آیا سازمان مجاهدین در ترور دانشمندان هسته ای ایران نقشی داشته است؟ این سوالی است که امروزه از ذهن آگاهان سیاسی به مسایل این سازمان دور نمانده است. صبح روز دوشنبه هشتم آذر ماه طی دو عملیات جداگانه تروریستی در تهران دو دانشمند هسته ای ایران هدف سوقصد قرار گرفتند که یکی از قربانیان به نام مجید شهریاری بر اثر انفجار بمبی که از راه دور کنترل میشد به قتل رسید. حدود یکسال پیش از این در دی ماه 1388 محقق و فیزیکدان هسته ای ایران در عملیات مشابه دیگری به قتل میرسد، ترور دانشمندان هسته ای ایران بخصوص در زمانی بوقوع می پیوندد که پارلمان اروپا خواستار خروج سازمان مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکاست.از سوی دیگر معتبرترین نشریات آمریکایی ازجمله هفته نامه تایم برنقش اسراییل و موساد در سازماندهی این ترورها اذعان دارند به مطلبی که توسط رادیو فردا انعکاس یافته است توجه کنید: "… هفتهنامه تایم چاپ آمریکا مینویسد که فیزیکدان ایرانی که روز دوشنبه در تهران به قتل رسید جزء دانشمندان و مسئولان ارشد برنامه هستهای ایران بود. مجید شهریاری بر اثر انفجار بمبی که روی اتومبیل وی نصب شد و با دستگاه کنترل از راه دور هدایت میشد ترور شد.. هفتهنامه تایم میافزاید که این روش عملیاتی با شیوه کار موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، شباهتهای فراوانی دارد. ماموران سازمان موساد در موارد متعددی همین روش را به کار گرفتهاند. آنها پس از شناسایی و تحت نظر قرار دادن هدف خود نقاط ضعف در روال روزمره کار و رفت و آمد وی را بررسی کرده و زمان انجام عملیات ترور را طوری تنظیم میکنند که همه ماموران بتوانند به موقع از منطقه عملیات و کشور مزبور خارج شوند. فقط یکی از ماموران برای به کار انداختن دستگاه کنترل از راه دور در منطقه باقی میماند. دکتر مجید شهریاری، پس از دکتر مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران که در دی ماه سال گذشته در اثر یک اقدام «تروریستی» کشته شد، دومین محقق جمهوری اسلامی ایران بود که مورد سوء قصد قرار گرفت…" به نقل از رادیو فردا با توجه به بکارگیری نیروهای بومی در این عملیات و توانایی این سازمان در اقدام به چنین عملیاتی که در تاریخچه این سازمان کم نیست وهمچنین نقشی که این سازمان پیوسته به عنوان بلندگوی اسراییل و بازگو کننده اطلاعاتی است که از طرق مختلف توسط اسراییل از دانش وفن آوری هسته ای ایران جمع آوری شده عمل میکند، بکارگیری نیروهای این سازمان در اجرا و پشتیبانی از این عملیات هرگز دور از انتظار نیست. سازمان مجاهدین بسیار خرسند است که توسط اسراییل کاندیدای چنین عملیاتی باشد و سر و دست میشکند که دانشمندان ایرانی را هدف ترورهای کور خود قرار دهد. بر اساس خبر رادیو فردابه نقل از فرمانده انتظامی تهران بزرگ: "… در این مورد گفت که هر دو سوء قصد توسط افراد موتورسوار صورت گرفته است و در هر دو مورد، بمبی با آهنربا به بدنه ماشین نصب شده است." حدود یکسال قبل دقیقا در عملیات مشابهی یکی دیگر از دانشمندان هسته ای ایران هدف ترور قرار گرفت. بر اساس خبری که همان زمان توسط خبرگزاری ها منعکس شد "… آقای علیمحمدی که برخی خبرگزاریهای ایران از او به عنوان دانشمند ارشد هستهای نام بردهاند، دانشآموخته دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی در دانشگاه صنعتی شریف بود و از سال ۱۳۷۴ در گروه فیزیک دانشگاه تهران، کوآنتوم مکانیک و الکترومغناطیس تدریس میکرد. وی همچنین عضو وابسته پژوهشکده دانشهای بنیادی ایران بود. سرپرست معاونت امنیتی استانداری تهران در خصوص چگونگی وقوع این انفجار افزود: «تا آنجا که ما اطلاع داریم ماجرا این گونه بوده که موتوری منفجر شده و موقعی که این فرد با ماشین خود در حال خروج از منزلش بوده، همزمان با انفجار موتور، ماشین وی نیز آسیب دیده و راننده نیز در اثر این انفجار کشته میشود…" به نقل از رادیو فردا بنابراین قابل پیش بینی است که عملیاتی از این نوع که هدف آن دانشمندان ایرانی هستند ادامه داشته و باز هم اولین گزینه برای انتخاب مزدور برای اجرای عملیات مشابه اعضای سازمان مجاهدین هستند. پیش از این نیز در سالهایی که صدام حسین در عراق در قدرت بود سوژه هایی را در ایران انتخاب و پس از جمع آوری اطلاعات لازمه آنرا در اختیار سازمان مجاهدین قرار میداد که ترور آنان را عملی سازد و سازمان مجاهدین با به به! و چه چه! فراوان به آن اقدام کرده و صد البته مزد مزدوری خود را در جا مطالبه میکرد. در دنیایی که همه چیز بر اساس منافع تقسیم بندی شده به قطع و یقین کمک کنندگان به پیشبرد چنین اوامری از الماس گرانبها ترند و این چنین است که اعضای سازمان مجاهدین علی رغم مشارکت در سرکوب مردم عراق و مزدوری همه جانبه برای حکومت سرنگون شده عراق فعلا بهتر است در آب نمک نگهداری شوند تا برای چنین روزهایی که از ترور و بکارگیری خشونت برای پیشبرد اهداف سیاسی غرب درایران بهره گرفته شود این سازمان بکار گرفته شود و بی جهت نیست که همزمان پارلمان اروپا از آمریکا میخواهد که آنان از لیست گروههای سیاسی وزارت خارجه آمریکا بیرون کشیده شده تا قانونا دست شان برای اجرای اوامرشان بازتر شود. آینده بهتر و بهتر نشان خواهد داد که مردم ایران تکلیف خودشان را با این سازمان روشن کرده اند و اگر پارلمان اروپا این حقیقت را نمی خواهد بپذیرد زمان معیار خوبی برای سنجش آموخته هاست و قطعا پارلمان اروپا نیز از این قانونمندی جدا نیست.