کتاب حاضر نه به خاطر ضدیت و غرض ورزی با سازمان مجاهدین و رهبری آن، بلکه به منظور بررسی یک تجربه تلخ در چهارچوب تاریخچه احزاب و گروههای سیاسی در ایران، و برای آگاهی مردم و جلوگیری ازگسترش یک جریان خطرناک تر از جمهوری اسلامی توسط مجاهدین و نیز برای بیان گوشه ای از تاریخ معاصر ایران نوشته شده است. این کتاب بیانی انتقادی ندارد زیرا خصلت انتقاد سازندگی است و این سازمان دیر زمانی است که از حد انتقاد و نصیحت گذشته و به خاطر اعمال و رفتاری که تا به حال مرتکب شده، ثابت کرده که توان سازندگی و بازنگری در رفتار گذشته خود و قابلیت بازگشت به صف نیروهای مردمی را ندارد. به نیروهایی می توان انتقاد کرد که پای بند به اصول و پرنسیپ های انقلابی بوده و هدفشان تحقق دمکراسی و خدمت به مردم است. لذا با نیرویی که همچنان بر مواضع غیر اصولی و روشهای نادرست و قدرت طلبانه خود پافشاری می کند، نمی توان با زبان انتقاد گفتگو کرد بلکه باید آنها را افشاء و محکوم نمود و خطر آن را برای مردم توضیح داد.
این کتاب جلد دوم نیز دارد که در هلند بچاپ رسیده و من هنوز موفق به یافتن ان نشدهام.