با اعلام آخرین روز مهلت قانونی دولت عراق به ساکنین اشرف روز 24 آذر ماه برابر با 15 دسامبر 2009 نیروهای عراقی از ساکنین اشرف خواستند تا بر اساس التیماتوم دولت عراق قرارگاه اشرف را ترک کنند. بر اساس خبرهایی که خبرگزاری فرانسه از قرارگاه اشرف ارسال نموده ساکنین قرارگاه اشرف ضمن امتناع از ترک قرارگاه، پلیس عراق را به انجام خشونت های شبیه ماه ژوئیه تهدید کرده اند. به نقل از خبرگزاری فرانسه مهدی فرحی یکی از نمایندگان و اعضای قرارگاه اشرف در این رابطه اظهار داشته: "افراد کمپ اشرف را ترک نخواهند نمود. این افراد بوسیله رژیم صدام در سال 1985 در این کمپ مستقر شده اند." همین منبع در ادامه به نقل از یکی دیگر از نمایندگان مجاهدین به نام شهریار کیا نقل کرده است: "سازمان مجاهدین خلق بیش از دویست میلیون دلار در اشرف سرمایه گذاری کرده است و ساکنین آن در قبال انتقال به کمپ صحرایی نقره سلطان در 350 کلیومتری بغداد مقاومت خواهند کرد." در همین رابطه بابک سراز یکی دیگر از ساکنین اشرف به خبرنگار فرانسوی گفته است: " آنها می خواهند ما را دنبال و بیرون کنند و بعد ما را قتل عام کنند. ولی ما در اینجا بمییریم بهتر است تا در نقره سلطان بمیریم". تخلیه قرارگاه اشرف وارد مرحله جدی و عملی خود شده است. آنچه در این رابطه حائز اهمیت است اظهارات ضدونقیضی است که در امتناع از تخلیه اشرف از سوی نمایندگان و سران مجاهدین مطرح می شود. این اظهارات را می توان بر اساس گزارشات خبرگزاری فرانسه به سه محور تقسیم بندی کرد. بهانه های مالی و درخواست غرامت بابت تخلیه اشرف، پیش کشیدن و متمسک شدن به صدام و ادعای پناهندگی و مغایر دانستن اقدامات دولت عراق و در نهایت طرح این ادعای تازه که پلیس عراق قصد دارد ساکنین اشرف را هنگام فرار و تخلیه قتل عام کند. در ادامه مجاهدین بر اساس رویه های قبلی کماکان تهدید کرده اند در صورت فشار از سوی نیروهای عراقی دست به اقدامات خشونت آمیز شبیه وقایع ماه ژوئیه خواهند زد. این ادعا البته فی النفسه و بیش از هر چیز گواه این حقیقت است که در وقایع ماه ژوئیه هیچ تقصیری متوجه پلیس عراق نبوده و کشته شدگان بر اساس اراده و خواست رهبری سازمان چنانچه بارها در بیانیه ها تاکید کرده دست به اقدامات انتحاری زده اند. همان اقداماتی که در ماه ژوئن سال 2003 سبب خودسوزی های گسترده در اروپا و در نهایت باعث مرگ دو نفر و معلولیت شماری دیگر شد. اینکه مجامع بین المللی تا چه زمانی فریب اینگونه دسیسه های رجوی را خواهند خورد و یا کماکان خود را به تمارض خواهند زد، معلوم نیست. اما حداقل آنها باید از موضع حقوق بشری و حمایت از جان انسان های بی گناه و قربانی هم شده نسبت به جلوگیری و ممانعت از تکرار این اقدامات فرقه ای که می رود تا به یک فاجعه جهانی از نوع آنچه در آمریکا اتفاق افتاده جلوگیری کنند. با این اوصاف اثبات این حقیقت که این افراد در عملیات انتحاری کاملا تشکیلاتی و کنترل شده توسط محرک جان خود را از دست داده کاملا قابل اثبات است. اهمیت موضوع از آنجا ناشی می شود که به اصطلاح نمایندگان قرارگاه اشرف به صراحت اعلام کرده اند در صورت اصرار پلیس عراق برای تخلیه اشرف آنها اقدامات مشابه را تکرار خواهند کرد. اما تفاوت وقایع ژوئیه با اتفاقات آتی که مجاهدین به آن تهدید می کنند در این است که اینبار به دعوت مقامات عراقی رسانه های خارجی از نزدیک در جریان روند تحولات قرار خواهند گرفت. حضور خبرگزاری فرانسه