اتهامات پیاپی و شبه افکنی های مستمری که برخی احزاب و فراکسیونهای سیاسی متوجه کمیساریای انتخاباتی مستقل عراق کردند متوجه سازمان مجاهدین خلق و نقش آن در دستکاری از راه دور نتایج انتخابات نیز شد.
این اتهامات درست یا غلط به حق یا به باطل در هر صورتی که باشد هنگامه اخراج این سازمان که از زمان تاسیس به اصطلاح شورای ملی مقاومت به دست مسعود رجوی در 13 تیر 1359 به افراط گرایی شناخته شده و در لیست بین المللی گروههای تروریستی قرار گرفته و خون بسیاری از بی گناهان را برزمین ریخته، فرا رسیده است. جای هیچ تعجبی نیست که تاسیس این شورا همزمان با آغاز جنگ صدام علیه ایران بوده است. نقش سازمان مجاهدین خلق در دهها انفجار داخل ایران که منجر به کشته شدن بسیاری از غیر نظامیان مرد و زن و کودک شد بر کسی پوشیده نیست،لیکن آنچه که برای ما بسیار اهمیت دارد فعالیت های این سازمان در عراق وتجاوز و ستمی است که به مردم رواداشته است.
عراقی ها ممکن نیست جنایات تروریستی مجاهدین خلق را در سرکوب انتفاضه قهرمانانه ملی سال 1991 با همکاری نیروهای باند معدوم بعثی فراموش کنند. قبل از آن نیز آنها مواضع بسیار حقیرانه ای را در قبال سربازان عراقی عقب نشینی کننده از جهنم نبردهای سخت و خونین با ایران اتخاذ کرده بودند و اینکه چگونه در به دام انداختن دهها سرباز و تحویل آنها به جوخه های اعدام نقش داشتند. از سوی دیگر شبهات فراوانی در اذهان، پیرامون دخالت های این سازمان در امو داخلی وتلاش برای تاثیر گذاری در ترسیم وضعیت سیاسی عراق به سود دشمنان وجود دارد.علاوه بر اینها باید اتهامات روز افزونی را که پیرامون همکاری و پشتیبانی این گروهک از فعالیت های تروریستی جاری در عراق به ویژه استان دیالی می شود به موارد قبلی افزود.
آنچه که شخصاً از فعالیت های آنان تجربه کرده ام اقدام عناصر موجود در پادگان اشرف در ارسال مستمر ایمیل های تحریک کننده بوده است.آنها سلسله ایمیل هایی خصمانه و توهین آمیز علیه ایران و دولت ملی عراق برای فرهیختگان عراقی ارسال می کنند و خود من یکی از کسانی بودم که این نامه ها را از طریق پست الکترونیکی دریافت کردم.ارسال بی شمار این نامه ها همچنان ادامه داشت تا زمانی که اقدام به دادن پاسخی قاطع و کوبنده به آنها شدم.بسیاری از فرهیختگان ملی و غیرتمند نیز همین کار را کردند، در این جا به طور ویژه از نویسنده و داستان نویس معروف عراقی موسی غافل الشطری یاد می کنم. این ها با حماقت تمام این فعالیت خود را انجام می دهند بدون اینکه به یاد آورند که خانه از آن آنان نیست. بی تردید این اقدامات خصمانه تنها بخشی از فعالیت های آنان است و آنچه که بر ما پوشیده است بسیار بزرگتر است. آنچه که تعجب ما را بر می انگیزد تساهل و سستی در مقابل این سازمان است چه از سوی دولت و چه از سوی احزاب و گروههای ملی.
این موضع پرسشهای تلخ فراوانی را در اذهان متبادر می کند:
آیا آنها (مجاهدین) بر سرزمین ما تسلط یافته اند و ما نمی توانیم آنها را بیرون کنیم؟
آیا آنها هم در کنار آمریکا نیروی اشغالگر هستند؟
آیا آنها زمین های عراق را اجاره کرده اند؟
و یا اینکه طبق معاهدات و پیمان نامه های بین المللی بر ما تحمیل شده اند؟
تفسیراستمرار حضور و پناه دادن به این سازمان تروریستی را نمی توان جز سکوت و تسلیم شدن در برابر تروریسم قلمداد کرد.
چرا با این سازمان براساس معیارهای ملی خودمان که وجود آنها را ناقض تمامیت ارضی ملی مان می داند برخورد نمی شود؟
چنانچه دولت و یا هرگروهی که مدافع حضور این سازمان است نیاز به شهود و ادله دارند هزاران تن از شهروندان هستند که داوطلب تقدیم شهادت نامه خود علیه جایگاه و نقش منفی که مجاهدین خلق تا به اکنون در حال اجرای آن بوده اند هستند. استمرار حضور مجاهدی خلق توهینی آشکار به عزت و کرامت همه ملت عراق است که از قتل و ظلم و جنایت توسط دوستان و همسایگان بیش از هر ملت دیگری در جهان معاصر متضرر شده اند. این ملت استمرار حضور این سازمان را در خاک کشور که به مانند حضور استعمارگران است ضربه ای به احساسات و امید های وطن پرستان غیرتمند می داند.
اکنون زمان آن رسیده است که دولت در قبال سازمانی که حضورش محل تردید و شک شده است و سؤالات فراوانی را پیرامون سلامت امنیت و فرآیند سیاسی جاری در عراق به وجود می آورد بر اساس قوانین و اعراف بین المللی و ملی اقدام نماید. در حالی که دولت ملی عراق به دنبال اخراج سازمان مجاهدین خلق از عراق است اما برخی از محافل بزرگ بین المللی از جمله ایالات متحده خواهان استمرار حضور آنها در اراضی عراق هستند و شاید دولت عراق خود را در وضعیت پرفشاری از سوی این دولت های استعمارگر می بیند و به ناچار به سکوت موقتی دست زده است و همانگونه که همگی – چه در عراق و چه خارج از آن – می دانند این سازمان به میهمانی ناخوانده و سنگین تبدیل شده است که سایه آن بر سینه عراقی ها سنگینی می کند. دولت ما همچون هر دولت دیگری می داند که اگر فردی از افراد خانه از ناحیه میهمان احساس سنگینی و فشار کند آن میهمان چاره ای جز ترک آن خانه ندارد این در حالی است که این سازمان بر میلیون ها عراقی فشار آورده است. از نظر ما هرگونه بهانه ای که حضور این سازمان را استمرار بخشد به هر شکل و قالبی، کاملا غیر قابل قبول خواهد بود. این مسأله باعث تحریک ما و تلاش مضاعف برای اخراج هرچه سریعتر این سازمان از عراق خواهد شد و هرگونه وقت کشی برای ابقاء این مجاهدین نگون بخت برای مدتی طولانی ضربه به احساسات و امنیت ملی ما به شمار خواهد رفت.
اعتقاد کامل دارم که اغلب عراقی ها با من هم عقیده هستند اگر بگویم که عراق با رفتن آنها وضعیت بهتر و سالم تری خواهد داشت. دولت عراق نیز با اخراج این افراد غریبه نقطه درخشانی را در کارنامه خود ثبت خواهد کرد.
اکنون هنگام آن فرا رسیده است که همگی با صدای بلند و واحد فریاد بزنیم که عراق تنها کشور در نقشه جهان نیست، دهها موطن دیگر هستند که مجاهدین خلق می توانند یکی از آنها را برای خود برگزینند.
خدا رحمت کند مهمانی را که سایه نیندازد. محمد یعقوب نویسنده عراقی