
فرقه رجوی، به رهبری مسعود رجوی، همواره متهم به اعمال شیوههای کنترلی سختگیرانه بر اعضای خود بوده است. یکی از این شیوهها، گروگانگیری آشکار و پنهان از اعضا برای جلوگیری از جدایی و افشای اسرار فرقه است. این گروگانگیری نه تنها شامل نگه داشتن افراد به زور در تشکیلات میشود، بلکه شامل تهدیدها و فشارهای روانی و اجتماعی نیز هست که اعضا را وادار به سکوت و اطاعت میکند.
گروگانگیری به عنوان یک استراتژی کنترلی
یکی از استراتژیهای اصلی فرقه رجوی، ایجاد یک سیستم گروگانگیری داخلی است که به موجب آن، هر فردی که پس از جدایی خواهان حمایت مالی از سوی سازمان باشد باید یک “تضمین” یا “گروگان” در نزد فرقه بگذارد. این تضمین میتواند شامل اطلاعات شخصی، اعترافات دروغین، یا حتی اعضای خانواده باشد. هدف از این کار، جلوگیری از افشای اطلاعات داخلی سازمان و تضمین وفاداری عضو، پس از جدایی است.
نمونههایی از گروگانگیری در عراق
بنا بر اظهارات اعضای جداشده غیر وابسته فرقه به حمایت های مالی رجوی، در دوران حضور فرقه رجوی در عراق، افرادی که قصد جدایی از سازمان را داشتند، مجبور بودند مدارک هویتی خود را به فرقه تحویل دهند. در برخی موارد، اعضا مجبور میشدند یکی از اعضای خانواده خود را به عنوان جایگزین در سازمان نگه دارند تا از وفاداری آنها اطمینان حاصل شود.
یکی از نمونههای تکاندهنده، مواردی است که فردی برای آزاد شدن از سازمان، فرزند خود را به جای خود در اشرف قرار میداد. این اقدام ناشی از فشارهای روانی و تهدیدهایی بود که سازمان علیه فرد اعمال میکرد. فرقه با استفاده از نقاط ضعف و اطلاعات شخصی افراد، آنها را مجبور به انجام این کار میکرد و در صورت عدم همکاری، تهدید به افشای اطلاعات و آبروریزی مینمود.
فشارهای روانی و اجتماعی
علاوه بر گروگانگیری فیزیکی، فرقه رجوی از فشارهای روانی و اجتماعی نیز به عنوان ابزاری برای کنترل اعضا استفاده میکند. این فشارها شامل موارد زیر است:
تهدید به افشای اطلاعات شخصی: سازمان با جمعآوری اطلاعات شخصی و خصوصی اعضاء، آنها را تهدید میکند که در صورت جدایی یا افشای اسرار، این اطلاعات را منتشر خواهد کرد.
ایجاد ترس از انتقام: سازمان با ایجاد جو رعب و وحشت، اعضا را از انتقامگیری در صورت جدایی میترساند.
قطع ارتباط با دنیای خارج: سازمان با محدود کردن ارتباط اعضا با خانواده و دنیای خارج، آنها را از حمایتهای خارجی محروم میکند و وابستگی آنها به سازمان را افزایش میدهد.
تأثیرات بلندمدت
این شیوههای کنترلی تأثیرات مخربی بر سلامت روانی و اجتماعی اعضا دارد. بسیاری از جداشدگان از فرقه رجوی، ماه ها پس از خروج نیز از اثرات این فشارها رنج میبرند. آنها با مشکلات روانی، افسردگی، اضطراب و احساس گناه مواجه هستند و نیاز به حمایتهای روانی و اجتماعی دارند.
سالاری