از بحث مربوطه است و در این رابطه معمولا کار و فعالیت های اجرایی بطور نسبی تعطیل میشوند  و تنها کارهایی که امکان تعطیلی آن میسر نبود مثل آشپزخانه و امثالهم می توانستند به کار خود ادامه دهند و همه افراد باید رفته و حول بحث گزارش بیاورند و فاکت های آن را در کار و مسئولیت روزمره شان درآورده و بنویسند.

مرحله بعد خواندن فاکت ها در نشستها بود که سخت ترین قسمت کار محسوب میشد. چرا که عبور هر فرد از بحث را باید جمع حاضر در آن جلسه تائید می کرد.

هر یک از اعضا موظف بودند گزارش و فاکت هایی که در رابطه با بحث  نوشته اند در جمع حاضر بخوانند. جمع خیلی از فاکت های سوژه را قبول نمی کرد و افراد مختلف حاضر در نشست بلند شده و از مناسبات فرد در  تشکیلات فاکت های دیگری را ارائه  می دادند . این کنش و واکنشها و فشار جمع که حتی بعضاً با هتاکی و حتی تعرض دستی به سوژه همراه بود ، اصلی ترین مکانیزم تغییر فرد در رابطه با بحث بود و اگر فاکت هایی که فرد نوشته مورد تائید جمع حاضر واقع نمی شد باید فرد رفته و مجدداً فاکت های خود را حول بحث نوشته و برای جمع حاضر می آورد تا مورد تائید قرار می گرفت. همیشه در تشکیلات و علی الخصوص از جانب رجوی  روی این موضوع  تأکید میشد که اعضای فرقه با اختیار و آگاهی مبارزه را انتخاب کرده و وارد مبارزه شده اند. ولی هرگز چنین نبود  و کسی هم در تشکیلات جرأت نداشت به این موضوع اشاره کرده و بگوید اگر راست می گوئید چرا کسانی که به فرقه گرویده اند و حال می خواهند بروند چنین اجازه ای به آنها داده نمی شود.

در تشکیلات فرقه یک جبر تعریف نشده ای حاکم بود و همه در ضمیر خود می دانستند که خروج از تشکیلات ناممکن است و اگر کسی چنین چیزی به ذهنش بزند و آن را مطرح کند عواقب سختی را برایش به همراه خواهد داشت.

تشکیلات از فشار جمع ، ماکزیمم استفاده را بر علیه تک تک اعضا می کند. هر فرد جزئی از جمع است که ناخواسته هم خودش را سرکوب می کند و هم اعضای دیگر فرقه را و این یکی از اصلی ترین مکانیزیم های کنترلی رهبری سازمان است.

برگردیم به بحث مان. گفتم که در جریان انقلاب بورژوا – رفورمیست وقتی بحث های تئوری آن انجام گرفت و همه به لحاظ ذهن از آن عبور کردند و رهبری توانست ارزش جدیدی را در ذهن اعضای فرقه بکارد حال نوبت عمل بود. البته در این مرحله کار راحت تر انجام می گرفت چرا که موانع فکری و ذهنی حول بحث حل و فصل شده و مسیر هموار گشته بود.

بنابراین توسط تشکیلات مشخص شده بود که در هر زمینه ای افراد چه چیزهایی می توانند داشته باشند و خارج از آن ، هر چه هست را  باید تحویل انبار (سازمان ) بدهند. تشکیلات می گفت شما باید ذهنتان و در مرحله بعد محیط خودتان را از مظاهر بورژوازی پاکسازی کنید.

از آن روز به بعد مثلا اگر کسی دو تا حوله داشت یا لباس اضافی داشت و یا کفش اضافی، باید جمع آوری کرده و تحویل انبار می داد . استفاده از ادوکلن از مظاهر دنیای بورژوازی محسوب میشد. در زمینه کار هم همین وضعیت ادامه داشت. کسانی که کارشان اداری و پشت میزی بود  نباید از وسایل تجملی استفاده میکردند. مثلا داشتن جا قلمی های شیک و زیبا و یا فایل هایی که برای گذاشتن مدارک و  . . .  استفاده می شد و یا استفاده از خودکار و خودنویس های شیک و گران  و . . .  ممنوع بود و همه می باید تمامی وسایل اضافی خود را در کادری که  تعریف شده جمع کرده و تحویل انبارمی دادند و این کار در تمامی سطوح تشکیلات انجام میگرفت و بالا و پائین هم نداشت.

تشکیلات تلاش میکرد یک زندگی جدید و براساس الگوهایی که دستگاه ایدئولوژیکی رجوی بیرون داده برای اعضای فرقه بسازد . لذا  تشکیلات با دست باز در تمامی زوایای زندگی اعضای فرقه وارد می شد بنحویکه دیگر حریم خصوصی در تشکیلات معنا و مفهومی نداشت . شما هرگز نمی توانستید برای خودتان چیزی داشته باشید حتی خاطرات شخصی تان هم از تعرض ایدئولوژی رجوی در امان نبود که در قسمت های  بعدی بیشتر توضیح خواهم داد.

ادامه دارد…

برگرفته از کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا