در خبرها به نقل از مسئولین خارجه نشین والبته خارجه دوست سازمان خواندم که ساکنین اشرف در اعتراض به اشغال قرارگاه توسط ارتش عراق دست به اعتصاب غذا زده اند برای من وامثال من که سالیان از عمر وجوانی خود را در پادگان اشرف گذرانده ایم پذیرش این خبر به نوعی طنز است زیرا همگان به خوبی می دانیم که در تشکیلات رجوی افراد از هیچگونه اختیار وآزادی عمل حتی در چهار چوب مناسبات عادی روزمره برخوردار نیستند چه برسد به اینکه اقدام به یک حرکت سیاسی آن هم از نوع اعتصاب غذا بکنند بگذریم از اینکه تجربه اعتصاب غذای گابون به ما این رهنمود رجوی در یک نشست با اعضای شورای مرکزی سازمان را یاد آوری می کند که به افراد اعتصاب کننده توصیه کرد به دور از چشم خبر نگاران ومردم رهگذر به نوبت برای خوردن آب وغذا اقدام کنند. ولی براستی چرا اعتصاب غذا؟
این روزها سرو صدا وجیغ بنفشهای خانم وآقای رجوی گوش فلک را کر کرده که اهالی اشرف بدلیل اعتصاب غذا وداشتن انواع واقسام بیماریها دارند از دست می روند باید از آنها پرسید چه کسانی به این افراد بخت برگشته توصیه کرده اند دست به اعتصاب غذا بزنند؟
چه کسانی از وضعیت وخامت بار آنها در جهت اهداف ومطامع قدرت طلبانه خود سوء استفاده می کنند؟
خانم وآقای رجوی مسئول وعامل اصلی بیماریهای آنها چه کسانی هستند؟خودتان بهتر می دانید که بیش از 90% آنها بدلیل فشارهای روحی وروانی وبیگاریهای سالیان در تشکیلات شما کلکسیونی از انواع بیماریها از معده ای و اوره ای؛ فشار وچربی خون ؛ تا کمری ؛دستی؛گردنی وپا دارند.چرا آن روزها برخی از همین افراد را که اکنون برای بیماری آنها اشک تمساح میریزید را بدلیل اینکه به آنها شک وسوء ظن داشتید که در صورت اعزام به بغداد فرار خواهند کرد را اجازه اجرای قرار پزشکی ورفتن نزد پزشک متخصص بیرونی را نمی دادید وآنها را به قصابهایی امثال دکتر فاضل اهاله میدادید تا برای آنها پرونده قطوری تحت عنوان" تمارض" تشکیل داده وآنها را در همان وضعیت بیماری در نشستهای عملیات جاری ساعتها سر پا وبصورت ایستاده نگه داشته تا عوامل سر سپرده ات با رگبار فحش وناسزا ورکیک ترین جملات به مداوا ودرمان او بپردازند.آقای رجوی یادتان هست که در جریان نشست های طعمه امثال منصور کشمیری را با برانکارد ودر حالیکه بخاطر شدت درد کمر قادر به تکان دادن حتی دست خود نبود در میان گرگهای درنده ات درازکش به صلابه می کشیدی؟یادت هست دهها بیماری که از درد کلیه ویا زخم معده رنج میبردند را ساعتها وگاهاً روزها گرسنگی میدادید تا حقانیت انقلاب مریم را ثابت کند ودر حضور جمع اعتراف کند که بریده ومزدور وزارت اطلاعات هستند وشما عاری از هرگونه خطا؟
آقای رجوی یادتان هست چگونه افرادی که بیماری سر یا میگرن داشتند را زیر شدیدترین فشارها وحمله وهجوم اوباش چماقدارت در نشست های تعیین وتکلیف گذاشتی تا اعتراف واثبات کنند سالم هستند وآنها بیماری را سرپوشی برای بریدگی وخیانت به انقلاب مریم قرار داده اند؟آقا وخانم رجوی یادتان هست که چگونه مرحوم مالک کلبی را که به شدیدترین بیماریها واز جمله فشار خون مبتلا بود را در یک بعد از ظهر گرم تابستان در نشستی در قرارگاه علوی تحت شدیدترین حمله وهجوم مزدورانت قرار دادی بطوریکه به علت فشارهای روحی که بر او وارد شد بعد از نشست بدلیل پارگی مویرگهای سر روی زمین افتاد وبعد از انتقال به بیمارستان جان داد.براستی به کسی در آن زمان اجازه مصاحبه می دادی تا وضعیت بیماری آنها را بازگو کند.