در قرارگاه اشرف را می توان گامی مقبت در این راستا ارزیابی کرد. و همچنین گزارش این منبع خبری از روند تحولات روز 15 دسامبر که حاکی از رعایت موازین بین المللی و خویشتن داری نیروهای عراقی می کند. این اتفاق می تواند بر خلاف گذشته افکار عمومی جهان را نسبت به واکنش های فرقه ای ساکنین اشرف متقاعد کند. اما صرفنظر از این مهم باید برای هزارمین بار تاکید کرد جان ساکنین اشرف برای رجوی هیچ ارزشی ندارد. این اصل را باید تمام حامیان و نهادهای بین المللی از جمله کمیساریای عالی، و سایر مجامع ذیربط لحاظ کنند. نهادهای ذیربط و کلیه کسانی که دغدغه جان ساکنین اشرف را دارند تنها با چنین باوری خواهند توانست تعهد و مسئولیت خود در قبال اتفاقات آینده را انجام بدهند. متاسفانه آنچه مشاهده می شود تسامح و حمایت های ناآگاهانه و یا مغرضانه و موضع گیری های جانبدارانه از فرد فریبکار و دروغگویی است که جان هزاران انسان بی گناه و معصوم و تحت استثمار روحی، روانی و جسمی را وجه المصالحه اهداف بیمارگونه خود کرده است. نهادهای بین المللی که بابت کمترین از این اجحافات حکم بر بیماری، روان پریشی و هیستریک بودن محرکین و عاملین و آمرین آن صادر می کنند، چگونه است که در مقابل عناد و کینه توزی رجوی که مستقیما هستی و هویت شماری انسان را دستاویز قرار داده اینگونه غیر مسئولانه عمل می کنند. مسئله قرارگاه اشرف تحت هر شرایطی و با هر فرضی می تواند از مجاری نهادهای بین المللی و مسئولین ذیربط با گفتمان دوسویه و با حضور محاکم واجد صلاحیت حل شود، اما آنچه در حال حاضر در اولویت قرار می گیرد ارائه راه حلی برای پیشگیری از فجایعی همچون ژوئیه سال گذشته در ابعاد وسیع تر و نجات جان هزاران انسانی است که ارتباط آنها با جهان آزاد به معنای واقعی قطع و کاملا ایزوله و زندانی شده اند. موانع و بهانه تراشی های ضدونقیضی که از سوی به اصطلاح نمایندگان و مسئولین قرارگاه اشرف بیان می شود، نشان دهنده این حقیقت است که رهبری مجاهدین برای تنها چیزی که اهمیت و ارزش قائل نیست جان همین انسان های زندانی و ایزوله شده است. ای کاش حامیان و مجامع مسئول کمی به خود زحمت می دادند و نشست های درون تشکیلاتی رجوی با زندانیان آزاد شده اشرف را می دیدند و با همفکری و تعامل با متخصصان فرقه شناسی نسبت ماهیت روابط و مناسبات رجوی با زندانیانش را درک می کردند. بی اعتنایی و انفعال آشکار نسبت به پی آمدهای اجتناب ناپذیر چنین مناسباتی که اقدامات انتحاری مورد تاکید رجوی می تواند نمود بیرونی آن محسوب بشود، بعد از رجوی بعهده تمام کسانی است که آشکارا از او و شیوه های فرقه ای و مسلم شده او حمایت می کنند. بعهده تمام کسانی است که با حمایت های منفعت طلبانه و سیاست بازانه از رجوی توهم ساکنین قرارگاه اشرف را دامن زده و آشکارا آنها را فریب می دهند. شمارش معکوس برای انجام اقدامات پیشگیرانه و به همان اندازه وقوع فاجعه انسانی رجوی آغاز شده است. قرارگاه اشرف و زندانیان و قربانیان محبوس در آن محل و موضوع تقابل و آزمون میان وجدان های بیمار و بیدار است. میان منفعت طلبی های سیاسی و مالی زودگذر و مقطعی با اصل حقیقت جویی و دفاع از انسان، نه به عنوان ابزار و آلت دست سیاست و سیاست بازان که فقط به خاطر نوعیت انسانی به دور از هر عقیده و فرهنگ و مرز و جغرافیا. آنگونه که به نقل از سعدی بر سر در سازمان حقوق بشر حک شده است: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند.