*: سئوال این است که آیا در این عملیات همانند چلچراغ و… نیروهای صدام همکاری و عملیات مشترکی با نیروهای سازمان در خاک ایران مثل کرند و اسلام آباد و… داشتند یا نه؟
-: همانطوری که رجوی در نشست توجیه عملیات فروغ گفته بود این عملیات در هماهنگی با عملیات تهاجم مجدد عراقیها به شهر اهواز بود.
پس از پذیرش آتش بس توسط ایران صدام در تلویزیون خود ظاهر شد و به تمسخر به ایران گفته بود " جواب چندین ساله صلح مرا رد می کردید حالا یک هفته صبر کنید ".
او قصد داشت در این فاصله مجاهدین را تسلیح مجدد کند و از طرف دیگر در یک نشست محرمانه با رجوی فرصت یک هفته ای به او داد.طبق گفته رجوی بعد از حمله صدام به اهواز که تمامی نیروهای ایران در آنجا مشغول می شوند ما روز دوم شروع به حمله از طرف مرز کرمانشاه می کنیم نیروهای هوائی عراق موظف شدند تا خود تهران ما را همراهی و پشتیبانی هوائی کنند.
*: آیا خودت در عملیات شاهد این پشتیبانی بودید؟
-: بله چند روز قبل از شروع عملیات انبوهی از سلاحهای عراقی به قرارگاه اشرف سرازیر شد از جمله توپ 122 میلی متری و گلوله های آن و تانکهای کاسکاول (برزیلی) و گلوله های آن که به همراه آن افسران عراقی به قرارگاه آمده و ضرب الاجلی به نفرات آموزش می دادند.
توپهای 106 به همرا ه خودرو فرانسوی و انواع خمپاره با گلوله های آن و نفربرهای فرماندهی و انواع سلاحهای سبک و نیمه سنگین آکبند و انواع خودرو سواری و آیفاها و هینوهای ژاپنی و….
و از طرف نیروهای عراقی تا بعد از شهر سرپل ذهاب را برایمان امن کرده بودند و راه تا تنگه" کل داود" باز کرده و عملیات از آنجا تازه شروع می شد.
*: رجوی چه توجیهی برای شکست و دستور عقب نشینی این عملیات داشت؟
-: اولا اینکه رجوی آن را شکست نمی دانست بلکه یک پیروزی دانسته مانند همه عملیاتها و میگفت ما با این کار حضور خود را در عراق بیمه کردیم و نشان دادیم که زائده جنگ عراق و ایران نیستیم و دلیلش این بود که ما 1500 کشته دادیم و آمار کشته های ایران 55 هزار نفر (ولی نمی دانم که آمار آن را از کجا آورده است و چی شد که شکست را ما خوردیم) این آمار بنا به گفته خودش از نفرا تی که در صحنه شاهد کشته شدن نفرات ایران بودند گرفته است که البته همش توی آن آب بوده است و برای گول زدن نیروها استفاده می کرد.
از نظر سیاسی توجیه می کرد که ممکن است از نظر نیرویی تلفاتی داده باشیم ولی از نظر سیاسی پیروز شدیم و آلترناتیو رژیم هستیم!!
از نطر ایدئولوژیک ادعاهای حرکت عاشوراگونه اش (که خود نیز همانند همیشه موقع پرداخت بها راه فرار را در پیش می گیرد) شکست آن را به گردن اعضا و افراد باز گشته انداخت.
*: چطوری؟ چرا اعضا و نفرات باز گشته؟
-: رجوی برای فرار از جواب دادن به نیروهایش در مورد شکست این عملیات و باز گشت به عراق پیش دستی کرده و تقصیر را به گردن نیروها انداخت البته این هماهنگی با دوستان و مسئولین قدیمی خودش انجام داد تا آنها در نشست عمومی حرف رجوی را تائید کنند.
*: اگر ممکن است یک مقدار جزیی تر توضیح دهید؟
-: او معتقد بود که نیروها در عملیات از خود مایه نگذاشتند و به فکر حفظ جان خود بودند" که البته فقط در مورد او درست بود" او افراد را متهم می کرد مثلا برای ازدواج – پدر و مادر و زن و زندگی در صحنه خوب نجنگیدند آخر باید ابتدا این سئوال را جواب بدهد کسی که نارنجک می کشد آیا به فکر زن و بچه و چیزهایی از این قبیل است، که او اینگونه مطرح می کرد تا جوابگو شکست خود نباشد ولی باید بداند که روزی باید جواب اینها را پس بدهد. و طبق روال همیشگی این موضوع را ایدئوتوژیکی کرده از همه افراد طلبکارانه بازخواست کرده و آنها را از بحث تنگه و توحید گذراند.