آقا وخانم رجوی خودتان به خوبی میدانید که دوران عوام فریبی بسر آمده و آه و فقانهای شما بخاطر چیز دیگری است.سوال اساسی این است چرا اینقدر برای ماندن در اشرف اصرار دارید؟ راستی باز هم یادت هست زمانی که به لحاظ مالی ونظامی توسط متحد بالفعلت ساپورت میشدی دسته دسته از همین اهالی اشرف را که گناهی به جز این نداشتند که خواهان خروج از سازمان ورفتن به دنبال زندگی عادیشان بودند را به جلادان مخابرات صدام تحویل میدادی تا به زندان مخوف ابو غریب ببرند ویا حتی به قول خودت تحویل رژیم ایران بدهند.آن روز بفکر بیماری آنها وتضمین برای سلامت جان وآزادی بیان آنها توسط دولت ایران نبودید؟راستی شماکه اینقدر اشرف وماندن در اشرف را دوست دارید چرا خودتان نماندید؟چرا هر وقت خطر احساس کردید اشرف یعنی همان نماد مقاومت بقول خودتان را ترک کرده وفرار را بر قرار ترجیح دادید؟چرا در جنگ اول کویت که همین اعضای مریض وسالخورده تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی وتهدید بمباران توسط هواپیماهای امریکایی قرار داشتند به آغوش ملک حسین پادشاه اردن که خودت او را عامل سپتامبر سیاه وقتل عام فلسطینی ها میدانستی گریختی وبعد از مدتها که آب ها از آسیاب افتاد به عراق برگشتی. آری آقای رجوی آن روزها برای توجیه فرارهایت بر ضرورت سالم ماندن راس سازمان تاکید داشتی بدون اینکه بدنه سازمان برایت اهمیتی داشته باشد.
در همین جنگ اخیر امریکا وسرنگونی اربابت صدام که هزاران نفر از اعضا را ماهها بصورت سرگردان وتشنه وگرسنه در بیابانهای نوار مرزی در انتظار فرمان پیشروی وشروع عملیات به اصطلاح فروغ 2 گذاشته بودی به ذهنتان خطور نکرد که سلامت اینها چه میشود؟ولی برای ما بخصوص اعضای جدا شده که با پوست وگوشت ایدئولوژی وفرهنگ مناسباتی تو را لمس کرده ایم کاملا روشن است که اصرارت برای ماندن در اشرف واین جنگ تبلیغاتی وشانتاژ سیاسی که براه انداخته اید چیست؟بزبان ساده ویا اگر بخواهم بقول خودت نقطه آغاز بگویم و دست رو کنم واقعیت این است که بعد از اینکه استراتژی جنگ آزادیبخش شما بعد از سرنگونی صدام به بن بست خورد و کشتی ارتش آزادیبخش به گل نشست دیگر حرفی برای گفتن نداشتید بخصوص اینکه با بحث خلع سلاح و کنترل قرارگاهها هیچ انگیزه ای برای نیروها جهت ماندن در اشرف باقی نماند وبعد از فرار شما و مریم از عراق نیروهای ساکن اشرف از خود می پرسند دیگر علت واصرار برای ماندن در اشرف چیست؟
در عراق بعد از سقوط صدام وتحت حاکمیت جدید که به لحاظ سیاسی هیچگونه تعارضی با ایران ندارند شما بدنبال چه استراتژی وکدام جنگ آزادیبخش هستید؟آیا باز به قول خودتان باید نیروها چند سال دیگر در اشرف بیگاری بکشند خیابانها را جاروکنند ودر نشستها غسل کنند وسیاه وسفید وسبز شوند تا شاید جرقه وجنگی در بگیرد؟
نه آقای رجوی خودتان وحتی هر انسانی که سر سوزنی با الفبای سیاسی ومنطق تعادل قوا آشنایی داشته باشد میداند که دیگر تحت حاکمیت جدید عراق وصف بندی منطقه هیچگونه احتمالی برای شروع یک جنگ دوباره که شما بتوانید در شکاف آن در انتظار ظهور صدام جدیدی باشید وجود ندارد ودر یک کلام عمر سازمان در عراق بسر آمده است.
آقای رجوی نگرانی وترس شما را از تخلیه اشرف و اصرار زیاد شما برای ماندن در عراق را درک میکنم زیرا ترک اشرف یعنی نابودی تمامی تار و پودهای عنکبوتی که سالیان به دست وپای این نیروها تنیده اید.
آری باید نگران باشید چون نیروهایی که طی سالیان از دنیای آزاد محروم بوده ودر قلعه الموت شما حتی شکل موبایل وکامپیوتر را به چشم ندیده اند و به همه چیز از دیدگاه شما نگاه کرده اند در صورت خروج از اشرف و قدم گذاشتن به دنیای آزاد دیگر حتی به انقلابت تف هم نخواهند انداخت.
آقای رجوی چه بخواهی چه نخواهی عصر غار نشینی در اشرف بسر آمده وبه یمن افشاگریهای بی امان وخستگی ناپذیر اعضای جداشده کسی برای اشک تمساح ریختن های شما ودلسوزی برای اعتصاب غذا کنندگان اشرف تره هم خرد نمی کند زیرا دیگر همگان به خوبی می دانند که مسبب ومسئول اصلی تمامی فجایع اشرف خود شما هستید که برای چند صباح زندگی خفیف خائنانه حاضرید تمامی بدنه سازمان وکلیه نیروها را قربانی کنید ولی این بار کور خونده اید چون تخلیه اشرف تیر خلاص شماست.
علی اکرامی