بهار ایرانی، سایت مجاهدین دبلیو اس، هجدهم مارس 2008
پرونده های قضایی سازمان مجاهدین خلق در اروپا به سبب تخلفات متعدد از جمله تعدی به حقوق مدنی شهروندان، اقدامات فرقه ای، اختلاس، برهم زدن تجمعات و میتینگ ها و سمینارهای علمی و در نهایت افترا به شخصیت های حقیقی و حقوقی در مقام یک اپوزیسیون مدعی آزادی، دمکراسی، در نوع خود نادر و منحصر به فرد می باشد. در طول چند ماه گذشته حداقل سه مورد مشخص تخلفات سازمان مجاهدین خلق در انواع فرقه ای اش مجاهدین را به محاکم قضایی فرانسه کشانده است. گو اینکه نفس تراکم پرونده های قضایی و رفتن مجاهدین به دادگاه ها چه در مقام شاکی و چه متشاکی خود وجوهی از مناسبات و خصلت های فرقه ای را گواهی می دهد. اما بررسی محتوایی و اتهامات خاص و منحصر در این پرونده ها گواه دیگری بر ماهیت و عملکرد فرقه ای مجاهدین است. به اجمال چند مورد اخیر را مرور می کنیم تا به فرایند و سمت و سوی این پرونده ها بیشتر آشنا شویم.
1- حمله به سمینار پناهندگان سیاسی در پاریس (سالن فیاپ) که منجر به تعطیل شدن نشست گردید. در این فقره که برجسته ترین موضوع آن در کنار تهاجم به افراد شرکت کننده خودزنی مجاهدین بود، شماری از افراد مهاجم دستگیر شدند. در همین تهاجم از سوی آگاهان گفته شد، محمد حیاتی که در عراق به سر می برد ضمن ورود غیر قانونی به فرانسه این عملیات را سازماندهی کرده است.
2- در مهر ماه سال جاری(1386) شماری از اعضای مجاهدین به اتهام تحریک به خودسوزی های 17 ژوئن 2003 محاکمه شدند. اتهام آنها مشارکت و تحریک در خودسوزی چند تن از هواداران سازمان مجاهدین بود. در جریان این دادگاه نفس حضور تعدادی از سران مجاهدین خلق از جمله مهدی ابریشم چی، محمد محدثین و… گویای اهمیت موضوع و حداقل درک بخشی از اهمیت این کیس از سوی دادگاه بود.
3 -تازه ترین مورد احضار مجاهدین به دادگاه به اتهام افترا (زدن اتهام جاسوسی برای دو سازمان اطلاعاتی) به آلن شوالریاس یک خبرنگار و نویسنده فرانسوی به خاطر انتشار کتابی است که در آن خودسوزی های 17 ژوئن اقدامی کاملا سازماندهی شده از سوی مجاهدین ارزیابی و نتیجه گیری شده است.
مجاهدین در واکنش نسبت به محتوای کتاب، نویسنده را جاسوس دو سرویس اطلاعاتی ایران و فرانسه معرفی کرده اند. شوالرایس بخاطر اتهامات وارده به خود و اعاده حیثیت – مجاهدین را به دادگاه کشانده است. آنچه در این رابطه اهمیت دارد، جدای از محتوای کتاب و شکایت نویسنده، برخورد مجاهدین با منتقدین و نویسندگان آزاد و اروپایی است که بنا به ضرورت شغلی و یا احساس مسئولیت و یا هر دلیل دیگر اقدام به کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در مورد مجاهدین می کنند. واکنش مجاهدین در مواجه با کتاب آلن شوالریاس که او را به جاسوسی برای دو سرویس اطلاعاتی ایران و فرانسه متهم کرده اند، در واقع ادامه مسیر و شیوه متداول مجاهدین در برخورد با افراد و یا نهادهایی است که انتشار مطالب شان نه تنها به مذاق مجاهدین خوش نمی آید که باعث تشدید چالش های فرقه ای آنها می شود. مجاهدین جدای از اینکه این گزارش ها از سوی چه کسی منتشر می شود، منتشرکنندگان آنها را یکسره متهم به وابستگی، مزدوری و رابطه ناسالم با جمهوری اسلامی می کنند.