*: بحث" تنگه و توحید" چی بود؟
-: او و مسئولین پس از جمع بندی و در واقع سر هم بندی شکست ؛ همه نفرات را در ستادها جمع کرده و در یک نشست جمعی آنها را وادار می کردند تا از ضعفهای خود در عملیات بگویند و فضایی ایجاد می کردند تا فرد اعتراف کند که مثلا علاقه به زن و بچه و پدر و ماد رو…. نمی گذاشت در صحنه عملیات خوب و صد در صد بجنگد که همه نفرات می بایست از مرحله ای بنام تنگه و توحید بگذرند و تمامی ذهنیت خود نسبت به عملیات و… بدهند و مقصر را خود بداند و گرنه بعنوا ن بریده و… می بایست اخراج میشد ند.
رجوی بدین طریق در این مرحله نیز با همه صفر صفر کرد حتی برای خلاص شدن از غائله زنان بیوه شده ناشی از عملیات در کمتر از هشت ماه بعد از فوت شوهرشان آنان را وادار کرد تا با افراد سالم و مجروح باقی مانده ازدواج تشکیلا تی کنند.
*: اگر ممکن است یک مقدار ازدواج تشکیلاتی را توضیح دهید؟
-: بر اساس تشخیص مسئولین فردی را برای ازدواج انتخاب می کردند و با پیشنهاد به طرف مقابل که معمولا حق انتخاب اصلا نداشت برای ازدواج در نظر می گرفتند. بعد از عملیات فروغ برای جمع و جور کردن تشکیلات تصمیم گرفت زنان بیوه را شوهر دهد اکثر این زنها دارای یک یا دو فرزند بودند که معمولا با اعضای بعد از انقلا ب یعنی نسل میانی سازمان ازدواج کردند بطور مثال بعد از فروغ با اینکه از ناحیه شکم مجروح بودم از طرف نادر افشار که بعدا در کربلا کشته شد به من پیشنهاد ازدواج شد و به او گفتم که فعلا مجروح هستم او گفت این اصلا مهم نیست تو باید در این مقطع مسئله سازمان را حل کنی و چیزهایی از این قبیل که من در نهایت قبول نکردم.
*: آیا کسی یا کسانی از اعضای و… بعد از عملیات فروغ بریده و یا جدا شدند؟
-: من خودم بعلت جراحاتم حدود 6 ماه در بیمارستان بودم و اطلاع دقیقی ندارم ولی بعدا متوجه شدم که تعداد ی از نفرات بعد از عملیات مرصاد بریدند و رفتند.
*: آقای شبانی همانطوری که سایر گروههای چپ ایران معتقد بودند که ارتش به اصطلاح آزادیبخش سازمان زائده جنگ عراق و ایران است و با پایان گرفتن جنگ او نیز پایان یافته محسوب می شود چرا رجوی باز هم در صدد تجهیز بیشتر آن از طریق ارتش صدام بود؟
-: باید توجه داشت که استراتژی مبارزه مسلحانه رجوی در آن مقطع حتی بعد از آن در ارتش او خلاصه می شد و گرنه ماندن سازمان و نیروهایش در عراق موضوعیتی نداشت و همانند سایر گروهای کردی ایرانی د ر عراق رفته رفته به سمت پاسیویزم و کار سیاسی کشیده شدند که در واقع به معنی قبول شکست استراتژی مبارزه مسلحانه بود به همین دلیل رجوی بعد از شکست ارتش خود در عملیات مرصاد بر جنگ مسلحانه از طریق ارتش خود دو باره اصرار داشت.
باید بگویم که حتی بعد از خلع سلاح توسط نیروهای آمریکا هنوز هم صحبت از ارتش به اصطلاح آزادیبخش در مناسبات و… خود می کند.
یدک کشی ارتش رجوی در حال حاضر هم می تواند توجیه کننده حضور و فعالیتشان در اروپا باشد وگرنه اگر عنوان ارتش و…. نباشد دیگر موضوعیتی برای فعالیت مریم د ر اروپا وجود ندارد.
*: آیا واقعا خودتان هم معتقد هستید که ارتش آزادیبخش بعد از عملیات مرصاد کلا کن فی یکون میباشد؟
-: بله – در اصل وقتی حضورش در عراق موضوعیتی نداشته باشد طبیعتا از بین رفته محسوب می شود ولی همانطوری که در بالا گفتم رجوی برای جلوگیری از شکست استراتژی خود فرار به جلو کرده و آن را گسترش داد.
ادامه دارد…