جالب ترین نمونه این واکنش در زمان انتشار اولین بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا بر علیه مجاهدین روی داد. در حالی که گزارش موجود نتیجه تحقیقات بیش از سی کارشناس و محقق شناخته شده بین المللی و همچنین با استفاده از تمامی منابع داخلی سازمان مجاهدین خلق قید شده، با این حال مجاهدین بدون توجه به اهمیت گزارش و پروسه تهیه آن، اعتبار و وجاهت و پرنسیب نویسندگان، گزارش را به یک مقاله دانشجویی و کاملا آماتوری تشبیه می کند و نکته جالب تر اینکه مجاهدین این بار به جای طرح اتهام مزدوری و وابستگی آمریکا به ایران، بر اساس سنت متدوال دوران جنگ سرد، نویسندگان بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا را غیر مستقیم عوامل کا.گ.ب (سازمان جاسوسی شوروی سابق) معرفی و می نویسند:
این شیوه یكی از شیوه های انتخابی كارشناسان کا.گ.ب بود كه همه اسرار موثر فریب خبری را می دانستند. (1)
لازم به توضیح است که در زمان طرح این ادعا، سازمان جاسوسی مورد نظر مجاهدین اساسا وجود خارجی ندارد. در این رابطه می توان به نمونه های دیگر و با کیس های مختلف اشاره کرد که مجاهدین افراد حقوقی و نهادهای مدنی را با اتهامات مشابه مورد شماتت قرار داده و عجیب اینکه تا اکنون با واکنش جدی و قضایی مواجه نشده و همین امر سبب ادامه این روند و حتی تشدید آن شده است. در جریان بازی های جام جهانی 1998 فرانسه محمدمحدثین مقامات فرانسوی را متهم به همکاری ناسالم با مقامات امنیتی ایران جهت ممنوعیت ورود مجاهدین به فرانسه نموده بود. شیوه های مجاهدین در این رابطه ظاهرا حد و مرزی نمی شناسد و از افراد جداشده خود گرفته تا عالی ترین مقامات سیاسی و کشوری را در بر می گیرد. مورد مشابه برخورد مجاهدین با خبرنگاران، نویسندگان و نخبگان اجتماعی است. کمترین انتقاد از سوی خبرنگاران و یا حتی فضا دادن به اعضای جداشده سازمان از سوی خبرنگاران در ساده ترین شکل خود اتهام جاسوسی و وابستگی به جمهوری اسلامی را به همراه دارد. نمونه زیر که در کتاب گسلر درج شده گویای این مطلب است:
روزنامه نگاران زیادی از تبلیغات آن ها (مجاهدین) دلخور شده اند. هر كسی (روزنامه نگارانی) كه به اعضای سابق جنبش (جداشدگان) فضایی داده یا كوچك ترین انتقادی را بیان می كردند با خشونت به عنوان عوامل تهران و خریده شده توسط رژیم معرفی می شدند. (2)
این شیوه ها حتی در مورد مقامات سیاسی و محلی حوزه های استقرار مجاهدین در اروپا نیز اعمال می شود. با این تفاوت که تهدید را نیز ضمیمه سایر اتهامات نموده اند. این رفتارها به گونه ای جدی، گسترده، تحکم آمیز و از موضع بالا صورت می گیرد که گسلر آن را به رفتار کسانی تعبیر می کند که در یک کشور فتح شده و با اسیران آنجا پیش گرفته شده است. در این رابطه باز از کتاب گسلر می خوانیم:
آن ها مقامات محلی را با تهدیدهای ظریفی علیه شان می ترسانند. خلاصه این كه، آن ها طوری در اروپا عمل می كنند كه گویی در یك كشور فتح شده هستند. (3)
این رفتارها از سوی مجاهدین با شهروندان، نویسندگان، خبرنگاران، مقامات سیاسی و… که قاعدتا در کشور خود بایستی زیر چتر حمایت قانون مصون از افترا، اتهام، تهدید و گونه های دیگر سلب حقوق شهروندی و صنفی باشند، در نوع خود گویای حقایق تلخ و تاثرانگیزی است که متاسفانه تا اکنون اقدام جدی و موثری در مقابله و رفع آنها صورت نگرفته است. نمونه آخر یعنی افترای جاسوسی به شوالرایس نه اولین و نه آخرین نمونه آن خواهد بود.
در طبقه بندی تروریسم و توضیح شیوه های پیچیده و متنوع آن شاید بتوان این نمونه ها را به تروریسم اخلاقی از سوی مجاهدین تعبیر کرد. در اینکه برخورد فرقه ها با طیف های مختلف منتقدین و مخالفین خود یکسره بر مقابله جویی کینه ورزانه و کور و با توسل به انواع اهرم ها و امکانات فرقه ای از جمله تکیه به قابلیت های تخریبی، خشونت آمیز و حتی ترور فیزیکی متکی است، تردیدی نیست. اما در مورد مجاهدین قضیه کمی متفاوت است. تفاوت آشکار فرقه ها در مقایسه با مجاهدین به جغرافیا و موقعیت سیاسی آنها به عنوان پناهنده بر می گردد. به الزامات و محذوریت های قانونی و…!! اما مجاهدین به گواه خیل پرونده های اتهامی و مواضع ریز و درشت هتاکانه بر علیه بلندپایه ترین مقامات سیاسی نشان داده اند که به هیچ پرنسیب اخلاقی، قانونی و… پایبند نیستند. تعبیر گسلر مبنی بر رفتار فاتحانه مجاهدین با خبرنگاران، نویسندگان، اساتید دانشگاه ها، و… به خوبی عمق و ماهیت مناسبات مجاهدین را به تعبیری با آنچه مجاهدین به عنوان غیر خودی ها نام می گذارند، نشان می دهد. در پایان تنها یک اشاره به کتاب سینگر کافی است تا عمق قرابت مجاهدین خلق با فرقه ها را دریابیم. ماهیتی که تحت هیچ شرایطی غیر خودی را تاب نمی آورد و با هر اهرم و ابزار ممکن قانونی و غیر قانونی هر غیر خودی را در معرض حذف فیزیکی و شخصیتی قرار می دهد. در این رابطه می خوانیم:
از استادان دانشگاه و دانشجویان گرفته تا خبرنگاران، گزارشگران، نویسندگان، و تمامی آنهایی که در خصوص فرقه ها مطالعه می کنند، مستمرا به یک وجه خاص ناراحت کننده در جهان فرقه ها بر می خورند. در طول زمان بارز گردیده است که وقتی محققین نسبت به عملکردها یا وجوه مختلف فرقه های بخصوصی نظر انتقادی دارند، برخی از این گروه ها سعی در سرکوب چنین یافته ها و عقایدی کرده و منتقدین خود را با ارعاب، هم بصورت نامحسوس و هم به شکل آشکار، به انحاء مختلف ساکت می نمایند. (4)
منابع
1- کتاب دمکراسی خیانت شده. انتشارات مجاهدین خلق. خارج کشور.
2- کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. اثر آنتوان گسلر. بخش 20.
3- همان. بخش 24.
4- فرقه ها در میان ما. نوشته مارگارت تالر سینگر. بخش ارعاب و اذیت منتقدین.